گنجور

غزل شمارهٔ ۴۳

از کس دلم ندید طریق نگاهداشت
جز غم که جانب دل ما را نگاهداشت
دل شد شکسته حال و پریشان از آن جهت
کاندر سواد طرّه خوبان پناه داشت
زان روی با بنفشه مرا هست الفتی
کان شیفته چو زلف تو پشت دوتاه داشت
زلفت سیاه کار تر از خانه منست
کاو هم چو من صحیفه بیضا سیاه داشت
از مصطبه به دوش کشان دوش برده اند
آن را که میل صومعه و خانقاه داشت
عاشق بر آستان تو شب تا دم سحر
با دید پر آب لب عذر خواه داشت
هر کس بضاعتی به سر کوی دوست برد
ابن حسام ناله شبگیر آه داشت

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: منابع ابن‌حسام

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از کس دلم ندید طریق نگاهداشت
جز غم که جانب دل ما را نگاهداشت
هوش مصنوعی: من از هیچ‌کس راهی برای حفظ دل خود نیافتم، جز غم که به گونه‌ای دل من را نگه داشت.
دل شد شکسته حال و پریشان از آن جهت
کاندر سواد طرّه خوبان پناه داشت
هوش مصنوعی: دل من به خاطر اینکه در سایه‌ی زیبایی‌ها آرامش پیدا کرده بود، شکننده و آشفته شده است.
زان روی با بنفشه مرا هست الفتی
کان شیفته چو زلف تو پشت دوتاه داشت
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جذابیت تو، من به بنفشه علاقه‌مند شدم؛ مانند کسی که به دلیل عشق، تحمل زلف‌های تو را می‌کند، حتی اگر در این عشق دچار کمبود باشد.
زلفت سیاه کار تر از خانه منست
کاو هم چو من صحیفه بیضا سیاه داشت
هوش مصنوعی: زلف سیاه تو آنقدر خطرناک است که حتی بیشتر از مشکلاتی که در خانه‌ام دارم، حواسم را جمع می‌کند. این موها همانند من، صفحه‌ای سفید و بی‌عیب را در خود نهفته دارند، که حالا سیاه شده است.
از مصطبه به دوش کشان دوش برده اند
آن را که میل صومعه و خانقاه داشت
هوش مصنوعی: از جایگاه بلندی، شخصی را که علاقه‌مند به گوشه‌نشینی و عبادت در صومعه و خانقاه بود، به دوش کشیده‌اند و به مکانی دیگر منتقل کرده‌اند.
عاشق بر آستان تو شب تا دم سحر
با دید پر آب لب عذر خواه داشت
هوش مصنوعی: عاشق در برابر درگاه تو تا سپیده‌دم، با چشمانی پر از اشک از تو عذرخواهی کرد.
هر کس بضاعتی به سر کوی دوست برد
ابن حسام ناله شبگیر آه داشت
هوش مصنوعی: هر کسی با دارایی و توانایی خود نزد دوستش می‌رود، اما ابن حسام در نیمه‌های شب آه و ناله‌ای از دل برمی‌آورد.