گنجور

غزل شمارهٔ ۳۳

دلا بپرس که آن روشنی دیده کجاست
بهارخرم و آن سرو سر کشیده کجاست؟
برو به باغ طراوت ز باغبان و بپرس
که از درخت تو ان میوه رسیده کجاست؟
دلم رمیده شد از دست دوستان عزیز
خبر دهید مرا کان دل رمیده کجاست ؟
کمد زلف تو دی با غزال چشم تو گفت
که آن فریفته آهوی دام دیده کجاست؟
کمد ابروی شوخت به بازوی من نیست
کسی که بازوی او آن کمان کشیده کجاست؟
نیافت چاشنیی از لب تو ابن حسام
کسی که شربت آن لب بود چشیده کجاست؟

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: منابع ابن‌حسام

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلا بپرس که آن روشنی دیده کجاست
بهارخرم و آن سرو سر کشیده کجاست؟
هوش مصنوعی: ای دل، بپرس از کجا می‌توانم آن روشنایی چشم‌ها را پیدا کنم و آن سرو بلند و استوار را کجا ببینم که در بهار زندگی‌ام می‌درخشد؟
برو به باغ طراوت ز باغبان و بپرس
که از درخت تو ان میوه رسیده کجاست؟
هوش مصنوعی: به باغ برو و از باغبان بپرس که میوه‌ی درخت تو که منتظرش هستی، کجاست؟
دلم رمیده شد از دست دوستان عزیز
خبر دهید مرا کان دل رمیده کجاست ؟
هوش مصنوعی: دل من از دوستان عزیز فاصله گرفته و بی‌خبر شده است. لطفاً به من بگویید که این دل بی‌قرار کجا رفته است؟
کمد زلف تو دی با غزال چشم تو گفت
که آن فریفته آهوی دام دیده کجاست؟
هوش مصنوعی: دیروز، زلف تو با غزال چشم تو صحبت می‌کرد و از آن آهو که فریبنده و در دام دید است، سؤال می‌کرد که کجاست؟
کمد ابروی شوخت به بازوی من نیست
کسی که بازوی او آن کمان کشیده کجاست؟
هوش مصنوعی: هیچ کس به زیبایی و جذابیت ابروی نازک و شوخ من نمی‌رسد، چون تن به تن، کسی نیست که بازویی به زیبایی و قوس کمان داشته باشد.
نیافت چاشنیی از لب تو ابن حسام
کسی که شربت آن لب بود چشیده کجاست؟
هوش مصنوعی: کسی که طعم شیرین لب تو را تجربه کرده، حالا کجاست که من نتوانستم از آن طعم لذت ببرم؟

حاشیه ها

1396/01/07 09:04
علی حسینیون

در مصرع 7 و 9 بنظر میرسد کمد میبایستی کمند باشد

1396/01/07 09:04
علی حسینیون

در مصرع 7 و 9 کمد بنظر میرسد که می بایستی کمند باشد

1398/07/20 00:10
د. ق. مصلح بدخشانی

دلا بپرس که آن روشنیی دیده کجاست
بهار خرم و آن سرو سر کشیده کجاست؟
برو به باغ طراوت و ز باغبان بپرس!
که از درخت تو آن میوه رسیده کجاست؟
دل من رمید و شد از دست، دوستان عزیز!
خبر دهید مرا کان دل رمیده کجاست؟
کمند زلف تو دی با غزال چشم تو گفت
که آن فریفته آهوی دام ندیده کجاست؟
کمان ابروی شوخت به بازوی من نیست
کسی که بازوی او آن کمان کشیده کجاست؟