گنجور

شمارهٔ ٢۵ - قصیده

دو سه روزی دگرم جان بر تن مهمانست
بعد ازین وقت جدائی و وداع جانست
گه آنست که جان خو ز بدن باز کند
که میان من و جان وقت غم هجرانست
غم تن نیست که تن در وطن خویشتنست
غم جانست که او را ره بی پایانست
آه از آنروز که عزم سفرم باید کرد
اولین منزل من عرصه گورستانست
چون برندم بلب گور و نهندم در خاک
بهمان قاعده و رسم که در دورانست
تن تنها بگذارند و نماند با من
بجز اعمال اگر کفر و اگر ایمانست
دستگیری نکند مال و زن و فرزندم
مگرم آن عملی کان صفت رحمانست
راستی و کرم و لطف و کم آزاری و داد
هر چه زین نوع بود آنهمه با انسانست
سفری دور و درازست که اندر پیش است
مرکبی سست و ضعیف است که زیر رانست
بر تن زار خود ایدوست بزاری بگری
که رهی پر خطر از پیش و ز پس طوفانست
جان چو مرغیست گرفتار قفس بی پروبال
یا چو بیچاره غریبیست که در زندانست
نیست اندر عملش آنکه ورا گیرد دست
طاعتش جمله گناهست و عمل عصیانست
عمر ضایع شده و داده جوانی بر باد
هر چه کردست همه عمر بر او تاوانست
نیکبخت آنکه ز باطل سوی حق روی نهاد
مقبل آن دل که درو معرفت سبحانست
حاصل از ذکر خدایست کمال همه کس
آنچه بی ذکر خدایست همه نقصانست
یا رب از ما نظر رحمت خود باز مگیر
که درین درد مرا رحمت تو درمانست
عفو کن بار خدایا تو گناهان مرا
که مرا زاتش خجلت جگری بریانست
گر چه اندر عملم نیست کم از طاعت و بیش
لیک اندر کرمش بیش ز پیش احسانست
هست محمود یمین عاصی و مفلس شده پیر
در دو عالم بامید کرم یزدانست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دو سه روزی دگرم جان بر تن مهمانست
بعد ازین وقت جدائی و وداع جانست
هوش مصنوعی: چند روز دیگر روح من در بدنم خواهد بود و بعد از آن، وقت جدایی و وداع فرامی‌رسد.
گه آنست که جان خو ز بدن باز کند
که میان من و جان وقت غم هجرانست
هوش مصنوعی: گاهی پیش می‌آید که جان به خاطر جدایی و غم از بدن رها می‌شود، زیرا در این لحظه، میان من و جان، احساس جدایی وجود دارد.
غم تن نیست که تن در وطن خویشتنست
غم جانست که او را ره بی پایانست
هوش مصنوعی: غم جسم و تن تنها به خاطر زندگی در وطن نیست، بلکه این غم مربوط به روح و جان است که راهی بی‌پایان دارد و همیشه ادامه خواهد داشت.
آه از آنروز که عزم سفرم باید کرد
اولین منزل من عرصه گورستانست
هوش مصنوعی: از آن روزی که تصمیم گرفتم سفر را آغاز کنم، دانستم که اولین مقصد من قبرستان خواهد بود.
چون برندم بلب گور و نهندم در خاک
بهمان قاعده و رسم که در دورانست
هوش مصنوعی: هرگاه تنم را به خاک بسپارند، همان‌گونه که در دنیا عادت و مقررات حاکم است، من هم به زمین می‌روم.
تن تنها بگذارند و نماند با من
بجز اعمال اگر کفر و اگر ایمانست
هوش مصنوعی: تنهایی من را رها کنند و جز اعمال من چیزی در کنارم نماند، چه این اعمال کفر باشد و چه ایمان.
دستگیری نکند مال و زن و فرزندم
مگرم آن عملی کان صفت رحمانست
هوش مصنوعی: کمکی نخواهد کرد مال و زن و فرزندم، مگر اینکه آن عملی صورت گیرد که ویژگی‌های خداوند رحمان را داشته باشد.
راستی و کرم و لطف و کم آزاری و داد
هر چه زین نوع بود آنهمه با انسانست
هوش مصنوعی: صفت‌هایی همچون صداقت، بزرگواری، لطافت، آزار نرساندن و عدالت، همه از ویژگی‌های انسانی هستند.
سفری دور و درازست که اندر پیش است
مرکبی سست و ضعیف است که زیر رانست
هوش مصنوعی: سفری طولانی و دشواری در پیش دارم، اما مرکب من ضعیف و ناتوان است که باید بر روی آن سوار شوم.
بر تن زار خود ایدوست بزاری بگری
که رهی پر خطر از پیش و ز پس طوفانست
هوش مصنوعی: بدن زار و ضعیف خود را رها کن و بگذار اشک بریزد، زیرا راهی که در پیش و پس از توست، پر از خطر و طوفان است.
جان چو مرغیست گرفتار قفس بی پروبال
یا چو بیچاره غریبیست که در زندانست
هوش مصنوعی: روح انسان مانند پرنده‌ای است که در قفسی زندانی شده و توانایی پرواز ندارد، یا همچون غریب و بی‌پناهی است که در زندان محبوس شده و احساس تنهایی و بی‌کسی می‌کند.
نیست اندر عملش آنکه ورا گیرد دست
طاعتش جمله گناهست و عمل عصیانست
هوش مصنوعی: کسی که در عمل خود نیکی‌ها را در نظر نگیرد و فقط به دنبال اطاعت باشد، در حقیقت گناهکار است و کارهای او معصیت به شمار می‌آید.
عمر ضایع شده و داده جوانی بر باد
هر چه کردست همه عمر بر او تاوانست
هوش مصنوعی: زندگی که گذشته و جوانی که به هدر رفته، هر آنچه که در طول عمر انجام داده، باید بهایی برای آن بپردازد.
نیکبخت آنکه ز باطل سوی حق روی نهاد
مقبل آن دل که درو معرفت سبحانست
هوش مصنوعی: شخصی که از نادرستی و بی‌راهه به سوی حقیقت و راستجدایی می‌رود، خوشبخت است. همچنین دلی که در آن شناخت و آگاهی از خداوند وجود دارد، شانسی بزرگ دارد.
حاصل از ذکر خدایست کمال همه کس
آنچه بی ذکر خدایست همه نقصانست
هوش مصنوعی: دارایی و کمال هر شخص از یاد خدا بدست می‌آید و هر آنچه که بدون یاد خدا باشد، ناتمامی و کمبود را به همراه دارد.
یا رب از ما نظر رحمت خود باز مگیر
که درین درد مرا رحمت تو درمانست
هوش مصنوعی: خدایا، لطف و رحمتت را از ما دور نکن، زیرا در این درد و رنج، تنها رحمت تو می‌تواند شفای من باشد.
عفو کن بار خدایا تو گناهان مرا
که مرا زاتش خجلت جگری بریانست
هوش مصنوعی: ای پروردگار، گناهانم را ببخش، زیرا آتش شرم و خجالت دل مرا سوزانده است.
گر چه اندر عملم نیست کم از طاعت و بیش
لیک اندر کرمش بیش ز پیش احسانست
هوش مصنوعی: هرچند در عمل، من از عبادت و بندگی چیزی کم ندارم و حتی بیشتر از آن هم می‌کوشم، اما در رحمت و بخشش او، لطفش از همه ی خوبی‌ها بیشتر است.
هست محمود یمین عاصی و مفلس شده پیر
در دو عالم بامید کرم یزدانست
هوش مصنوعی: محمود یمین، شخصی نافرمان و بیچاره شده است، که در این دنیا و آن دنیا فقط به امید رحمت خداوند زندگی می‌کند.