غزل شمارهٔ ۹
ای کعبه تحقیق سر کوی تو ما را
محراب دعا قبله ابروی تو ما را
آن زلف کمند افکن و آن غمزه خونریز
بستند و بکشتند به یرغوی تو ما را
هرچند ز بیراه به راه آوَرَدَم دل
از ره ببرد غمزه جادوی تو ما را
من معتقد پیر مغانم که در این راه
ارشاد طریقت بکند سوی تو ما را
از ظلمت گیسوی تو بیرون نتوان رفت
گر مشعله داری نکند روی تو ما را
دی چشم تو با غمزه به تاراج دل آمد
بردند سراسیمه به انجوی تو ما را
بر پای دل ابن حسام است کمندی
زان طرّه که بسته است به یک موی تو ما را
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: منابع ابنحسام
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.