گنجور

شمارهٔ ۱۰

خرم آن کوی که منزلگه یارست آنجا
روز پیروز کسیراست که بارست آنجا
عارضش لاله سیراب و قدش سرو سهی است
بر سر سرو سهی لاله ببارست آنجا
هر خم از چین سر زلف گره بر گرهش
که زهم باز کنی مشک تتارست آنجا
گنج حسن رخ جانان نتوان داد ز دست
گر چه از غالیه صد حلقه مارست آنجا
حبذا منزل جانان که در ایام خزان
از فروغ گل خندانش بهارست آنجا
از خیال رخ دلبر خبرش پرسیدم
گفت خوش باش که او عاشق زارست آنجا
گر چه در بحر غم او بکنار افتادیم
لیک شادیم که امید کنارست آنجا
هر کجا پای نهد هست سر ابن یمین
و ز دو چشم گهر افشانش نثارست آنجا

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.