گنجور

شمارهٔ ۴٠ - ایضاً قصیده له در مدح علاءالدین محمد

این سعادت بین که باز اهل خراسان یافتند
وین کرامت بین که از تأیید یزدان یافتند
بودشان از آتش محنت جگرها تافته
چون خضر در ظلمت غم آب حیوان یافتند
با چنان نکبت که در وی غرقه بودند این گروه
حیرتم آمد از آن دولت که ایشان یافتند
با خرد گفتم که ای فرزانه پیر کاردان
از کجا بخت جوان این اهل حرمان یافتند
گفت از آنجا کآفتاب ملک را از لطف حق
سایه گستر بر سر اهل خراسان یافتند
سر فراز ربع مسکون آنکه با مردانگیش
داستان پور دستان جمله دستان یافتند
شاه دین پرور علاء ملت و دین کز شرف
آستان قدر او را اوج کیوان یافتند
آن مسیحا دم که اندر حل کار دین و ملک
دست او را چون کف موسی عمران یافتند
آن جهانداریکه دین و ملک را گر بیش از این
کار بی سامان و جمعیت پریشان یافتند
این زمان از یمن عدلش کار و بار این و آن
در نکوئی آنچنان کش وصف نتوان یافتند
از پی نظاره بگشادند جن و انس چشم
آصفی را والی ملک سلیمان یافتند
سالکان منهج امید یعنی حرص و آز
از دل و از دست او هم بحر و هم کان یافتند
شهسوار همتش چون عزم جولانگاه کرد
عرصه ئی از لامکان بیرون میدان یافتند
روز هیجا دست او و رمح مار آساش را
اهل معنی چون ید بیضا و ثعبان یافتند
بر سپهر مکرمت در خشکسال مردمی
فتحباب جود از آن دست درافشان یافتند
ابر نیسان را زرشگ دست گوهر بار او
با دل و با دیده سوزان و گریان یافتند
قدر او مهمان گردون گشت و او را ما حضر
قرص ماه و خور برین آراسته خوان یافتند
هر نهاری از برای خوان بزمش بره را
در تنور تفته خورشید بریان یافتند
هست چون یوسف عزیز مصر دنیا وینعجب
کش سلیمان وار لشکر جمله از جان یافتند
ذره ئی از نور رأیش عکس بر گردون فکند
از شعاع آن فروغ مهر تابان یافتند
بر چراغ دولت او کمترین پروانه ایست
شمع زرین کاندرین فیروزه ایوان یافتند
دشمنش را ز آب میغ تیغ آتشبار او
رسته در بحرین دیده در و مرجان یافتند
دشمنانش از ربقه فرمانش سر میتافتند
بر مراد دوستانش جمله فرمان یافتند
خسروا دانی که اهل عالم از احسان تو
فیض باد فرودین و ابر نیسان یافتند
هر که شد در سایه مهرت چو ذره آشکار
کار بی سامان او را بس بسامان یافتند
گنج مدحت بایداز کنج دل ابن یمین
میطلب زیرا که گنج از کنج ویران یافتند
مادح همچون تو ممدوحی رهی باید از آنک
لایق مدح محمد نظم حسان یافتند
باد گردان در خم چو گان حکمت همچو گوی
هر سری کز خط فرمان تو گردان یافتند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

این سعادت بین که باز اهل خراسان یافتند
وین کرامت بین که از تأیید یزدان یافتند
هوش مصنوعی: این خوشبختی را ببین که مردم خراسان به دست آوردند و این بزرگ‌منشی را مشاهده کن که از حمایت خداوند به وجود آمده است.
بودشان از آتش محنت جگرها تافته
چون خضر در ظلمت غم آب حیوان یافتند
هوش مصنوعی: آنها از شعله‌های درد و رنج مانند خضر در تاریکی غم، جان خود را به آرامش رساندند و آب حیات را پیدا کردند.
با چنان نکبت که در وی غرقه بودند این گروه
حیرتم آمد از آن دولت که ایشان یافتند
هوش مصنوعی: با توجه به وضعیت بدی که این گروه در آن غرق شده بودند، شگفت‌زده‌ام از اینکه چگونه توانستند به این موفقیت برسند.
با خرد گفتم که ای فرزانه پیر کاردان
از کجا بخت جوان این اهل حرمان یافتند
هوش مصنوعی: با عقل و درایت به آن پیر دانا گفتم که از کجا جوانان این دیار که به سختی زندگی می‌کنند، چنین بخت و اقبال خوبی پیدا کردند؟
گفت از آنجا کآفتاب ملک را از لطف حق
سایه گستر بر سر اهل خراسان یافتند
هوش مصنوعی: او گفت که آفتاب، برکت و نعمت خداوند را بر سر مردم خراسان افکنده و از این رو، زندگی و روزگارشان پر از خیر و برکت شده است.
سر فراز ربع مسکون آنکه با مردانگیش
داستان پور دستان جمله دستان یافتند
هوش مصنوعی: کسی که در سرزمین‌هایی با تمدن و فرهنگ برجسته زندگی می‌کند، با شجاعت و مردانگی‌اش داستان‌های بسیاری از دلاوری‌ها و افتخارات را رقم زده است و همه دستان قهرمانان دیگر تحت تأثیر داستان‌های او قرار گرفته‌اند.
شاه دین پرور علاء ملت و دین کز شرف
آستان قدر او را اوج کیوان یافتند
هوش مصنوعی: شاهی که دین و ملت را پرورش می‌دهد، با ارادت و احترام به آستان او، برتری و عظمت را به دست آورده و به مرتبه‌ای بلند و والا دست یافته است.
آن مسیحا دم که اندر حل کار دین و ملک
دست او را چون کف موسی عمران یافتند
هوش مصنوعی: در زمانی که کارهای دین و کشور در حال پیچیدگی است، دستی مانند دست موسی، در کارها حاضر و نجات‌بخش می‌شود.
آن جهانداریکه دین و ملک را گر بیش از این
کار بی سامان و جمعیت پریشان یافتند
هوش مصنوعی: اگر آن پادشاهی که به دین و کشور اهمیت می‌دهد، روزی ببیند که اوضاع به هم ریخته و مردم در آشفتگی هستند، هرگز در این وضعیت شکیبایی نخواهد کرد.
این زمان از یمن عدلش کار و بار این و آن
در نکوئی آنچنان کش وصف نتوان یافتند
هوش مصنوعی: این زمان به برکت عدالت او، کار و زندگی مردم به خوبی و نیکویی پیش می‌رود، به گونه‌ای که وصف آن حتی دشوار است.
از پی نظاره بگشادند جن و انس چشم
آصفی را والی ملک سلیمان یافتند
هوش مصنوعی: جن و انس برای دیدن آصف، چشمی را گشودند که والی ملک سلیمان بود.
سالکان منهج امید یعنی حرص و آز
از دل و از دست او هم بحر و هم کان یافتند
هوش مصنوعی: سالکان به راه امید، یعنی کسانی که به دنبال آرزوها و دستاوردهای خود هستند، حرص و طمع را از دل خود و از چنگ او رها کرده‌اند. آن‌ها هم از دریا و هم از خشک‌زمین بهره‌مند شده‌اند.
شهسوار همتش چون عزم جولانگاه کرد
عرصه ئی از لامکان بیرون میدان یافتند
هوش مصنوعی: هنگامی که دلیران با اراده قوی خود به میدان آمدند، فضایی فراسوی محدودیت‌ها و مکان‌ها پیدا کردند.
روز هیجا دست او و رمح مار آساش را
اهل معنی چون ید بیضا و ثعبان یافتند
هوش مصنوعی: در روز هیجا، مردم اهل معرفت دست او و نیز رمح (نیزه)‌اش را همچون ید بیضا (دست سفید) و مار ثعبان (مار بزرگ و خطرناک) یافتند.
بر سپهر مکرمت در خشکسال مردمی
فتحباب جود از آن دست درافشان یافتند
هوش مصنوعی: در آسمان بزرگواریت، در زمان قحطی، انسان‌هایی با دست‌های سخاوتمند، دروازه‌های generosity را گشوده‌اند.
ابر نیسان را زرشگ دست گوهر بار او
با دل و با دیده سوزان و گریان یافتند
هوش مصنوعی: ابر نیسان به زیبایی و شکوهی که در آن روزگار وجود داشت، شبیه به گوهری است که با درد و اندوه، دلی شاد و چشمانی اشکبار به دنبال آن می‌گردند.
قدر او مهمان گردون گشت و او را ما حضر
قرص ماه و خور برین آراسته خوان یافتند
هوش مصنوعی: قدر، مهمان آسمان شد و او را در این دنیا به ظاهر پر زرق و برق چون هاله‌ای از ماه و خورشید یافتند.
هر نهاری از برای خوان بزمش بره را
در تنور تفته خورشید بریان یافتند
هوش مصنوعی: هر روز برای مهمانی‌اش، بره‌ای را در تنور داغ آفتاب کباب کردند.
هست چون یوسف عزیز مصر دنیا وینعجب
کش سلیمان وار لشکر جمله از جان یافتند
هوش مصنوعی: دنیا به مانند یوسف عزیز مصر است و اینجا شگفتی دارد، چنان که سپاه سلیمان، همه از جان خود عشق و زندگی یافته‌اند.
ذره ئی از نور رأیش عکس بر گردون فکند
از شعاع آن فروغ مهر تابان یافتند
هوش مصنوعی: یک ذره از نور تفکر او بر آسمان تابید و به واسطه‌ی این نور، مردم درخشش خورشید را یافتند.
بر چراغ دولت او کمترین پروانه ایست
شمع زرین کاندرین فیروزه ایوان یافتند
هوش مصنوعی: در زیر نور پرتوهای او، من مانند کوچک‌ترین پروانه‌ای هستم که در برابر شمعی طلایی که در این ایوان فیروزه‌ای جای دارد، قرار گرفته‌ام.
دشمنش را ز آب میغ تیغ آتشبار او
رسته در بحرین دیده در و مرجان یافتند
هوش مصنوعی: دشمنش با تیرهای آتشینش از آب میغ (نوعی پرنده) رسته است و در خلیج فارس، دریا و مرجان‌ها را دیده‌اند.
دشمنانش از ربقه فرمانش سر میتافتند
بر مراد دوستانش جمله فرمان یافتند
هوش مصنوعی: دشمنان او از دستورش سرپیچی می‌کردند، اما همه دوستانش فرمان او را با کمال رضایت پذیرفته بودند.
خسروا دانی که اهل عالم از احسان تو
فیض باد فرودین و ابر نیسان یافتند
هوش مصنوعی: ای فرزند خسرو، می‌دانی که مردم جهان از خوبی‌های تو بهره‌مند شده و مانند باران بهار و ابرهای نیسان از فیض و رحمت تو بهره‌ور گشته‌اند.
هر که شد در سایه مهرت چو ذره آشکار
کار بی سامان او را بس بسامان یافتند
هوش مصنوعی: هر کسی که در سایه محبت تو قرار گیرد، مانند ذره‌ای روشن و نمایان می‌شود و کارهای نامنظم او به خوبی و نظم درمی‌آید.
گنج مدحت بایداز کنج دل ابن یمین
میطلب زیرا که گنج از کنج ویران یافتند
هوش مصنوعی: برای ستایش و تعریف باید به عمق دل ابن یمین رجوع کرد، زیرا گنج واقعی از دل‌های ویران و خالی پیدا می‌شود.
مادح همچون تو ممدوحی رهی باید از آنک
لایق مدح محمد نظم حسان یافتند
هوش مصنوعی: شاعر به وصف فضایل فردی می‌پردازد که شایسته ستایش است و می‌گوید که ستایشگری مانند تو باید نماینده شخصیتی باشد که لیاقت ستایش پیامبر محمد (ص) را دارد. در حقیقت، شخص مورد نظر از نظر صفات و ویژگی‌ها به قدری والا و برجسته است که می‌توان او را با بزرگ‌ترین مقام‌ها مقایسه کرد.
باد گردان در خم چو گان حکمت همچو گوی
هر سری کز خط فرمان تو گردان یافتند
هوش مصنوعی: باد مانند گردانی است که در پیچ و خم چوب بازیگران حکمت حرکت می‌کند، مثل گوی‌هایی که هرکدام به دست قدرت تو به گردش درآمده‌اند.