شمارهٔ ١٧ - وله ایضاً در مدح علاءالدین محمد وزیر
امروز در زمانه دلم شاد و خرم است
وین خرمی ز مقدم دستور اعظم است
دستور جانپناه که با دولت جوان
از بدو فطرتش خرد پیر همدم است
دارای ملک و دین که ز یمن وجود او
بنیاد دین و قاعده ملک محکم است
والا علاء دولت و ملت محمد آنک
خلقش بخاصیت دم عیسی مریم است
جان و جهان مکرمت آنکس که ذات او
از روی لطف صورت روح مجسم است
تریاق جانفزای کند لطف شاملش
آن قطره را که در بن دندان ارقم است
از شعله های آتش تیغ چو برق او
پیوسته تب ملازم اعضای ضیغم است
از بیم شیر رایت عدلش همیشه گرگ
در حفظ گوسفند چو کلب معلم است
پیوسته زلف زنگی شب بهر رایتش
بر نیزه شهاب بکردار پرچم است
دائم ز غیرت کف گوهر فشانش ابر
با سینه پر آتش و با چشم پر نم است
درگاه اوست قبله آمال اهل فضل
زان چون حریم کعبه منیع و مکرم است
ایصاحبی که حکم قدر اقتدار تو
همچون قضای گنبد دوار مبرم است
رایش گشاد پرده پوشیدگان غیب
وین بس شگفت نیست جهان نیز محرم است
نرگس نشان سروری اندر جبین تو
بیند اگر چه در بصرش آفت تم است
سوسن اگر بمدح تو رطب اللسان شود
گوید بده زبان سخن ار چه که ابکم است
هنگام بخشش و گه کوشش وجود تو
رشک روان حاتم طائی و رستم است
ذات تو عالمیست که در وی فساد نیست
نی نی که ذات پاک تو اقبال عالم است
از خاک درگه تو سرشتند در ازل
آن گل که اصل خلقت حوا وآدم ا ست
ذات تو در زمان ز فلک گر مؤخر است
اما ز راه مرتبه بروی مقدم است
نعل سمند تست مه نو وزین شرف
همواره گوشواری چرخش مسلم است
از تیغ آبگون تو دیدست در جلال
دشمن دلیل قاطع ازین روی ملزم است
ای سروریکه آیت عدل است کلک تو
و آنگاه آیتی که در او ملک مدغم است
در روزگار عدل تو شاید که عاقلان
گویند بره با بچه شیر توأم است
ابن یمین چو مادح خاک جناب تست
در نظم وی نگر که بلطف آب زمزم است
با مدحت تو ضم کنم اکنون دعای خیر
آن به که با مدیح دعا نیز منضم است
پیوسته باد توسن ایام رام تو
تا اشهب زمانه مصلی ادهم است
باشی چو جم برؤیت و چون جام جم برأی
چندانک خلق را سخن از جام و از جم است
شمارهٔ ١۶ - وله ایضاً در تعریف بنا و مدح حکیم الدین بانی آن: اینمنزل خجسته که بس روحپرورستشمارهٔ ١٨ - قصیده ایضاً له: ای کاشف اسرار فلک رأی منیرت
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
امروز در زمانه دلم شاد و خرم است
وین خرمی ز مقدم دستور اعظم است
هوش مصنوعی: امروز در این دنیای پر از مشکل، دلم شاد و خوشحال است و این شادی من به خاطر حضور و آمدن کسی بزرگ و مهم است.
دستور جانپناه که با دولت جوان
از بدو فطرتش خرد پیر همدم است
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این موضوع است که براساس طبیعت انسان، از همان ابتدا، وجود توانی برای حمایت و پشتیبانی از آگاهی و خرد در او وجود دارد. این نیرو مانند یک جانپناه عمل میکند و در تمام مراحل زندگی، به ویژه در دوران جوانی، همواره در کنار اوست و او را در برابر چالشها و سختیها کمک میکند.
دارای ملک و دین که ز یمن وجود او
بنیاد دین و قاعده ملک محکم است
هوش مصنوعی: وجود او باعث استحکام بنیاد دین و قاعده حکمرانی شده و او دارنده ملک و دیانت است.
والا علاء دولت و ملت محمد آنک
خلقش بخاصیت دم عیسی مریم است
هوش مصنوعی: عظمت و شرافت قدرت و ملت محمد به این دلیل است که مردم او ویژگیهای خاصی همچون دم (روح) عیسی مریم را دارند.
جان و جهان مکرمت آنکس که ذات او
از روی لطف صورت روح مجسم است
هوش مصنوعی: جان و جهان به زیبایی و عظمت کسی تعلق دارد که وجود او به خاطر لطف و رحمت الهی تجلی یافته است.
تریاق جانفزای کند لطف شاملش
آن قطره را که در بن دندان ارقم است
هوش مصنوعی: لطف و محبت او مانند دارویی است که جان را تازه میکند و آن قطرهای که در ریشه دندان ارقم (مار) وجود دارد، به او اشاره دارد.
از شعله های آتش تیغ چو برق او
پیوسته تب ملازم اعضای ضیغم است
هوش مصنوعی: تیغ او مانند شعلههای آتش میدرخشد و همواره در حال حرکت است، و این حرارت به اندازه ای است که همواره با اعضای بدن شیر همراه است.
از بیم شیر رایت عدلش همیشه گرگ
در حفظ گوسفند چو کلب معلم است
هوش مصنوعی: از ترس شیر که نشانهی عدالت اوست، گرگ در محافظت از گوسفند به مانند یک سگ معلم عمل میکند.
پیوسته زلف زنگی شب بهر رایتش
بر نیزه شهاب بکردار پرچم است
هوش مصنوعی: زلفهای سیاه او همواره مانند پرچم بر فراز نیزهای درخشانی به اهتزاز درآمده است.
دائم ز غیرت کف گوهر فشانش ابر
با سینه پر آتش و با چشم پر نم است
هوش مصنوعی: دائم به خاطر غیرت خود، مانند ابر که بر روی مروارید میبارد، اشک میریزد و دلش پر از آتش است، در حالی که چشمانش پر از اشک است.
درگاه اوست قبله آمال اهل فضل
زان چون حریم کعبه منیع و مکرم است
هوش مصنوعی: دروازهٔ او، مرکز آرزوهای افراد فرهیخته است، زیرا همانند حریم خانهٔ کعبه، محترم و باارزش است.
ایصاحبی که حکم قدر اقتدار تو
همچون قضای گنبد دوار مبرم است
هوش مصنوعی: ای دوست، تو که قدرت و سرنوشتت مثل حکم گردش افلاک حتمی و تغییر ناپذیر است.
رایش گشاد پرده پوشیدگان غیب
وین بس شگفت نیست جهان نیز محرم است
هوش مصنوعی: راز و رموز پنهان از چشمها پنهان مانده است و جالب اینجاست که جهان نیز از این اسرار خبر دارد.
نرگس نشان سروری اندر جبین تو
بیند اگر چه در بصرش آفت تم است
هوش مصنوعی: اگر نرگس، نشانهی زیبایی و سروری تو را در پیشانیات ببیند، حتی اگر در نگاهش، تیرگی و مشکلی وجود داشته باشد.
سوسن اگر بمدح تو رطب اللسان شود
گوید بده زبان سخن ار چه که ابکم است
هوش مصنوعی: اگر سوسن بتواند به زبان بیاید و تو را ستایش کند، حتی اگر خاموش باشد، میتواند به زیبایی و شیرینی سخن بگوید.
هنگام بخشش و گه کوشش وجود تو
رشک روان حاتم طائی و رستم است
هوش مصنوعی: زمانی که تو میبخشی و سخت تلاش میکنی، وجودت باعث حسادت روح حاتم طایی و رستم میشود.
ذات تو عالمیست که در وی فساد نیست
نی نی که ذات پاک تو اقبال عالم است
هوش مصنوعی: وجود تو جهانی است که در آن هیچ گونه فساد یا نقصی وجود ندارد. تو وجود پاکی هستی که خوشبختی و سعادت جهان به تو وابسته است.
از خاک درگه تو سرشتند در ازل
آن گل که اصل خلقت حوا وآدم ا ست
هوش مصنوعی: از خاک درگاه تو در آغاز خلقت، آن گلی شکل گرفت که اصل وجود حوا و آدم از آن سرچشمه میگیرد.
ذات تو در زمان ز فلک گر مؤخر است
اما ز راه مرتبه بروی مقدم است
هوش مصنوعی: وجود تو ممکن است از نظر زمانی در مقام پایینتری قرار داشته باشد، اما از نظر ارزش و مرتبه، همیشه پیشتاز و بالاتر است.
نعل سمند تست مه نو وزین شرف
همواره گوشواری چرخش مسلم است
هوش مصنوعی: نعل اسب تو همیشه مانند گوشوارهای بر گردن، نشان از زیبایی و اعتبار تو دارد و چرخش آن نیز حاکی از درستی و مسلم بودن موقعیت تو است.
از تیغ آبگون تو دیدست در جلال
دشمن دلیل قاطع ازین روی ملزم است
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که دشمن نتوانسته است در برابر زیبایی و شکوه تو، براهین قاطع و محکمی ارائه دهد و از همین رو، ملزم به پذیرش حقیقتی است که وجود تو نشان میدهد.
ای سروریکه آیت عدل است کلک تو
و آنگاه آیتی که در او ملک مدغم است
هوش مصنوعی: ای سرور، تو نماد عدالت هستی و قلم تو بیانگر آن است، و سپس نشانهای که در آن ملک و حکومت پنهان شده است.
در روزگار عدل تو شاید که عاقلان
گویند بره با بچه شیر توأم است
هوش مصنوعی: در زمان حکومت تو، ممکن است عاقلان بگویند که بره و بچه شیر همزاد هستند.
ابن یمین چو مادح خاک جناب تست
در نظم وی نگر که بلطف آب زمزم است
هوش مصنوعی: ابن یمین در وصف تو صحبت میکند و ویژگیهای تو را در اشعارش بازگو کرده است. برای درک بهتر شعر او، باید به لطافت و خوبی آن مانند آب زمزم توجه کرد.
با مدحت تو ضم کنم اکنون دعای خیر
آن به که با مدیح دعا نیز منضم است
هوش مصنوعی: اکنون میخواهم دعای خیرت را به ستایش و تمجید تو اضافه کنم، چرا که دعای خوب همواره با ستایش ارتباط دارد و هر دو به هم پیوند خوردهاند.
پیوسته باد توسن ایام رام تو
تا اشهب زمانه مصلی ادهم است
هوش مصنوعی: همواره باشد که اسب روزگار با شتاب و نرمی برای تو براند، تا در این دنیای پرغوغای رنگ و رو، تو را یاری کند.
باشی چو جم برؤیت و چون جام جم برأی
چندانک خلق را سخن از جام و از جم است
هوش مصنوعی: تو باید همچون جم در برابر دیگران باشی و مانند جام جم به چشمان دیگران جلوهگر شوی، بهگونهای که سخن گفتن مردم دربارهات از عظمت و زیباییات باشد.