بخش ۳۳ - نامۀ ششم از زبان معشوق
کای غمزده ترک این هوس کن
دم درکش و این حدیث بس کن
خورشید جمال من نبیند
جمشید وصال من نبیند
دیدار منت چو نیست روزی
در آتش شوق چند سوزی
کارم همه ناز و دلرباییست
رسمم چو زمانه بیوفاییست
پروای رعایتت ندارم
در چشم عنایتت ندارم
یاری و وفا نبینی از من
جز جور و جفا نبینی از من
هرگز نشوی ز وصل من شاد
وز بند غمم نگردی آزاد
زین باغ مراد گل نچینی
زین شاخ امید بر نبینی
از شوق من ار فغان برآری
من فارغم از فغان و زاری
همواره قرین درد میباش
با ناله و آه سرد میباش
پیوسته چو شمع مجلسافروز
از آتش اشتیاق میسوز
گر جامه دری ز شوق چون گل
ور نعره زنی بسان بلبل
وز دیده چو ابر نوبهاری
سیلاب سرشک اگر بباری
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کای غمزده ترک این هوس کن
دم درکش و این حدیث بس کن
هوش مصنوعی: ای غمگین، این آرزو را رها کن و به هوای بیرون برو و درباره این موضوع بیشتر صحبت نکن.
خورشید جمال من نبیند
جمشید وصال من نبیند
هوش مصنوعی: کسی مانند جمشید که در زیبایی و شکوه مشهور است، نمیتواند با جلال و زیبایی من دیدار کند.
دیدار منت چو نیست روزی
در آتش شوق چند سوزی
هوش مصنوعی: اگر روزی دیدار محبت و انتظار میسر نیست، پس چرا در آتش شوق و عشق همیشه بسوزیم؟
کارم همه ناز و دلرباییست
رسمم چو زمانه بیوفاییست
هوش مصنوعی: من تمام کارم ناز و دلربایی است و رسم و روال من در این دنیا وفا نداشتن است.
پروای رعایتت ندارم
در چشم عنایتت ندارم
هوش مصنوعی: من نگران نیستم که به چه توجهی داری و احساس نمیکنم که مورد توجه خاصی قرار دارم.
یاری و وفا نبینی از من
جز جور و جفا نبینی از من
هوش مصنوعی: از من هیچ خیری نداشته باشی و جز بدی و ناراحتی چیزی نخواهی دید.
هرگز نشوی ز وصل من شاد
وز بند غمم نگردی آزاد
هوش مصنوعی: هرگز از نزدیکی و پیوند من شاد نخواهی شد و از غم و اندوه من نیز آزاد نخواهی گشت.
زین باغ مراد گل نچینی
زین شاخ امید بر نبینی
هوش مصنوعی: از این باغ آرزوها نخواهی توانست گلی بچینی و بر این شاخه امید نخواهی دید.
از شوق من ار فغان برآری
من فارغم از فغان و زاری
هوش مصنوعی: اگر از سر شوق برای من فریاد بزنی، من از فریاد و ناله خود را رها میکنم.
همواره قرین درد میباش
با ناله و آه سرد میباش
هوش مصنوعی: همیشه با درد همراه هستی و در حال ناله و افسوس زدن هستی.
پیوسته چو شمع مجلسافروز
از آتش اشتیاق میسوز
هوش مصنوعی: همواره مانند شمعی که مجلس را روشن میکند، از شعلهی اشتیاق درونم میسوزم.
گر جامه دری ز شوق چون گل
ور نعره زنی بسان بلبل
هوش مصنوعی: اگر شوقزده مانند گل لباس بپوشی و اگر مانند بلبل آواز سر دهی،
وز دیده چو ابر نوبهاری
سیلاب سرشک اگر بباری
هوش مصنوعی: اگر از چشمانم مانند باران بهاری اشک بریزد، این اشکها همچون طغیانی از سیلاب خواهند بود.