گنجور

شمارهٔ ٢٩ - قصیده در مدح خواجه یحیی

کار ملک و دین بحمدالله نظام از سرگرفت
مصطفی بطحا گشاد و مرتضی خیبر گرفت
رایت منصور شاه از عون یزدان هر زمان
لشکری دیگر شکست و کشوری دیگر گرفت
خسرو جمشید فر سلطان نظام ملک و دین
آنکه ملک و دین از صد فرخی و فر گرفت
سرور گردنکشان یحیی که چون الیاس و خضر
از مددکاری ایزد ملک بحر و بر گرفت
سایه الطاف یزدان آنکه همچون آفتاب
ز ابتدای باختر تا غایت خاور گرفت
وانکه چون بهر شکار آورد پای اندر رکاب
شهریاری با سپاه و تخت با افسر گرفت
شاهباز همت او سر بسر آفاق را
همچو سیمرغ فلک در زیر بال و پر گرفت
خسرو سیاره زان گیرد جهان کو هر صباح
فال فرخ زان رخ همچون مه انور گرفت
یک سحر بهر تماشا رأی عالی همتش
ره سوی این منظر فیروزه پیکر بر گرفت
از برای مقدم میمونش آئین بند صنع
چارطاق هفت منظر در زر و زیور گرفت
ذره ئی از شمع رأیش کرد خورشید اقتباس
وز فروغ آن چراغ مهر انور در گرفت
منشی گردون قلم الا بمدح او نراند
زهره زهرا بیاد بزم او مزمر گرفت
از برای بزم عامش خسرو سیارگان
زرگری میکرد تا آفاق را در زر گرفت
گر نبرد از بحر طبعش ابر نیسان فضله ئی
پس چرا در دل صدف از فیض او گوهر گرفت
در صفات لفظ شیرینکار او ابن یمین
هست چون طوطی که در منقار خود شکر گرفت
عقل کار آگاه داند کز لب و چشمست بس
گر بگیتی دشمنش قسمی ز خشک و تر گرفت
حزم او وقت درنگ و عزم او گاه شتاب
رسم خاک آورد پیدا عادت صرصر گرفت
نو عروس حجله زربفت یعنی آفتاب
در سر از تشویر رأیش نیلگون چادر گرفت
از نهیب احتساب حزم او بیند خرد
کز صراحی خون چکید و در دل ساغر گرفت
سرکشید از آتش خشمش بگردون شعله ئی
وز شرارش سطح گردون سر بسر اخگر گرفت
آستانش هر که چون در بوسه جای خود نکرد
حلقه وار از دار دنیا زود راه در گرفت
از شهان کس را جز او گویند کانی کانچنانک
هر یکی یا شهریاری یا یکی صفدر گرفت
خسرو مازندران چون مرزبان طوس بود
رأی نقض عهد میزد لاجرم کیفر گرفت
تا عدوش از زخم گرزسرگران در خواب شد
هر کجا شاهی ز بیمش ترک خواب و خور گرفت
کافران جستند راه از مؤمنان سوی گریز
خود میسرشان نشد مؤمن ره کافر گرفت
گر جهانی را بهم بر زد که داند سر آن
کهتران را کی رسد بر سیرت مهتر گرفت
هر چه باشد بعد ازین گو باش خود نیکی بود
شه بکام خویش باری اینزمان کشور گرفت
کشور شاهان گرفتن باد کار شهریار
تا ردیف شعر سازد هر سخن گستر گرفت
هر که دید آن حال یا از دیگری بشنید گفت
کار ملک و دین بحمد الله نظام از سر گرفت

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کار ملک و دین بحمدالله نظام از سرگرفت
مصطفی بطحا گشاد و مرتضی خیبر گرفت
هوش مصنوعی: کارهای حکومت و دین به لطف خدا دوباره به سامان رسید، کسی که از مکه رخنه‌ای در دل‌هاگشوده و علی که خیبر را فتوحات کرد.
رایت منصور شاه از عون یزدان هر زمان
لشکری دیگر شکست و کشوری دیگر گرفت
هوش مصنوعی: همواره پرچم و نشانه‌های منصور شاه با یاری خداوند، پیروزمندانه به جنگ می‌رفت و در هر دوره، لشکر جدیدی را شکست می‌داد و سرزمین‌های تازه‌ای را به تصرف در می‌آورد.
خسرو جمشید فر سلطان نظام ملک و دین
آنکه ملک و دین از صد فرخی و فر گرفت
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف قدرت و عظمت خسرو جمشید، که به عنوان فرمانروای نظام ملک و دین شناخته می‌شود، می‌پردازد. او کسی است که اعتبار و شکوه مملکت و دین را از ویژگی‌های نیک و درخشان خود به ارث برده است.
سرور گردنکشان یحیی که چون الیاس و خضر
از مددکاری ایزد ملک بحر و بر گرفت
هوش مصنوعی: سرور گردنکشان یحیی، از آنجا که مانند الیاس و خضر از کمک‌های خداوند بهره‌مند شده، توانسته است بر دریا و خشکی حکومت کند.
سایه الطاف یزدان آنکه همچون آفتاب
ز ابتدای باختر تا غایت خاور گرفت
هوش مصنوعی: محبت و حمایت خداوند مانند خورشید است که از ابتدای صبح تا غروب آفتاب، تمام زمین را روشن و گرم می‌کند.
وانکه چون بهر شکار آورد پای اندر رکاب
شهریاری با سپاه و تخت با افسر گرفت
هوش مصنوعی: آن کسی که برای شکار به سراغ شهر و فرمانروایی می‌رود و در کنار ارتش و تخت سلطنت، با تاج بر سرش قدم برمی‌دارد.
شاهباز همت او سر بسر آفاق را
همچو سیمرغ فلک در زیر بال و پر گرفت
هوش مصنوعی: قدرتمند و بلندپرواز، او تمامی جوانب جهان را تحت کنترل خود درآورده، مانند سیمرغ که به اشراف و بزرگی در زیر بال و پر خود همه چیز را دربرمی‌گیرد.
خسرو سیاره زان گیرد جهان کو هر صباح
فال فرخ زان رخ همچون مه انور گرفت
هوش مصنوعی: خسرو سیاره با زیبایی و نور خود به دنیا روشنی می‌بخشد، مانند اینکه هر صبح به واسطه چهره‌ی دل‌نشینش، شانس و خوبی را به ارمغان می‌آورد.
یک سحر بهر تماشا رأی عالی همتش
ره سوی این منظر فیروزه پیکر بر گرفت
هوش مصنوعی: یک صبح، برای تماشای زیبایی، اراده‌ی بلند همتش را به سمت این نمای زیبا که همچون فیروزه می‌درخشد، هدایت کرد.
از برای مقدم میمونش آئین بند صنع
چارطاق هفت منظر در زر و زیور گرفت
هوش مصنوعی: به خاطر ورود خوشایندش، آیینی از هنر و مهارت ایجاد شد که در آن چهار طاق و هفت نمای زیبا با طلا و جواهرات آراسته شد.
ذره ئی از شمع رأیش کرد خورشید اقتباس
وز فروغ آن چراغ مهر انور در گرفت
هوش مصنوعی: یک ذره از شمع، نورش به خورشید الهام بخشید و به خاطر درخشش آن، چراغ مهر درخشید.
منشی گردون قلم الا بمدح او نراند
زهره زهرا بیاد بزم او مزمر گرفت
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که تنها قلم آسمان (منشی گردون) تنها به ستایش او می‌پردازد و زهره (سیاره زهره) نیز به یاد مراسم او نغمه می‌زند. به طور کلی، این تصویر نشان‌دهنده‌ی عظمت و شکوه فرد مورد نظر است.
از برای بزم عامش خسرو سیارگان
زرگری میکرد تا آفاق را در زر گرفت
هوش مصنوعی: برای مهمانی عمومی‌اش، خسرو به زینت‌بخشی خود مشغول بود و آسمان‌ها را با زیبایی‌های طلایی پر می‌کرد.
گر نبرد از بحر طبعش ابر نیسان فضله ئی
پس چرا در دل صدف از فیض او گوهر گرفت
هوش مصنوعی: اگر بارانی از خلاقیتش نمی‌بارد، پس چرا در دل صدف، به واسطه‌ی او، مروارید به وجود می‌آید؟
در صفات لفظ شیرینکار او ابن یمین
هست چون طوطی که در منقار خود شکر گرفت
هوش مصنوعی: ابن یمین در توصیف ویژگی‌های زیبا و دلنشین او می‌گوید که مانند طوطی‌ای است که شکر را در منقار خود دارد و از آن لذت می‌برد.
عقل کار آگاه داند کز لب و چشمست بس
گر بگیتی دشمنش قسمی ز خشک و تر گرفت
هوش مصنوعی: عقل به خوبی می‌داند که هر چیزی که بر زبان و چشم می‌آید، اهمیت زیادی دارد. اگر در این دنیا دشمنی وجود داشته باشد، می‌تواند از چیزهای مختلفی به یاری خود بگیرد.
حزم او وقت درنگ و عزم او گاه شتاب
رسم خاک آورد پیدا عادت صرصر گرفت
هوش مصنوعی: او در زمان تأمل و تفکر با تدبیر عمل می‌کند و وقتی نیاز به سرعت باشد، عزم راسخی دارد. در مسیر زندگی، نشانه‌ها و عادت‌ها همیشه نمایان می‌شوند و گاهی مانند وزش بادهای قوی تأثیرگذار هستند.
نو عروس حجله زربفت یعنی آفتاب
در سر از تشویر رأیش نیلگون چادر گرفت
هوش مصنوعی: نوعروس، با لباس زیبا و زربفت خود، مانند آفتابی است که از زیر چادر آبی‌رنگش نمایان می‌شود.
از نهیب احتساب حزم او بیند خرد
کز صراحی خون چکید و در دل ساغر گرفت
هوش مصنوعی: از قدرت و شدت حساب و کتاب او، خرد و اندیشه متوجه می‌شود که از ظرف خون، قطره‌قطره چکیده و در دل جام جا گرفته است.
سرکشید از آتش خشمش بگردون شعله ئی
وز شرارش سطح گردون سر بسر اخگر گرفت
هوش مصنوعی: خشم او به قدری شدید بود که آتشی در آسمان برپا کرد و شعله‌های آن به سطح آسمان رسید و همه جا را تحت تاثیر قرار داد.
آستانش هر که چون در بوسه جای خود نکرد
حلقه وار از دار دنیا زود راه در گرفت
هوش مصنوعی: اگر کسی نتواند در آستانه او جای خود را با بوسه بگذارد، زود از این دنیا می‌رود و می‌گریزد.
از شهان کس را جز او گویند کانی کانچنانک
هر یکی یا شهریاری یا یکی صفدر گرفت
هوش مصنوعی: هیچ‌کس را جز او شاه نمی‌خوانند، زیرا هر یک از آن‌ها یا پادشاهی دارند یا به مقام سربازیشان بسنده کرده‌اند.
خسرو مازندران چون مرزبان طوس بود
رأی نقض عهد میزد لاجرم کیفر گرفت
هوش مصنوعی: خسرو مازندران مانند نگهبان طوس بود و به دلیل پیمان شکنی‌اش، مجازات شد.
تا عدوش از زخم گرزسرگران در خواب شد
هر کجا شاهی ز بیمش ترک خواب و خور گرفت
هوش مصنوعی: هر جا که شاهی به خاطر ترس از دشمن، دچار بی‌خوابی و ناراحتی شود، نشان از قدرت و تسلط آن دشمن است. دشمنی که به خواب شاهان تاثیر می‌گذارد و آن‌ها را به وحشت می‌اندازد.
کافران جستند راه از مؤمنان سوی گریز
خود میسرشان نشد مؤمن ره کافر گرفت
هوش مصنوعی: کافران سعی کردند راهی برای فرار از مؤمنان پیدا کنند، اما موفق نشدند. در عوض، مؤمنان راه کافران را انتخاب کردند.
گر جهانی را بهم بر زد که داند سر آن
کهتران را کی رسد بر سیرت مهتر گرفت
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد جهانی را به هم بریزد، کیست که بداند سرنوشت کوچک‌ترها چگونه خواهد بود و کی به سیرت بزرگ‌ترها دست خواهد یافت؟
هر چه باشد بعد ازین گو باش خود نیکی بود
شه بکام خویش باری اینزمان کشور گرفت
هوش مصنوعی: بعد از این هر چه پیش بیاید، تو خود را خوب نگه‌دار. زیرا پادشاهی که در این زمان کشور را به دست گرفته، به دنبال منافع خود است.
کشور شاهان گرفتن باد کار شهریار
تا ردیف شعر سازد هر سخن گستر گرفت
هوش مصنوعی: هنگامی که کشوری به تصرف می‌رسد، این کار نشان از قدرت و سلطنت پادشاه دارد، و این اقدام به نوعی نظم و ترتیب به سخنان و اشعار او می‌دهد.
هر که دید آن حال یا از دیگری بشنید گفت
کار ملک و دین بحمد الله نظام از سر گرفت
هوش مصنوعی: هر کسی که آن وضعیت را مشاهده کرد یا از دیگران شنید، گفت که به لطف خدا، امور کشور و دین دوباره سامانی به خود گرفته است.