گنجور

غزل شمارهٔ ۵۲

مگر چو دردکشان جام بی ریا بخشند
زکاس لَم یَزلی جرعه ای به ما بخشند
قتیل عشق شو ای جان که مر ترا روزی
زنوش داروی نوشین لبان شفا بخشند
دوای درد، طبیبان عشق می دانند
ترا که درد نباشد کجا دوا بخشند
کسی که سعی نماید به کعبه ی مقصود
عجب نباشد اگر مر ورا صفا بخشند
ایا دلا که اگر آزری طمع دارد
که جرم او به جوانان پارسا بخشند
امیدوار چنانم که جرم ابن حسام
به گرد کوکبه ی شاه لافتی بخشند
خطای این سر شوریده ی پریشان حال
به جعد گیسوی مشکین مصطفی بخشند

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: منابع ابن‌حسام

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مگر چو دردکشان جام بی ریا بخشند
زکاس لَم یَزلی جرعه ای به ما بخشند
هوش مصنوعی: آیا ممکن است که کسانی که در رنج و درد هستند، از جامی خالی از ریا به ما نوشیدنی دهند و ما نیز از فیض وجود خود بهره‌مند شویم؟
قتیل عشق شو ای جان که مر ترا روزی
زنوش داروی نوشین لبان شفا بخشند
هوش مصنوعی: عزیزم، عاشق شو و جانت را فدای عشق کن، چرا که روزی زنی با لب‌های شیرینش به تو درمانی خواهد بخشید.
دوای درد، طبیبان عشق می دانند
ترا که درد نباشد کجا دوا بخشند
هوش مصنوعی: عشق‌پیشگان تنها کسانی هستند که می‌دانند چگونه می‌توان به درمان دردها پرداخت، زیرا وقتی دردی وجود نداشته باشد، نیازی به دارو و درمان نیست.
کسی که سعی نماید به کعبه ی مقصود
عجب نباشد اگر مر ورا صفا بخشند
هوش مصنوعی: کسی که تلاش و کوشش کند تا به هدف بزرگ خود برسد، نباید تعجب کند اگر به او پاداش و شیرینی عطا شود.
ایا دلا که اگر آزری طمع دارد
که جرم او به جوانان پارسا بخشند
هوش مصنوعی: ای دل، اگر کسی امید دارد که گناهش را به جوانان نیکوکار ببخشند، در اشتباه است.
امیدوار چنانم که جرم ابن حسام
به گرد کوکبه ی شاه لافتی بخشند
هوش مصنوعی: من به قدری امیدوارم که گناه ابن حسام را به خاطر بزرگی و عظمت شاه ببخشند.
خطای این سر شوریده ی پریشان حال
به جعد گیسوی مشکین مصطفی بخشند
هوش مصنوعی: اشتباهات و ناپختگی‌های این دل دیوانه و غمگین را به زیبایی و افسون گیسوان مشکین پیامبر اسلام می‌بخشند.