گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷

بیا که بویِ رَیاحین دَمید و گُل بِشِکُفْت
صبا به زُلْفِ مُعَنْبَر، بَساطِ سَبْزِه بِرُفْت
به باغ، نَرْگِسِ مَخمور، جامِ جَم بَرداشت
به بَزْمگاهِ چَمَن، لالِه، پُر پیاله گِرِفْت
صبا به دستِ سَحَرْگَه به نُوکِ نِیْزِه‌یِ خار
حَریرِ گُل بِدَرید و قَبایِ غُنْچِه بِسُفْت
میانِ سَبْزِه‌یِ سیراب، عَکْسِ لاله ببین!
که لَعْلِ ناب چگونه‌ست با زُمُرُّد، جُفْت
شِکُفْت گُل! مِیِ گُلْگُون بده که مُوسِمِ گُل
حَدیثِ توبه و تَقوا، حکایتی‌ست شِگُفْت
ز بُلْبُلانِ چَمَن پُرْس نُکْتِه‌یِ توحید
که آشکار شَوَد بر تو، رازهایِ نَهُفْت
خیالِ خواب بِرَفت از دِماغِ «ابنِ حِسام»
که بُلْبُل از هَوَسِ گُل نمی‌توانَد خُفْت

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: منابع ابن‌حسام

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بیا که بویِ رَیاحین دَمید و گُل بِشِکُفْت
صبا به زُلْفِ مُعَنْبَر، بَساطِ سَبْزِه بِرُفْت
هوش مصنوعی: بیایید که عطر گل‌ها در فضا پیچیده و نسیم دل‌انگیز شکوفه‌ها را به همراه آورده است و سفره‌ی سبز طبیعت زیبایی خود را به نمایش گذاشته است.
به باغ، نَرْگِسِ مَخمور، جامِ جَم بَرداشت
به بَزْمگاهِ چَمَن، لالِه، پُر پیاله گِرِفْت
هوش مصنوعی: در باغی پر از نرگس، جامی از شراب جالب برداشت و در میهمانی که لاله‌ها در آن بودند، ظرفی پر از نوشیدنی را به دست گرفت.
صبا به دستِ سَحَرْگَه به نُوکِ نِیْزِه‌یِ خار
حَریرِ گُل بِدَرید و قَبایِ غُنْچِه بِسُفْت
هوش مصنوعی: باد صبحگاهی، در دست سحر، با نوک نیزه، تار و پود حریر گل را شکافت و جامه غنچه را به هم فشرد.
میانِ سَبْزِه‌یِ سیراب، عَکْسِ لاله ببین!
که لَعْلِ ناب چگونه‌ست با زُمُرُّد، جُفْت
هوش مصنوعی: در میان سبزه‌های سرسبز، تصویری از گل لاله را ببین که چگونه رنگ قرمز ناب آن با جواهر زمردی ترکیب شده است.
شِکُفْت گُل! مِیِ گُلْگُون بده که مُوسِمِ گُل
حَدیثِ توبه و تَقوا، حکایتی‌ست شِگُفْت
هوش مصنوعی: گلی باز شده است، پس بی‌واهمه شراب قرمز را بده که فصل گل، داستان توبه و پرهیز را به روایت‌های عجیبی درآورده است.
ز بُلْبُلانِ چَمَن پُرْس نُکْتِه‌یِ توحید
که آشکار شَوَد بر تو، رازهایِ نَهُفْت
هوش مصنوعی: از بلبلان باغ بپرس که دربارهٔ یکتایی خدا چه نکته‌هایی را می‌دانند؛ شاید رازهای پنهان برایت روشن شود.
خیالِ خواب بِرَفت از دِماغِ «ابنِ حِسام»
که بُلْبُل از هَوَسِ گُل نمی‌توانَد خُفْت
هوش مصنوعی: ابن حسام دیگر نتوانست دربارهٔ خواب و خیال فکر کند، زیرا مثل بلبل که به خاطر عشق به گل نمی‌تواند بخوابد، او نیز در حالتی از شور و شوق قرار دارد.