گنجور

شمارهٔ ٢١ - قصیده

جهان پیر را دولت جوانست
که ارغونشاه نوئین جهانست
پناه ملک ارغونشاه عادل
که اندر ملک چون در تن روانست
زیمن عدل او سیمرغ فتنه
بگوشه گیری زاغ کمانست
هما آسا عقاب رایت او
ز روی خاصیت سلطان نشانست
جهان از عدل او تا یافت سدی
ز یأجوج حوادث در امانست
گر از داد و دهش پرسی چه گویم
چه جای حاتم و نوشیروانست
گه رزمش ببین وز پور دستان
مگو کان داستان باستانست
ببزمش در نگر گوئی بهارست
ولیکن چون خزانش زرفشانست
خزانست آن ندانم یا بهارست
بهار است این ندانم یا خزانست
خوشا ابن یمین گوید ببزمش
بگلرخ ساقئی کارام جانست
سبکروحا برو رطل گران ده
که بیگه شد گه رطل گرانست

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جهان پیر را دولت جوانست
که ارغونشاه نوئین جهانست
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که جهان به رغم پیری و کهنگی خود، می‌تواند با جوانی و طراوت خود همچنان به حیات ادامه دهد. در واقع، اشاره دارد به اینکه جوانی و تازگی یک قدرت و اعتبار ویژه به جهان می‌بخشد، همانطور که ارغونشاه به عنوان یک نماد تازه و نویدبخش در دنیای جدید مطرح است.
پناه ملک ارغونشاه عادل
که اندر ملک چون در تن روانست
هوش مصنوعی: پناهگاهی است برای ملک ارغونشاه عادل که در قلمرو خود مانند روح در بدن جاری است.
زیمن عدل او سیمرغ فتنه
بگوشه گیری زاغ کمانست
هوش مصنوعی: در دنیای عدالت او، سیمرغ (نماد کمال و زیبایی) در حاشیه نشسته و زاغ (نمادی از فساد و زشتی) به تیرکمان تبدیل شده است.
هما آسا عقاب رایت او
ز روی خاصیت سلطان نشانست
هوش مصنوعی: پرنده‌ای به نام هما که شبیه عقاب است، به خاطر ویژگی‌هایش نماد و نشانه‌ای از سلطنت و قدرت است.
جهان از عدل او تا یافت سدی
ز یأجوج حوادث در امانست
هوش مصنوعی: جهان به خاطر عدالت او تا زمانی که از مانعی مثل یأجوج در برابر حوادث محفوظ است، استوار و محفوظ می‌ماند.
گر از داد و دهش پرسی چه گویم
چه جای حاتم و نوشیروانست
هوش مصنوعی: اگر از من درباره بخشش و سخاوت بپرسی، چه بگویم؟ جایی برای حاتم و نوشیروان وجود ندارد.
گه رزمش ببین وز پور دستان
مگو کان داستان باستانست
هوش مصنوعی: گاهی در جنگ و نبرد او را ببین و از فرزند دستان چیزی نگو، زیرا این داستانی است که به تاریخ گذشته تعلق دارد.
ببزمش در نگر گوئی بهارست
ولیکن چون خزانش زرفشانست
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که در نگاه اول این شخص زیبا و دلپذیر است و مانند بهار به نظر می‌رسد، اما زمانی که عمیق‌تر نگاه می‌کنیم و وضعیت واقعی او را بررسی می‌کنیم، متوجه می‌شویم که حال و هوای او بیشتر شبیه به پاییز است و درد و رنجی در دل او نهفته است.
خزانست آن ندانم یا بهارست
بهار است این ندانم یا خزانست
هوش مصنوعی: این روزها را نمی‌دانم که آیا بهار است یا خزان، بهار را احساس می‌کنم ولی نمی‌دانم آیا واقعاً بهار است یا این که دوباره به فصل خزان برگشته‌ام.
خوشا ابن یمین گوید ببزمش
بگلرخ ساقئی کارام جانست
هوش مصنوعی: ابن یمین به زیبایی و دلنوازی اشاره می‌کند و می‌گوید که خوشا به حال کسی که در هم نشینی با دوستان و در زیبایی‌های زندگی غرق است. او به صفا و خوشی‌هایی که در کنار معشوق و دلربا وجود دارد، اشاره می‌کند و می‌گوید که این لحظات خوش و لذتبخش واقعاً ارزشمند و گرانبها هستند.
سبکروحا برو رطل گران ده
که بیگه شد گه رطل گرانست
هوش مصنوعی: برو و با آرامش و سبکی خیال، وزنه سنگینی را به من بده، زیرا شب که می‌شود، این وزنه سنگین می‌خواهد خودش را نشان دهد.