گنجور

غزل شمارهٔ ۴۷

ای کرده به غمزه دل صد شیفته تاراج
تیر مژه‌ات سینهٔ من ساخته آماج
پیوسته کمان سیه از مشک کشیده است
طفره‌ای دو ابروی تو بر دایرهٔ عاج
زان لب که رسیده است لطافت به نصابش
شرط است زکاتی که رسانند به محتاج
ای سرو گل‌اندام بده بادهٔ صافی
بر نالهٔ مرغ سحر و نغمهٔ درّاج
ای اهل صفا را در تو کعبهٔ مقصود
لبیک‌زنان بین به سر کوی تو حُجّاج
در پنجهٔ عشاق کمانی‌ست قوی‌پی
کان را نکشیده است به جز بازوی حلّاج
بر خاک رعونت به تکبر چه خرامی
سرها بنگر زیر پی انداخته بی‌تاج
بگرفت لبت ملک لطافت به ملاحت
پیداست که از کشور خوبان که برد باج
گو خاک درت سجده‌گه ابن حسام است
ارشاد چنین می‌کندش سالک منهاج

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: منابع ابن‌حسام

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای کرده به غمزه دل صد شیفته تاراج
تیر مژه‌ات سینهٔ من ساخته آماج
هوش مصنوعی: ای کسی که با نگاه جذابت، دل‌های زیادی را به درد آوردی، تیرهای مژه‌ات به سینهٔ من آسیب زده و مرا هدف قرار داده‌اند.
پیوسته کمان سیه از مشک کشیده است
طفره‌ای دو ابروی تو بر دایرهٔ عاج
هوش مصنوعی: همیشه کمان سیاهی از مشک کشید شده، و ابروان تو به‌گونه‌ای سبک و منحنی به نظر می‌رسند که گویی بر دایره‌ای از عاج شکل گرفته‌اند.
زان لب که رسیده است لطافت به نصابش
شرط است زکاتی که رسانند به محتاج
هوش مصنوعی: از لبانی که لطافت و زیبایی خاصی دارند، باید انتظاری داشته باشیم که مانند زکات، چیزی به نیازمندان برسانند.
ای سرو گل‌اندام بده بادهٔ صافی
بر نالهٔ مرغ سحر و نغمهٔ درّاج
هوش مصنوعی: ای سرو زیبای قد و قامت، لطفاً نوشیدنی زلالی را به من بده تا برغم ناله‌های پرنده صبحگاهی و آواز زیبا و دلنشین درّاج بنوشم.
ای اهل صفا را در تو کعبهٔ مقصود
لبیک‌زنان بین به سر کوی تو حُجّاج
هوش مصنوعی: ای کسانی که دل‌های پاک و صفا دارید، ببینید در کجا و مناجات‌تان به سوی معشوق می‌شتابید. در این جا، در میدان عشق شما مانند حجاج، با صدای لبیک به سراغ محبوب می‌روید.
در پنجهٔ عشاق کمانی‌ست قوی‌پی
کان را نکشیده است به جز بازوی حلّاج
هوش مصنوعی: در دستان عاشقان، کمانِ نیرومندی وجود دارد که تنها به دستِ حلّاج کشیده می‌شود.
بر خاک رعونت به تکبر چه خرامی
سرها بنگر زیر پی انداخته بی‌تاج
هوش مصنوعی: بر روی زمین، با تکبر و خودبزرگ‌بینی راه نرو، زیرا سرهای بسیاری را می‌بینی که بدون تاج و اعتبار، زیر پا افتاده‌اند.
بگرفت لبت ملک لطافت به ملاحت
پیداست که از کشور خوبان که برد باج
هوش مصنوعی: لب‌های تو با لطافت و زیبایی خاصی آراسته شده‌اند، به‌طرزی که روشن است از سرزمین زیبایانی که بر آن تسلط دارد، به‌خوبی می‌تواند بر جذبه‌اش بیفزاید.
گو خاک درت سجده‌گه ابن حسام است
ارشاد چنین می‌کندش سالک منهاج
هوش مصنوعی: اگر خاک در درگاه تو سجده‌گاه ابن حسام است، این به این معناست که سالک را به راهی فرا می‌خواند که او را به کمال و هدایت می‌رساند.

حاشیه ها

1399/03/08 12:06
ابوآدم

زان لب که رسیده است لطافت به نصابش
شرط است زکاتی که رسانند به محتاج
وقتی لببه حدی از لطافت و نرمی برسد باید زکاتش را به محتاج بپردازند.(بوسه)