غزل شمارهٔ ۳۲
خیال ابرویت ار سجده می کنم پیوست
خیال کج نرود طین سر خیال پرست
نظر به چشم تو گفتم مگر نظر دارم
خیال چشم تو بر گوشه نظر بنشست
سواد خامه پرگار گردش قمری
چو خورده دهنت نقطه خیال نبست
گرفت غالیه گون سنبل تو دامن گل
کشید زلف تو مه را چو ماهی اندر شست
کدام جان که ز داغ محبت تو نسوخت
کدام دل که به درد جراحت تو نخست
به ناز اگز بنشینی چو گل به پهلوی سرو
بود هر آینه در جنب اعتدال تو پست
ز دست رفتم و هیچم ز دست بر نامد
ز دست رفته خود را چرا نگیری دست
چو دست ها همه در دامن عنایت اوست
بدار دست ملامت ز دامن من مست
کنون که نرگس مخمور جام زر برداشت
بیار باده که ابن حسام توبه شکست
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: منابع ابنحسام
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خیال ابرویت ار سجده می کنم پیوست
خیال کج نرود طین سر خیال پرست
هوش مصنوعی: اگر به خاطر تصور زیبایی ابرویت به سجده بیفتم، همیشه این خیال را در ذهنم دارم که به فکر کسی میافتم که همیشه در دل من جای دارد.
نظر به چشم تو گفتم مگر نظر دارم
خیال چشم تو بر گوشه نظر بنشست
هوش مصنوعی: به چشمان تو نگاه کردم و گفتم شاید تنها به تو نگاه میکنم، اما در واقع، خیال چشمان تو در ذهن من نشسته است.
سواد خامه پرگار گردش قمری
چو خورده دهنت نقطه خیال نبست
هوش مصنوعی: اگر نگاه کنی، سیاهی و خطی که با قلم کشیده شده، مانند دایرهای است که با پرگار رسم شده است و این دایره، همچون نوری در شب میدرخشد. حالا دقت کن که در دهانت، نقطهای از خیال شکل نگرفته است.
گرفت غالیه گون سنبل تو دامن گل
کشید زلف تو مه را چو ماهی اندر شست
هوش مصنوعی: گلی با رنگ و بویی مشابه سنبل، به خاطر زلفهای تو، دامنش را گرفت و زلفهای تو مانند ماهی در آب درخشید.
کدام جان که ز داغ محبت تو نسوخت
کدام دل که به درد جراحت تو نخست
هوش مصنوعی: کدام انسانی وجود دارد که از عشق تو آسیب نبیند و کدام دلی هست که از درد جدایی تو آزار نبیند؟
به ناز اگز بنشینی چو گل به پهلوی سرو
بود هر آینه در جنب اعتدال تو پست
هوش مصنوعی: اگر با ناز و زیبایی به نشستی، مانند گلی در کنار سرو خواهی بود، زیرا هر لحظه در تعادل و زیبایی تو، دیگران در مقابل تو کم اهمیتتر خواهند بود.
ز دست رفتم و هیچم ز دست بر نامد
ز دست رفته خود را چرا نگیری دست
هوش مصنوعی: از دستم رفت و هیچ چیزی از دست نرفتهام، چرا برای نجات خودت دستت را بردار و به خودت کمک نکن؟
چو دست ها همه در دامن عنایت اوست
بدار دست ملامت ز دامن من مست
هوش مصنوعی: وقتی تمام دستها در دامن لطف و محبت او هستند، پس دست ملامت را از دامن من دور کن و از سرزنش بپرهيز.
کنون که نرگس مخمور جام زر برداشت
بیار باده که ابن حسام توبه شکست
هوش مصنوعی: حال که نرگس مست و خوشحال به میناکی جام زر (طلایی) برداشت، بیا باده بیاور که ابن حسام بار دیگر به گناه افتاده است.
حاشیه ها
1395/06/25 22:08
محمد ملکشاهی
سلام
مصرع دوم زین سر خیال پرست
با تشکر