گنجور

غزل شمارهٔ ۳۴

قد چو سرو تو بر جویبار دیده ماست
غبار راه تو بر رهگذار دیده ماست
به آرزوی لبت خون گرفت خانه چشم
خیال لعل تو گلشن نگار دیده ماست
چو نرگسی که دمد بر کنار چشمه آب
سواد چشم تو در چشمه سار دیده ماست
بلا کشید دل ودیده اختیار تو کرد
بلای دل همه از اختیار دیده ماست
به سرو و لاله چه خوانی مرا ز باغ رخت
قد تو سرو و رخت لاله زار دیده ماست
بکشت چشم تو ابن حسام را گفتم
به غمزه گفت که این کار کار دیده ماست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: منابع ابن‌حسام

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قد چو سرو تو بر جویبار دیده ماست
غبار راه تو بر رهگذار دیده ماست
هوش مصنوعی: شما همانند سرو زیبایی بر کنار جویبار دیده ما قرار دارید و غبار مسیرتان بر چشمان ما نشسته است.
به آرزوی لبت خون گرفت خانه چشم
خیال لعل تو گلشن نگار دیده ماست
هوش مصنوعی: چشم‌انتظار لبخند تو بودم و در این بی‌تابی، اشک‌ها به یاد تو ریخته می‌شود. تصویر زیبایی از تو در باطن من وجود دارد که مانند باغی پرگل در دل و چشمم نقش بسته است.
چو نرگسی که دمد بر کنار چشمه آب
سواد چشم تو در چشمه سار دیده ماست
هوش مصنوعی: مانند نرگسی که در کنار چشمه‌ای شکفته می‌شود، زیبایی چشمان تو در چشمه‌سارِ خیال من جاری است.
بلا کشید دل ودیده اختیار تو کرد
بلای دل همه از اختیار دیده ماست
هوش مصنوعی: دل و چشم ما به اختیار تو گرفتار بلا شده‌اند و تمامی مصیبت‌های دل‌مان به انتخاب و اراده‌ی چشم‌مان وابسته است.
به سرو و لاله چه خوانی مرا ز باغ رخت
قد تو سرو و رخت لاله زار دیده ماست
هوش مصنوعی: به درخت سرو و گل لاله چه ارتباطی داری که مرا به باغ زیبایی‌ات می‌خوانی؟ قامت تو به قد سرو و چهره‌ات به زیبایی گل لاله در چشمان ماست.
بکشت چشم تو ابن حسام را گفتم
به غمزه گفت که این کار کار دیده ماست
هوش مصنوعی: چشمان تو باعث شد که ابن حسام به دست خود به چنگ غمزش بیفتد. گفتم که این کار، کار چشم‌های ماست.