گنجور

شمارهٔ ۶ - ترجمه

در شهر خویش هرکه مذلت همیکشد
گر غربت اختیار کند خوانمش لبیب
اینست و بس فضیلت غربت که عاقلان
گویند مر نفیس ترین چیز را غریب

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در شهر خویش هرکه مذلت همیکشد
گر غربت اختیار کند خوانمش لبیب
هوش مصنوعی: کسی که در زادگاه خود مشکل و ذلت را تحمل می‌کند، اگر به دیاری دیگر برود، او را با لبیب می‌نامم.
اینست و بس فضیلت غربت که عاقلان
گویند مر نفیس ترین چیز را غریب
هوش مصنوعی: این فقط و فقط فضیلت غربت است که افراد دانا می‌گویند، بهترین چیزها هم در غربت احساس غریبگی می‌کنند.

حاشیه ها

1404/01/15 14:04
علی نوشاد

با سلام

مالک دیلمی خوشنویس نامدار عهد صفوی این شعر را در قالب چلیپا نوشته و مصرع سوم را به شکل زیر نوشته،

اینت نه بس فضیلت غربت که عاقلان 

 

که البته دراینصورت  مصرع حالت سوالی پیدا میکند