گنجور

غزل شمارهٔ ۵۸

با خال تو گر مشک به دعوی بنشیند
حقّا که نه بر صورت معنی بنشیند
ابروی تو نگذاشت که اندر خم محراب
یک گوشه نشین از سر تقوی بنشیند
آنرا که به نقد از سرکوی تو بهشت است
جیفست که بر نسیه ی عقبی بنشیند
خاک قدمت روشنی چشم ضریرست
بگذار که در دیده ی اعمی بنشیند
شاید که بود روشنی دیده ی مجنون
زان گرد که بر دامن لیلی بنشیند
آن کز سر کوی تو کند میل به فردوس
اولی نکند گرچه به اولی بنشیند
خون جگر ابن حسام است که هر دم
بر رهگذر دیده چو سیلی بنشیند

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: منابع ابن‌حسام

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با خال تو گر مشک به دعوی بنشیند
حقّا که نه بر صورت معنی بنشیند
هوش مصنوعی: اگر با خال تو مشک نیز به چالش بیفتد، به‌راستی که بر زیبایی چهره‌اش تأثیری نخواهد گذاشت.
ابروی تو نگذاشت که اندر خم محراب
یک گوشه نشین از سر تقوی بنشیند
هوش مصنوعی: ابروی تو باعث شد که نتوانم در گوشه‌ای از عبادتگاه با آرامش و تقوا بنشینم.
آنرا که به نقد از سرکوی تو بهشت است
جیفست که بر نسیه ی عقبی بنشیند
هوش مصنوعی: آنچه که در حال حاضر و در این دنیا به خاطر تو زیبا و خوشایند است، با چیزهایی که امید به آنها در آینده داریم، قابل مقایسه نیست. بهتر است به خوشی‌ها و زیبایی‌های فعلی بپردازیم تا زمانی که بخواهیم فقط به امیدهای آینده نگاه کنیم.
خاک قدمت روشنی چشم ضریرست
بگذار که در دیده ی اعمی بنشیند
هوش مصنوعی: خاک پای تو برای فردی که بینا نیست، مانند نوری است. اجازه بده آن را در چشمان فردی که بینا نیست، قرار دهند.
شاید که بود روشنی دیده ی مجنون
زان گرد که بر دامن لیلی بنشیند
هوش مصنوعی: شاید روشنی چشم‌های مجنون از دنیای زیبا و نرمی که بر دامن لیلی نشسته، نشأت گرفته باشد.
آن کز سر کوی تو کند میل به فردوس
اولی نکند گرچه به اولی بنشیند
هوش مصنوعی: هر کسی که از عشق و زیبایی تو به دنیای بهشتی دل ببرد، حتی اگر در آن بهشت هم باشد، هیچگاه نمی‌تواند به راحتی از تو روی برگرداند.
خون جگر ابن حسام است که هر دم
بر رهگذر دیده چو سیلی بنشیند
هوش مصنوعی: خون دل ابن حسام است که هر لحظه بر سر راه، مانند سیلی می‌ریزد.