غزل شمارهٔ ۶۸
مرا هوای تو هرگز زسر به در نرود
خیال چشم سیاه تو از نظر نرود
سرم به پای مزن گر بر آستانهٔ تست
که گر سرم برود عشق تو ز سرنرود
به باغ اگر دگران میل و جانبی دارند
مرا زکوی تو دل جانب دگر نرود
سزد که با خط مشکین و قدوخدّ ولبت
حدیث سنبل و سروگل و شکر نرود
مرا زدرد تو تا از جگر نشان باشد
نشان داغ تو از گوه ی جگر نرود
شرار سینه نماند اثر زهستی من
گر آب دیده ز دنباله بر اثر نرود
ز نالهٔ سحری لب مبند ابن حسام
که کار بی مدد نالهٔ سحر نرود
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: منابع ابنحسام
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا هوای تو هرگز زسر به در نرود
خیال چشم سیاه تو از نظر نرود
هوش مصنوعی: هرگز نمیتوانم از یاد تو و چشمان سیاهت دل بکنم و همیشه در ذهنم حضور داری.
سرم به پای مزن گر بر آستانهٔ تست
که گر سرم برود عشق تو ز سرنرود
هوش مصنوعی: برای عشق تو هیچگاه خودم را به خطر نمیاندازم، زیرا اگرچه ممکن است جانم را از دست بدهم، اما عشق تو همواره در قلبم باقی میماند.
به باغ اگر دگران میل و جانبی دارند
مرا زکوی تو دل جانب دگر نرود
هوش مصنوعی: اگر دیگران بخواهند به باغ و جایی دیگر بروند، من با دل و جانم فقط در کوی تو هستم و هیچ جا نمیروم.
سزد که با خط مشکین و قدوخدّ ولبت
حدیث سنبل و سروگل و شکر نرود
هوش مصنوعی: با کمال میل، این بیت به این معناست که شایسته است که با زیباییهای خاصی مثل خط زیبا، قامت دلنشین، و لبهایی دلربا، از زیباییهای طبیعت همچون سنبل، سرو، و شکر نیز یاد کنیم. به عبارتی، زیباییهای انسانی و طبیعی باید در کنار هم مورد توجه قرار گیرند.
مرا زدرد تو تا از جگر نشان باشد
نشان داغ تو از گوه ی جگر نرود
هوش مصنوعی: به خاطر درد تو، جگرم سوخته و نشانهاش باقی مانده است. نشان این درد عمیق هرگز از دل من نخواهد رفت.
شرار سینه نماند اثر زهستی من
گر آب دیده ز دنباله بر اثر نرود
هوش مصنوعی: آتش درونم دیگر نشانهای از زنده بودنم باقی نگذاشته است، حتی اگر اشکهایم نیز نتوانند ردپایی از این احساس در پی داشته باشند.
ز نالهٔ سحری لب مبند ابن حسام
که کار بی مدد نالهٔ سحر نرود
هوش مصنوعی: از نالهٔ سحرگاهی به هیچوجه سخن مگو، چون بدون کمک و همراهی این ناله، هیچ کاری پیش نمیرود.

ابن حسام خوسفی