گنجور

غزل شمارهٔ ۱۲

نهان که می‌کند این درد آشکارهٔ ما
که راست چاره که از دست رفت چارهٔ ما
هزار کوه بلا بر دلم فرود آمد
زهی تحمّل سنگین دل چو خارهٔ ما
نگار ما به کنار آمد و کناره گرفت
فغان ز حسرت این درد بی کنارهٔ ما
ستاره خون بچکاند به چشم اگر بیند
که در محاق نهان شد رخ ستارهٔ ما
اگر به کوه رسد کوه پاره پاره شود
حکایت جگر داغ پاره پارهٔ ما
اگر شراره کشد آتش درون دلم
به آفتاب رساند ضرر شرارهٔ ما
چه قطره‌های سرشک چو شیر خون آلود
که ریخت دیدهٔ ما بهر شیرخوارهٔ ما
جگر به خون دل آلوده کرد قصّابم
چه گوشت بود که آویخت از قنارهٔ ما
مگر که ابروی او در نظر مه نو بود
که من بدیدم و غایب شد از نظارهٔ ما
ز رهگذار امل بهتر آنکه برخیزم
که بر ممّر اجل باز شد گدارهٔ ما
به جان عاریتی دل مبند ابن حسام
که می‌رسد ز عقب صاحب استعارهٔ ما

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: منابع ابن‌حسام

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نهان که می‌کند این درد آشکارهٔ ما
که راست چاره که از دست رفت چارهٔ ما
هوش مصنوعی: دردی که در دل ما پنهان است، به وضوح آشکار شده است. چه کسی می‌تواند راه حلی برای این مشکل پیدا کند، در حالی که راه حل ما از دست رفته است؟
هزار کوه بلا بر دلم فرود آمد
زهی تحمّل سنگین دل چو خارهٔ ما
هوش مصنوعی: هزاران مشکل و سختی بر قلبم سنگینی کرد، اما من با صبر و استقامت تحمل می‌کنم، همان‌طور که خارهای مسیخر و بی‌خاصیت را تحمل می‌کنم.
نگار ما به کنار آمد و کناره گرفت
فغان ز حسرت این درد بی کنارهٔ ما
هوش مصنوعی: عزیز ما به کناری رفته و از ما دور شده است و ما از شدت اندوه و حسرت این بی‌قراری رنج می‌بریم.
ستاره خون بچکاند به چشم اگر بیند
که در محاق نهان شد رخ ستارهٔ ما
هوش مصنوعی: اگر ستاره‌ای ببیند که در تاریکی پنهان شده، اشک‌های خونین از چشمانش جاری می‌شود، زیرا زیبایی و درخشش ستاره ما محو شده است.
اگر به کوه رسد کوه پاره پاره شود
حکایت جگر داغ پاره پارهٔ ما
هوش مصنوعی: اگر کوه با برخوردی قوی دچار شکستگی و تکه‌تکه شود، نشان‌دهنده‌ی درد و رنجی است که ما نیز در دل داریم، درد و رنجی که به شدت احساس می‌شود و ممکن است به وضوح قابل مشاهده نباشد.
اگر شراره کشد آتش درون دلم
به آفتاب رساند ضرر شرارهٔ ما
هوش مصنوعی: اگر آتش درون دلم شعله‌ور شود، این شعله خطرناک می‌تواند به آفتاب هم آسیب برساند.
چه قطره‌های سرشک چو شیر خون آلود
که ریخت دیدهٔ ما بهر شیرخوارهٔ ما
هوش مصنوعی: این بیت به احساس عمیق دلتنگی و درد والدینی اشاره دارد که برای فرزند خود اشک می‌ریزند. آن‌ها به مانند قطره‌های اشک، غم و اندوه خود را بروز می‌دهند و این اشک‌ها به خاطر مراقبت و عشق به کودکشان است. به این معناست که محبت آن‌ها بسیار عمیق و بااحساس است و این اشک‌ها نماد زحمات و آرزوهای والدین برای فرزندانشان می‌باشد.
جگر به خون دل آلوده کرد قصّابم
چه گوشت بود که آویخت از قنارهٔ ما
هوش مصنوعی: قصاب دل مرا با درد و رنج خونین کرده است. می‌پرسم چه گوشت و استخوانی بود که او از برزنگاه زندگی‌ام جدا کرد و به نمایش گذاشت؟
مگر که ابروی او در نظر مه نو بود
که من بدیدم و غایب شد از نظارهٔ ما
هوش مصنوعی: چگونه ممکن است ابروی او مانند هلال ماه زیبا باشد، که من آن را دیدم و ناگهان از دید ما غایب شد؟
ز رهگذار امل بهتر آنکه برخیزم
که بر ممّر اجل باز شد گدارهٔ ما
هوش مصنوعی: بهتر است از مسیر آرزوها فاصله بگیرم و برخیزم، زیرا سرانجام مرگ فرصتی برای ما نخواهد گذاشت.
به جان عاریتی دل مبند ابن حسام
که می‌رسد ز عقب صاحب استعارهٔ ما
هوش مصنوعی: به دل خود به چیزهایی که موقتی و گذرا هستند Attach نشو، ابن حسام، چون به زودی صاحب واقعی آن چیزها خواهد آمد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۲ به خوانش محمد ملکشاهی