غزل شمارهٔ ۸۱
خط تو دایره ی مشک گرد ماه کشید
بر آفتاب سواد شب سیاه کشید
دلم به دعوی خون بر غزال چشمت را
سرشک سرخ و رخ زرد را گواه کشید
مقام شیفته حالان پناه طره ی تست
دل مقام شناسم بدان پناه کشید
نوید داد عنایت مرا که لطف عمیم
رقم به عفو تو بر صفحه ی گناه کشید
اگرچه می رود آلوده دامن ابن حسام
به ذیل عاطفت سایه ی الاه کشید
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: منابع ابنحسام
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خط تو دایره ی مشک گرد ماه کشید
بر آفتاب سواد شب سیاه کشید
هوش مصنوعی: نقش زیبای خط تو به شکلی مثل دایرهای سیاه دور ماه به نظر میرسد و از آن طرف، رنگ سیاه شب را بر روی نور آفتاب میکشد.
دلم به دعوی خون بر غزال چشمت را
سرشک سرخ و رخ زرد را گواه کشید
هوش مصنوعی: دل من به عشق و شور تو زنده است، چشمانت مانند غزالی زیباست که اشکهای قرمزش گواهی بر عشق من و رنگ پریدهگی روی صورتت نشاندهنده حال و روز نابسامان من است.
مقام شیفته حالان پناه طره ی تست
دل مقام شناسم بدان پناه کشید
هوش مصنوعی: مکانی که شیدایان در آن آرام میگیرند، زیر سایهی موهای توست. دل من هم به خوبی میداند که به آن پناهگاه پناه آورده است.
نوید داد عنایت مرا که لطف عمیم
رقم به عفو تو بر صفحه ی گناه کشید
هوش مصنوعی: نسیم رحمت به من خبر داد که لطف بزرگ تو بر صفحه گناهانم نوشته شده و مرا میبخشی.
اگرچه می رود آلوده دامن ابن حسام
به ذیل عاطفت سایه ی الاه کشید
هوش مصنوعی: هرچند که دامن ابن حسام به آلودگی میرود، اما سایهی محبت خداوند همچنان بر او افتاده است.

ابن حسام خوسفی