گنجور

شمارهٔ ٢٧ - وله ایضاً ملمع در مدح وجیه الدین مسعود شاه

ساقی الاصحاب مائا بارقا کالنار هات
لا تدافعنی و سافحنی به واذکر ولات
ای به رخ مانند آتش وی به لب آب حیات
کشتئی میران ز دریای غم ار خواهی نجات
راحتی لا تهجریها ساعه من راحتی
ان فی التأخیر آفات و وقت العیش فات
تلخ شورانگیز در ده تا کند ابن یمین
کام جان شیرین که هست آن تلخ را اصل از نبات
لو ترانی تارکا تدبیر امری لاتلم
و اعلمن ان الذی آت من الحالات آت
فرصت امروزست و دی خود رفت و فردا نامده‌ست
وقت را دریاب و مگسل از مسا عیش غدات
هات ساقینا شرابا من رآه حاله
لمعه من رأی من فاز الوری بالمکرمات
خسرو عادل وجیه ملک و دین مسعود شاه
آنک گرگ از حفظ او مولع بود بر حفظ شات
مالک الاملاک یبذال یری فی دینه
بذل ما فی راحتیه و اجبا مثل الزکات
نسبت شاهی به غیر او در این دوران بود
چون الهیت که می‌بندند بر عزی و لات
دائم فی عز منیع ثابت ارکانه
لایح ما لاح برق الال من ظهر الفلات
هرکه سر بر خط فرمانش ندارد چون قلم
چشم بادا چشمه آب سوادش چون دوات

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساقی الاصحاب مائا بارقا کالنار هات
لا تدافعنی و سافحنی به واذکر ولات
هوش مصنوعی: ای ساقی، شرابی به ما بده که مانند آتش درخشان و جالب است. بلافاصله به من بده و مرا از خود دور نکن، و در کنار این، یاد کن و فراموش نکن.
ای به رخ مانند آتش وی به لب آب حیات
کشتئی میران ز دریای غم ار خواهی نجات
هوش مصنوعی: ای کسی که مانند آتش داغ و سوزان هستی، تو مانند آب حیات، می‌توانی زندگی‌بخش باشی. اگر می‌خواهی از دریا و غم و اندوه نجات پیدا کنی، باید به این نیروهای زنده توجه کنی.
راحتی لا تهجریها ساعه من راحتی
ان فی التأخیر آفات و وقت العیش فات
هوش مصنوعی: آسایش را رها نکن، چرا که هر لحظه از آرامش دارای ارزشی است. در تاخیر، آسیب‌ها وجود دارند و زمان لذت و زندگی از دست خواهد رفت.
تلخ شورانگیز در ده تا کند ابن یمین
کام جان شیرین که هست آن تلخ را اصل از نبات
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی تضاد بین تلخی و شیرینی می‌پردازد. می‌گوید که تلخی‌هایی که در زندگی وجود دارد، می‌تواند به عنوان طعمی شورانگیز و جذاب در نظر گرفته شود. در واقع، این تلخی‌ها به نوعی باعث می‌شوند که انسان بتواند به کام‌جان شیرین خود برسد، چون این تلخی‌ها از ریشه‌هایی طبیعی و واقعی می‌آیند. بنابراین باید تلخی‌ها را پذیرفت و از آن‌ها نفع برد.
لو ترانی تارکا تدبیر امری لاتلم
و اعلمن ان الذی آت من الحالات آت
هوش مصنوعی: اگر مرا می‌دیدی که از تدبیر کارها دست کشیده‌ام، متوجه می‌شدی که آنچه به انسان‌ها می‌رسد، از حالات و وضعیت‌ها ناشی می‌شود و در حقیقت، همه چیز در دستان تقدیر است.
فرصت امروزست و دی خود رفت و فردا نامده‌ست
وقت را دریاب و مگسل از مسا عیش غدات
هوش مصنوعی: امروز فرصت خوبی برای کار و لذت بردن است، زیرا دیروز سپری شده و فردا هنوز نیامده است. پس بهتر است از زمان بهره‌برداری کنی و از خوشی‌های فردا غافل نشوی.
هات ساقینا شرابا من رآه حاله
لمعه من رأی من فاز الوری بالمکرمات
هوش مصنوعی: بیا ای نوشنده، برای ما از شراب بنوشان که حالتی درخشان دارد، حالتی که تنها کسانی را که به فضیلت‌ها رسیده‌اند، تحت تأثیر قرار می‌دهد.
خسرو عادل وجیه ملک و دین مسعود شاه
آنک گرگ از حفظ او مولع بود بر حفظ شات
هوش مصنوعی: این بیت به وصف خسرو عادل، پادشاهی نیکو و پرنفوذ می‌پردازد که علاوه بر عدالت و کاردانی، به خوبی از مملکت و دین خود محافظت می‌کند. وجود دشمنانی مانند گرگ‌ها، نمادی از تهدیدات در برابر اوست که نشان می‌دهد او به طور جدی و با شیفتگی از قلمرو و شات (مرزها یا سرزمین) خود دفاع می‌کند.
مالک الاملاک یبذال یری فی دینه
بذل ما فی راحتیه و اجبا مثل الزکات
هوش مصنوعی: مالک حقیقی، با سخاوت و generosity عمل می‌کند و در دین خود، از چیزهایی که برای راحتی خود دارد می‌بخشد و مانند زکات، از مالش دست می‌کشد.
نسبت شاهی به غیر او در این دوران بود
چون الهیت که می‌بندند بر عزی و لات
هوش مصنوعی: در این زمان، مقام پادشاهی به کسی غیر از او تعلق ندارد، همان‌طور که خدایی را به مجسمه‌های عزی و لات می‌بندند.
دائم فی عز منیع ثابت ارکانه
لایح ما لاح برق الال من ظهر الفلات
هوش مصنوعی: همیشه در عزتی پابرجا و استوار هستم، مانند نوری که در فراز دشت‌ها می‌درخشد.
هرکه سر بر خط فرمانش ندارد چون قلم
چشم بادا چشمه آب سوادش چون دوات
هوش مصنوعی: هر کسی که از دستورات و فرامین رهبری‌اش پیروی نکند، مانند قلمان است که در چشمانش هیچ دیدی وجود ندارد و مانند دوات بدون جوهر می‌ماند.