غزل شمارهٔ ۲۸
صبا حکایت زلف مرا پریشان گفت
سیاهکاری شوریده باز نتوان گفت
خط غبار که تعلیق ثلث عارض تست
محققش بتوان نسخ خط ریحان گفت
نسیم طرهّ سنبل به هم برآمده یافت
مگر حکایت آن زلف عنبر افشان گفت
به سرمه خاک درت جوهری برابر کرد
کجاست اهل بصارت که نیک ارزان گفت
برآن سرم که گر از دل به جان رسد کارم
دل رمیده نخواهد به ترک جانان گفت
اگر مراد تو از من گذشتن از جان است
بیا بیا که دلم ترک صحبت جان گفت
از آنچه بر سر من می رود ز دست فراق
حکایتی است محقّر که پیر کنعان گفت
ز اهل قافله پنهان کجا شود رازی
که دوش بر سر محمل جرس به افغان گفت
چو سیل دیده من دید ابر طوفان بار
سرشک گرم مرا رشک روز باران گفت
صبا به داور دوران رسان حکایت من
که باد واقعه مور با سلیمان گفت
حدیث ابن حسام از شکایت اصحاب
حکایتی است که یوسف ز جور اخوان گفت
غزل شمارهٔ ۲۷: بیا که بوی ریاحین دمید و گل بشکفتغزل شمارهٔ ۲۹: ای خوشا آن دم که بنشینیم رویاروی دوست
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: منابع ابنحسام
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صبا حکایت زلف مرا پریشان گفت
سیاهکاری شوریده باز نتوان گفت
هوش مصنوعی: نسیم به من خبر داد که زلف من به هم ریخته است، اما نمیتوان به خوبی از حال و هوای این آشفتگی سخن گفت.
خط غبار که تعلیق ثلث عارض تست
محققش بتوان نسخ خط ریحان گفت
هوش مصنوعی: خط ابری که به زیبایی و به شیوهای خاص نوشته شده، نشاندهندهای از ویژگیهای منحصر به فرد توست. اگر بخواهیم به حقیقت آن پی ببریم، میتوان گفت که این خط به اندازۀ خط خوش بوی گل ریحان ارزشمند است.
نسیم طرهّ سنبل به هم برآمده یافت
مگر حکایت آن زلف عنبر افشان گفت
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که نسیم خوشی که از میان گلها و گیاهان عبور میکند، بوی خوشی را به ارمغان میآورد. اما این بوی خوش، تنها یادآور زیبایی و جذابیت زلفهای بازیگوش و جذاب است که تو را به یاد بهار و عشق میاندازد.
به سرمه خاک درت جوهری برابر کرد
کجاست اهل بصارت که نیک ارزان گفت
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به ارزش معنوی و باطنی چیزها دارد. شاعر به زیبایی و غنای چشمان و درک بصیرت اشاره میکند و میگوید که برخی افراد نمیتوانند ارزش واقعی چیزها را ببینند. او از خاک در و آستان معشوق به عنوان تصویری از شرافت و جواهرات درونی یاد میکند و اینطور بیان میکند که اهل درک و بینش باید بدانند که ارزشها همیشه در ظاهر نیستند و گاهی در چیزهای ساده و نامشهود پنهاناند.
برآن سرم که گر از دل به جان رسد کارم
دل رمیده نخواهد به ترک جانان گفت
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اگر از عمق دل به جانم آسیب برسد، دل نگران نخواهد بود که به معشوقش خداحافظی کند. به عبارت دیگر، عشق و وابستگی به محبوب برای او آنقدر عمیق و قوی است که حتی در شرایط سخت هم نمیتواند از او فاصله بگیرد.
اگر مراد تو از من گذشتن از جان است
بیا بیا که دلم ترک صحبت جان گفت
هوش مصنوعی: اگر هدف تو از دوری و رها کردن من، دل کندن از جان است، پس بیا و دوباره به نزد من بازگرد، زیرا دلم از زنده بودن و بودن در کنار تو دل بریده است.
از آنچه بر سر من می رود ز دست فراق
حکایتی است محقّر که پیر کنعان گفت
هوش مصنوعی: آنچه بر من میگذرد از درد دوری داستانی حقیر است که پیر کنعان (یعقوب) نیز از آن سخن گفته است.
ز اهل قافله پنهان کجا شود رازی
که دوش بر سر محمل جرس به افغان گفت
هوش مصنوعی: رازهایی که در دل مردم یک گروه پنهان شدهاند، چگونه میتوانند خارج شوند، وقتی که شب گذشته صدای ناقوس در محمل به طور ناگهانی بر سر بلند شده و فریاد زده است؟
چو سیل دیده من دید ابر طوفان بار
سرشک گرم مرا رشک روز باران گفت
هوش مصنوعی: وقتی چشم من با سیل اشک پر شد، ابر طوفان سبکی باران مرا به یاد آورد و باعث حسادت من شد.
صبا به داور دوران رسان حکایت من
که باد واقعه مور با سلیمان گفت
هوش مصنوعی: باد صبحگاهی به داور زمان داستان من را برسان، همانطور که باد واقعهای را به سلیمان گفت.
حدیث ابن حسام از شکایت اصحاب
حکایتی است که یوسف ز جور اخوان گفت
هوش مصنوعی: ابن حسام در داستانی از شکایت یاران و دوستانش سخن میگوید و به یاد یوسف اشاره میکند که از ظلم و ستم برادرانش شکایت کرده بود.
حاشیه ها
1395/05/03 14:08
محمد ملکشاهی
با سلام
بیت سوم
به هم برآمده یافت
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.