گنجور

غزل شمارهٔ ۸۵

ای اهل درد را ز تو هر دم غمی دگر
نیش غم تو بر دل ما مرهمی دگر
درکوی تو که درگه اهل سعادتست
از آب چشم اهل صفا زمزمی دگر
ترشد به اب جود تو خاک وجود ما
فرمای از ابر لطف برآ شبنمی دگر
از کاینات دنیی و عقبی دوعالم اند
بیرون ازین دوخاک درت عالمی دگر
گفتی دمی دگر به لبت کام دل دهم
ای عمر اعتماد کرا بر دمی دگر
بردار جام جم که ببینی دروعیان
درزیر خاک خفته به هر سو جمی دگر
همچون دل شکسته ی ابن حسام هست
صد دل به قید زلف تو درهر خمی دگر

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: منابع ابن‌حسام

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای اهل درد را ز تو هر دم غمی دگر
نیش غم تو بر دل ما مرهمی دگر
هوش مصنوعی: ای اهل درد، هر لحظه غمی جدیدی از سوی تو به ما می‌رسد، اما نیش غم تو برای دل ما، به نوعی تسکینی است.
درکوی تو که درگه اهل سعادتست
از آب چشم اهل صفا زمزمی دگر
هوش مصنوعی: در مکان تو که پناهگاه بندگان خوشبخت است، از اشک چشم پاکان، نغمه‌ای دیگر به گوش می‌رسد.
ترشد به اب جود تو خاک وجود ما
فرمای از ابر لطف برآ شبنمی دگر
هوش مصنوعی: با رحمت و بخشش تو، وجود ما شکوفا می‌شود. از آسمان لطف تو، باران دیگری بر ما ببار تا زندگی دوباره‌ای آغاز کنیم.
از کاینات دنیی و عقبی دوعالم اند
بیرون ازین دوخاک درت عالمی دگر
هوش مصنوعی: از دنیای حاضر و آخرت، دو جهان بیرون هستند و غیر از این دو خاکی که در آن هستیم، جهانی دیگر وجود دارد.
گفتی دمی دگر به لبت کام دل دهم
ای عمر اعتماد کرا بر دمی دگر
هوش مصنوعی: گفتی که در زمانی دیگر لب‌هایت را شیرینی می‌بخشم، اما ای عمر، به چه کسی می‌توانم اعتماد کنم که آن زمان دوباره فرا برسد؟
بردار جام جم که ببینی دروعیان
درزیر خاک خفته به هر سو جمی دگر
هوش مصنوعی: بردار جام جم و نگاهی بینداز؛ می‌بینی که در زیر خاک، بسیاری از انسان‌ها خوابیده‌اند و در هر طرف، دیگرانی هم هستند.
همچون دل شکسته ی ابن حسام هست
صد دل به قید زلف تو درهر خمی دگر
هوش مصنوعی: دل شکسته‌ی ابن حسام مانند من است که در هر پیچ و خم زلف تو، صد دل دیگر را به خود گرفتار کرده‌ام.