گنجور

غزل شمارهٔ ۷۱

هرشب از طوفان چشم آب از سرما بگذرد
مردم چشمم ندانم چون  ز دریا بگذرد
اشک خون آلوده ی من با شفق همدم شود
آه مینا گون من زین سقف مینا بگذرد
گر ندیدی زحمتی از خار مژگان پای دوست
دیده مفرش کردمی در راه تا وا بگذرد
هر شب از آشوب قدش صدبلابالا شود
برگذرگاهی اگر آن سرو بالا بگذرد
گل ز خجلت خوی کند، نرگس سراندازد به پیش
بر چمن گر قامت آن شوخ رعنا بگذرد
در دماغ باد ناید بوی ریحان بهشت
گر دمی بر طرف آن زلف سمن سا بگذرد
تلخی مردن نبیند آنکه وقت نزع روح
بر زبانش نام آن لعل شکرخا بگذرد
چون بنفشه سر برآرم پای بوسش را زخاک
سایه ی سَروش اگر بر تربت ما بگذرد
خانه ی صبر تو یغما گردد ای ابن حسام
گر خیالی بر دلت زان ترک یغما بگذرد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: منابع ابن‌حسام

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هرشب از طوفان چشم آب از سرما بگذرد
مردم چشمم ندانم چون  ز دریا بگذرد
هوش مصنوعی: هر شب از شدت طوفان و فشار اشک، چشمانم به خاطر سرما تحت تأثیر قرار می‌گیرد. نمی‌دانم مردم چشمم چگونه هستند وقتی که از دریا عبور می‌کنند.
اشک خون آلوده ی من با شفق همدم شود
آه مینا گون من زین سقف مینا بگذرد
هوش مصنوعی: اشک‌های من که مانند خون است، دوست و همدم شفق می‌شود. آه، رنگ مینا مانند من از این سقف مینا عبور می‌کند.
گر ندیدی زحمتی از خار مژگان پای دوست
دیده مفرش کردمی در راه تا وا بگذرد
هوش مصنوعی: اگر زحمتی از اشک‌های من به خاطر دوستت ندیدی، من فرش را در مسیرش پهن می‌کردم تا با آرامش عبور کند.
هر شب از آشوب قدش صدبلابالا شود
برگذرگاهی اگر آن سرو بالا بگذرد
هوش مصنوعی: هر شب، وقتی که آن سرو بلند از مسیرش عبور می‌کند، عشق و هیجان زیادی در دل‌ها ایجاد می‌شود و آن سر و صدای ناشی از زیبایی‌اش، همه را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
گل ز خجلت خوی کند، نرگس سراندازد به پیش
بر چمن گر قامت آن شوخ رعنا بگذرد
هوش مصنوعی: گل به خاطر شرم و حیا، سرش را پایین می‌اندازد و چون آن معشوق زیبا با قامت رعنا و دلربا از کنار چمن بگذرد، نرگس نیز خود را کنار می‌کشد.
در دماغ باد ناید بوی ریحان بهشت
گر دمی بر طرف آن زلف سمن سا بگذرد
هوش مصنوعی: اگر نسیمی از سمت زلف‌های خوشبو بگذرد، بوی خوش ریحان بهشت در آن حس نخواهد شد.
تلخی مردن نبیند آنکه وقت نزع روح
بر زبانش نام آن لعل شکرخا بگذرد
هوش مصنوعی: کسی که در لحظه دردناک و سخت مرگ، نام محبوبش را بر زبان آورد، دیگر تلخی مردن را احساس نخواهد کرد.
چون بنفشه سر برآرم پای بوسش را زخاک
سایه ی سَروش اگر بر تربت ما بگذرد
هوش مصنوعی: هرگاه بنفشه سر از خاک بیرون بیاورد و پای بوس محبوبش را از خاک سایه درخت سرو بر دارد، اگر آن محبوب بر روی خاک قبر ما بگذرد.
خانه ی صبر تو یغما گردد ای ابن حسام
گر خیالی بر دلت زان ترک یغما بگذرد
هوش مصنوعی: ای پسر حسام، اگر خیال جدایی و بی‌وفایی از آن معشوق در دلت خطور کند، صبر تو ممکن است از بین برود و دلت را آسیب بزند.