گنجور

فصل پنجم

قال الله تعالی: «و ابتغ فیما آتاک الله الدار الاخره... الایه.

و قال النبی صلی‌الله علیه وسلم: «من اصاب مالا حلالا فکف به وجهه و وصل به رحمه و قضی به دینه و اقام به علی جاره لقی الله یوم القیامه و وجهه علی ضوء القمر لیله البدر ومن اصاب مالا حراما و کان مکاثرا و مفاخرا و مرائیا لقی‌الله یوم القیامه و هو علیه عضبان».

بدانک مال ونعمت و جاه و دولت دنیا بر مثال نردبان است که بدان بر علو توان رفت و هم بدان بسفل فرو توان رفت. پس مال و جاه را هم وسیلت درجات بهشت و قربت حق میتوان ساخت و هم وسیلت درکات دوزخ و بعدحضرت میتوان کرد. چنانک حق تعالی بدین کیمیاگری سعادت اشارت کرد فرمود «واتبغ فیما آتیک الله الدار الاخره» یعنی بدانچ خدای ترا داده است از مال دنیا درجات اخروی را بطلب و آنچ نصیبه تست از دنیا فراموش مکن. اشارت بدان است که از مال دنیا نصیبه تو آن است که در راه خدای صرف کنی نه آنچ بهوا خرج کنی یا بنهی که «ما عندکم ینفد و ما عندالله باق».

و شرح آنچ در راه خدای صرف کنند آن است که مبین آیات بینات خواجه علیه‌الصلوه بیان فرمود که «من اصاب مالا حلالا فکف به وجهه». میفرماید هر که مالی حلال یابد و بدان آب روی و دین خویش نگاه دارد که از خلق استغنا جوید و مذلت طمع نکشد و با عزت قناعت بسازد.

«و وصل به رحمه» و با خویشان بدان مال صلت رحم بجای آورد. و خویشان دو نوع‌اند: بکی دنیاوی و ایشان را بمال مدد و معاونت کردن واجب است چنانک فرمود «و آتی المال علی حبه ذوی‌القربی» و جایی دیگر فرمود و ایتاء ذی القربی» و دوم خویشان دینی اند چنانک فرمود «انما المومنون اخوه» صلت رحم اخوت دینی هم واجب است و تفصیل آن اخوت آن است که میفرماید «دوی القربی و التیامی و المساکین و ابن السبیل و السائلین و فی‌الرقاب».

و دیگر فرمود «وقضی به دینه» و بدان مال قضای حقوق و دیون کند. اگر کسی را در ذمه او مظلمه‌ای باشد یا بروی حقی بود یا دینی دارد بگزارد و زکوه بدهد بمستحقان آن چنانک از آفت ریا و سمعه و تفاخر و مباهات و تکبر و ترفع و ایذا و منت و توقع ثنا وصیت و شهرت و لاف و صلف و حیلت و مکر خدیعت محفوظ باشد که این جمله مبطل ثواب زکوه و صدقه است. چنانک میفرماید «یا ایهاالذین آمنوا لا تبیطلوا صدقاتکم بالمن و لاذی کالذی ینفق ما له رئاء الناس» و بزرگان گفته‌اند در مال بیرون از زکوه حقوق است چنانک میفرماید «و فی اموالهم حق للسائل والمحروم» و در روایت از خواجه علیه‌السلام میآید انه قال «فی المال حق سوی الزکوه» و دیگر فرمود «و اقام به علی جاره» بمال خویش بادای حقوق همسایگان قیام نماید که همسایه را حق بسیار متوجه است. خواجه علیه‌الصلوه میفرماید که پیوسته جبرئیل مرا وصیت میکرد از بهر همسایه تا گمانم آمد که هسمایه را میراث خوار گردانید و در حدیثی دیگر میآید که «من کان یومن بالله و الیوم الاخر فلیکرم جاره».

و بحقیقت بدانک مال وجاه دنیا بمثابت مس است اکسیر را چون کسی را علم اکسیر حاصل باشد هر چند مس بیش یابد زر بیش حاصل تواند کرد. و علم اکسیر آن است که از مس سیاهی و کدورت و خفت و بی‌ثباتی بیرون برند و سرخی و صفا و ثقل و ثبات در وی پدید آورند چون بدین صفت گشت زر خالص باشد یکی هفتصد یا بیشتر شده.

در مال و جاه دنیاوی نیز چند صفت ذمیمه و آفت مودع است که اگر آن از ان بیرون کنند و چند صفت دیگر درآن افزایند اکسیری کرده باشند که سعادت ابدی و دولت سرمدی بدان حاصل شود.

اما صفات ذمیمه و آفات که در مال و جاه دنیا حاصل است ده است:

اول طغیان است که «ان الانسان لیطغی ان رآه استغنی» و طغیان غفلت و بعد است از حق.

دوم بغی است که «و لو بسط‌الله الرزق لعباده لبغوا فی‌الارض» و بغی فساد و ظلم است بر بلاد و عباد.

سیم اعراض است که «و اذا انعمنا علی‌الانسان اعرض و نای بجا نبه» و اعراض روی از خدای گردانیدن است و بهوا مشغول شدن و کفران نعمت کردن.

چهارم کبر و عجب است چنانک فرعون را بود بواسطه مال و جاه میگفت: «الیس لی ملک مصر و هذه الانهار تجری من تحتی».

پنجم تفاخرست «و تفاخر بینکم و تکاثر فی‌الاموال». و تفاخر فخر و خیلا کردن است بر اقران و تکبر و ترفع جستن براخوان و فراموش کردن حق.

ششم تکاثرست که «الهیکم التکاثر» و تکاثر مباهات نمودن و لاف زدن است بسیاری مال و از خدای غافل شدن.

هفتم مشغولی است که «سیقول لک المخلفون من الاعراب شغلتنا اموالنا و اهلونا». و مشغولی تضییع عمرست در جمع و حفظ مال و صرف و خرج آن در تحصیل مرادات دنیاوی و مستلذات نفسانی و تمتعغات حیوانی.

هشتم بخل است «ولا یحسبن الذین یبخلون بما اتیهم الله من فضله هو خیرا بل هو شر لهم» الایه. و بخل منع حقوق مال است از ز کوه و صدقه و مدداخوان وصله رحم و اجابت سایل و اکرام ضعیف و اکرام جار و توسع نفقه بر عیال و خدم و حول تعهد علما و صلحا و تفقد غربا و ضعفا و امثال این.

نهم تبذیرست که «ان المبذرین کانوا اخوان الشیاطین». و تبذیر اسراف است در انفاق بر خلاف رضای خدای و فرمان حق و تصنییع مال در طلب جاه و منصب و سخاوت برای شهرت وصیت و ثنای خلق و نفقه کردن بر سفها و فاق و ظلمه و غلو و مبالغت نمودن در اتلاف بر ماکول و ملبوس و عمارت سرای و مسکن و مواضع فساد از کوشک و باغ و ایوان و در گاه و تکلف در اوانی فرشها و پرده‌ها و ایزار دیوارها و دیگر امتعه و آلات خانه و صرف مال در غلامان و کنیزکان و چهارپایان زیادت از حاجب ضروری و شرعی و مانند این اخراجات.

دهم غرورست که «فلا تغر نکم الحیوه الدنیا و لا یغرنکم بالله الغرور» غرور دل بر دنیا نهادن است و بمزخرفات او فریفته شدن و از آخرت و مرگ و حساب و ترازو و صراط و ثواب و عقاب فراموش کردن و از هیبت و عظمت و قهاری و جباری حق بیخبر ماندن و بکرم و لطف و رحمت خدای مغرور گشتن بی‌آنک طاعت او دارد یا از معصیت توبه کند.

این جمله آفاتی است که از مال و جاه دنیا تولد کند و سبب فتنه صاحب مال شود. چنانک حق تعالی میفرماید «انما اموالکم و اولادکم فتنه». پس هر صاحب دولت را که سعادت مساعدت نماید و توفیق رفیق گردد تا اکسیر شریعت را بدستکاری طریقت بر مال و جاه مس صفت اندازد بعد از انک تنقیه آن ازین ده آفت که گفته آمد کرده باشد و ده خاصیت که ضد آن آفت است حاصل کرده جمله عین قربت و قبول حضرت و رفع درجت و مزید مرتبت و یافت حقیقت گردد که «نعم المال الصالح للرجل الصالح».

و آن ده خاصیت اول علو همت است. تا اگر جمله جهان مال و ملک او باشد بدان بر نشود و بدان بازننگرد و همه خدای و ازان خدای بیند و بچشم خوش آمد دران ننگرد تا طاغی نگردد تا متابعت خواجه علیه السلام کرده باشد «اذ یغشی السدره ما یغشی مازاغ البصر و ما طغی».

دوم عفت است چون عفیف النفس بود ظلم و فساد بر خود و دیگران روا ندارد.

سیم توجه بحق است که «انی وجهت و جهی للذی فطر السموات و الارض». خود را و مال و ملک را همه از برای حق دارد و از دوستی همه روی بگرداند و روی بدوستی حق آرد. و جمله را دشمن شناسد و دشمن را در دوست بازد که «فا نهم عدو لی الا رب العالمین».

چهارم شکرست که «و اشکر وا نعمه الله ان کنتم ایاه تعبدون».

بدین اشارت شکر مجرد الحمدلله گفتن نیست شکر حقیقی انفاق مال خدای است در راه خدای برای خدای بفرمان خدای بادید توفیق از خدای و شناخت عجز خویش از گزارد شکر خدای از بهی نهایتی نعمت خدای.

پنجم تواضع است که «من تواضع لله رفعه الله». و تواضع خویشتن شناسی است که باول حالت خویشتن نظر کند یک قطره آب مهین بود.

هر چه بران قطره زیادت بیند از قوت و شوکت و آلت و عدت و مال و نعمت و جاه و حرمت و عقل و کیاست و علم و معرفت جمله فضل و کرم و عاطفت و رافت و رحمت و نعمت حق شناسد بدان مفاخرت و مکاثرت و مباهات و تکبر و ترفع بر خلق خدای نکند تا بدین کفران آن عاریت بازنستاند که «ولئن کفر تم ان عذابی لشدید».

ششم سخاوت است «السخاء شجره تنبت فی الجنه» و حقیقت سخاوت آن است که مال خویش از خویش دریغ ندارد و مال او آن است که بدهد نه آنک بنهد. چنانک درین معنی گفته‌اند:

منه مال کان ترا نیست
ترا گردد چو در دادن شتابی
اگر خواهی بنه تا باز یابند
وگر خواهی بده تا باز یابی

خواجه علیه الصلوه وقتی صحابه را گفت «ایکم احب الیه ما له من مال وارثه». فرمود کیست از شما که مال خویش از مال وارث خویش دوستر دارد؟ جمله گفتند مامال خویش از مال وارث خویش دوست‌تر داریم. خواجه علیه السلام فرمود مال شما آن است که بآخرت فرستید و مال وارث شما این است که اینجا بگذارید.

هفتم فراغت است که «رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله» فراغت آن است که مال و ملک در دست دارد نه در دل و دل را خاص بذکر حق مشغول دارد تا بدان از حق باز نماند.

غیرت سلطان عشقش چون ز سر معلوم شد
حجره دل خاص با سودای او پرداختند
در گذشتند از زمان و از مکان مرغان او
در هوای بی نیازی آشیانها ساختند

اگر صاحب مال و جاه از مشغولی بدین مقامات و درجات نتوانست رسید باری بمال و جاه خویش طایفه‌ای را که اهل سلوک این مقامانند مدد و معاونت و تربیت فرماید و اسباب جمعیت و فراغت ایشان ساخته کند تا هر درجه که ایشان بمدد او حاصل کنند ثواب آن در دیوان او نویسند و ببرکت خدمت و محبت ایشان او را ازیشان گردانند و با ایشان برانگیزانند که «المرء مع من احب».

هشتم تقوی است که «ان اکرمکم عندالله اتقیکم» تقوی آن است که از مال حرام و لقمه باشبهت و شهوات حرام و رعونات نفس و اخلاق بد و مخالفت فرمان اجتناب کند و در ادای او امر و واجبات و مفترضات جد بلیغ نماید و در اخلاص نیت کوشد تا آنچ کند از ریا و سمعت و مکر و حلیت پاک باشد.

نهم قوام است «و الذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواما» قوام آن است که اعتدال نگاه دارد تا در وقت انفاق اسراف نکند. و اسراف آن باشد که بر خلاف رضای حق بحظ نفس خرج کند اگر همه یک لقمه باشد. وقتر آن بود که آنجا که نفقه باید کرد بروفق فرمان و رضای حق بازگیرد و نکند. و قوام و اعتدال آن باشد که بانفاق در راه خدای مبالغت نماید اگر خود بجملگی مال بود چون ابوبکر رضی‌الله عنه. و بدانچ بخاصه خود تعلق دارد ترک تکلف و رعونت کند در ماکول و ملبوس و مسکن و مرکوب و آلات خانه و اقمشه و امتعه میانه نگاه دارد تا بدان محجوب نشود.

دهم تسلیم و رضاست که «الرضاء بالقضاء باب الله الاعظم» تسلیم آن است که نفس و مال را چنانک در میثاق «الست بربکم» بخداوند فروخته است و بهشت خریده امروز تسلیم کند که وقت تسلیم امروز است. تا فردا که وقت تسلیم بهشت باشد حق تعالی بهشت تسلیم کند که «ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه». و تسلیم نفس و مال بدان وجه باشد که نفس و مال ازان خود نداند ازان حق داند و خود را وکیل خرج حق بیند و خلق را بندگان حق داند تا تواند بنفس خویش بقول و فعل بمصالح ایشان قیام نماید. و مال را برایشان بامر حق نفقه کند و بچشم حقارت بکس ننگرد و خود راتبع ایشان بیند و لقمه و خرقه بتبعیت بنفس فروخته میدهد و او را یکی بنده کمینه از بندگان خدای شناسد و منت بر کس ننهد و هر کس که ازو احسانی قبول کند او را برخود حقی واجب داند و منت دار او بود.

و بحکمی که خدای بر نفس و مال او راند راضی بود و در بلای او صابر باشد و دل بر جهان ننهد و بعشوه نفس و غرور شیطان مغرور نگردد و جان در معرض تسلیم دارد تا چه وقت طلب کنند و در حال تسلیم کند. و دران کوشد که ازو مالی و ملکی که باز خواهد ماند وقف باشد بر بقاع خیر تا بعد از وفات او هر طاعت که دران بقاع میرود در دیوان او مینویسند همچنان بود که زنده باقی. که هر کرا در حال حیات طاعت نیست او مرده است و هر کرا بعد از وفات طاعت است او زنده است.

پس اصحاب اموال و ارباب نعم چون مال و جاه دنیا را ازان ده آفت که نمودیم پاک گردانند و بدین ده خاصیت و خصلت مخصوص گردانند بکیمیای سعادت ابدی رسیده باشند و مال و جساه دنیای فانی را یکی صد و هفتصد و اضعاف مضاعفه درجات و مثوبات آخرت باقی و قربت و جوار حق گردانیده که «مثل الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله کمثل حبه انبتت سبع سنابل فی کل سنبله مائه حبه و الله یضاعف لمن یشاء».

و اگر در مدت عمر که بدست نیاز دام ارادت نهاده است و دانه مال و جاه پاشیده سپید بازی از خاصگان و محبوبان حق ازان دام دانه‌ای بر دارد و آن دانه اگر همه یک لقمه بود که جزوی از وی گردد و بهر تعبد که او حق را کند آن جزو دران شریک باشد ثواب آن نصیبه بصاحب این لقمه میرسد. و آن صاحب دولتان را بعضی اوقات است که دران وقت قابل تصرفات جذبات الوهیت گردند دران حالت یک نفسه طاعت ایشان بمعامله اهل زمین و آسمان براید «جذبه من جذبات الحق توازی عمل آلثقلین». آنچ ازین حالت نصیبه آن صیاد آید اهل شرق و غرب محاسبه آن نتوانند کرد زیراک از عالم بی‌نهایتی الطاف حق مآید نظر هر کوته بین بر جمال کمال این حدیث نرسد. و صلی الله علی محمد و آله.

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قال الله تعالی: «و ابتغ فیما آتاک الله الدار الاخره... الایه.
هوش مصنوعی: خداوند فرموده است: «و در آنچه خدا به تو داده است، برای آخرت تلاش کن...»
و قال النبی صلی‌الله علیه وسلم: «من اصاب مالا حلالا فکف به وجهه و وصل به رحمه و قضی به دینه و اقام به علی جاره لقی الله یوم القیامه و وجهه علی ضوء القمر لیله البدر ومن اصاب مالا حراما و کان مکاثرا و مفاخرا و مرائیا لقی‌الله یوم القیامه و هو علیه عضبان».
هوش مصنوعی: پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله و سلم فرمودند: کسی که مال حلال به دست آورد و با آن صورت خود را بپوشاند، به خویشاوندانش وصل شود، نیازهایش را برطرف کند و به همسایه‌اش رسیدگی کند، در روز قیامت با چهره‌ای روشن مانند نور ماه در شب تمام‌نما ملاقات خواهد کرد. اما کسی که مال حرام به دست آورد و به این وسیله به خود مباهات کند یا در برابر دیگران ریا به خرج دهد، در روز قیامت در حالی که خشمگین است، در محضر خداوند حاضر خواهد شد.
بدانک مال ونعمت و جاه و دولت دنیا بر مثال نردبان است که بدان بر علو توان رفت و هم بدان بسفل فرو توان رفت. پس مال و جاه را هم وسیلت درجات بهشت و قربت حق میتوان ساخت و هم وسیلت درکات دوزخ و بعدحضرت میتوان کرد. چنانک حق تعالی بدین کیمیاگری سعادت اشارت کرد فرمود «واتبغ فیما آتیک الله الدار الاخره» یعنی بدانچ خدای ترا داده است از مال دنیا درجات اخروی را بطلب و آنچ نصیبه تست از دنیا فراموش مکن. اشارت بدان است که از مال دنیا نصیبه تو آن است که در راه خدای صرف کنی نه آنچ بهوا خرج کنی یا بنهی که «ما عندکم ینفد و ما عندالله باق».
هوش مصنوعی: مال و ثروت و قدرت در دنیا مانند نردبانی هستند که می‌توان با آن‌ها به مرتبه‌های بالاتری رسید و همچنین به پایین‌تر سقوط کرد. به همین ترتیب، می‌توان از این مال و مقام برای رسیدن به درجات بهشت و نزدیکی به خداوند استفاده کرد، یا برعکس، برای سقوط به دوزخ و دوری از خداوند. خداوند در این زمینه به ما هشدار داده و فرمود: "از آنچه به تو داده‌ایم، به دنبال سراپیروزخرت بگرد." یعنی باید از ثروت دنیوی خود برای بدست آوردن درجات آخرت استفاده کنی و نباید آنچه را که از دنیا به تو رسیده فراموش کنی. اشاره به این نکته است که استفاده درست از مال دنیا، در راه خدا و برای رضای اوست، نه صرفاً برای لذت‌جویی و خودخواهی، زیرا آنچه شما دارید تمام می‌شود، اما آنچه نزد خداوند باقی می‌ماند.
و شرح آنچ در راه خدای صرف کنند آن است که مبین آیات بینات خواجه علیه‌الصلوه بیان فرمود که «من اصاب مالا حلالا فکف به وجهه». میفرماید هر که مالی حلال یابد و بدان آب روی و دین خویش نگاه دارد که از خلق استغنا جوید و مذلت طمع نکشد و با عزت قناعت بسازد.
هوش مصنوعی: در این متن بیان شده است که هر کسی که مالی حلال به دست آورد، باید آن را با آبرو و دین خود مصرف کند. به این معنی که از مردم بی‌نیاز باشد و به دنبال نیازمندی‌های خود نهفته در خواهش و طمع نرود، بلکه باید با عزت و قناعت زندگی کند.
«و وصل به رحمه» و با خویشان بدان مال صلت رحم بجای آورد. و خویشان دو نوع‌اند: بکی دنیاوی و ایشان را بمال مدد و معاونت کردن واجب است چنانک فرمود «و آتی المال علی حبه ذوی‌القربی» و جایی دیگر فرمود و ایتاء ذی القربی» و دوم خویشان دینی اند چنانک فرمود «انما المومنون اخوه» صلت رحم اخوت دینی هم واجب است و تفصیل آن اخوت آن است که میفرماید «دوی القربی و التیامی و المساکین و ابن السبیل و السائلین و فی‌الرقاب».
هوش مصنوعی: خویشاوندی به دو دسته تقسیم می‌شود: یکی خویشاوندی دنیوی که در آن کمک مالی به نزدیکان واجب است، همان‌طور که در قرآن آمده است که باید به خویشاوندان خود کمک کنید. نوع دیگر خویشاوندی، خویشاوندی دینی است که ایمان و برادری را در بر می‌گیرد و ارتباط آن با دین لازم است. در این زمینه نیز به کمک به افراد نیازمند، یتیمان و مسافرانی که در مشکل هستند تأکید شده است.
و دیگر فرمود «وقضی به دینه» و بدان مال قضای حقوق و دیون کند. اگر کسی را در ذمه او مظلمه‌ای باشد یا بروی حقی بود یا دینی دارد بگزارد و زکوه بدهد بمستحقان آن چنانک از آفت ریا و سمعه و تفاخر و مباهات و تکبر و ترفع و ایذا و منت و توقع ثنا وصیت و شهرت و لاف و صلف و حیلت و مکر خدیعت محفوظ باشد که این جمله مبطل ثواب زکوه و صدقه است. چنانک میفرماید «یا ایهاالذین آمنوا لا تبیطلوا صدقاتکم بالمن و لاذی کالذی ینفق ما له رئاء الناس» و بزرگان گفته‌اند در مال بیرون از زکوه حقوق است چنانک میفرماید «و فی اموالهم حق للسائل والمحروم» و در روایت از خواجه علیه‌السلام میآید انه قال «فی المال حق سوی الزکوه» و دیگر فرمود «و اقام به علی جاره» بمال خویش بادای حقوق همسایگان قیام نماید که همسایه را حق بسیار متوجه است. خواجه علیه‌الصلوه میفرماید که پیوسته جبرئیل مرا وصیت میکرد از بهر همسایه تا گمانم آمد که هسمایه را میراث خوار گردانید و در حدیثی دیگر میآید که «من کان یومن بالله و الیوم الاخر فلیکرم جاره».
هوش مصنوعی: خداوند فرموده است که حقوق و دیون را ادا کنید. اگر کسی حق یا بدهی بر عهده شما دارد، باید آن را بپردازید و زکات خود را به نیازمندان بدهید. این کار باید به دور از نفاق، خودنمایی، لاف‌زنی و حس خود برتری باشد، زیرا این چیزها باعث باطل شدن ثواب زکات و صدقه می‌شود. همچنین در قرآن آمده است که صدقه‌های خود را با منت گذاشتن و نشان دادن به دیگران باطل نکنید. بزرگان گفته‌اند در دارایی‌ها حق‌هایی وجود دارد که باید ادا شود. در حدیث آمده که همسایه‌ها حقوق زیادی بر عهده ما دارند و باید به آنها توجه ویژه‌ای کنیم. پیامبر (ص) همواره به اهمیت احترام به همسایگان تاکید کرده‌اند و حتی گاهی احساس می‌کرده‌اند که حقوق همسایگان از حقوق نزدیکان هم بیشتر است.
و بحقیقت بدانک مال وجاه دنیا بمثابت مس است اکسیر را چون کسی را علم اکسیر حاصل باشد هر چند مس بیش یابد زر بیش حاصل تواند کرد. و علم اکسیر آن است که از مس سیاهی و کدورت و خفت و بی‌ثباتی بیرون برند و سرخی و صفا و ثقل و ثبات در وی پدید آورند چون بدین صفت گشت زر خالص باشد یکی هفتصد یا بیشتر شده.
هوش مصنوعی: واقعاً باید بدانیم که ثروت و مقام دنیا مانند مس هستند که می‌توانند با داشتن دانش کافی به طلا تبدیل شوند. اگر کسی علم تبدیل مس به طلا را بیاموزد، می‌تواند با وجود مقدار زیاد مس، طلا زیادی به دست آورد. این علم به معنی آن است که بتوان مس سیاه و کدر را از میان برداشت و به آن روشنی، شفافیت و استحکام ببخشید. زمانی که مس این صفات را به دست آورد، به طلا خالص تبدیل می‌شود و ممکن است یکی به هفتصد یا حتی بیشتر از آن ارزش پیدا کند.
در مال و جاه دنیاوی نیز چند صفت ذمیمه و آفت مودع است که اگر آن از ان بیرون کنند و چند صفت دیگر درآن افزایند اکسیری کرده باشند که سعادت ابدی و دولت سرمدی بدان حاصل شود.
هوش مصنوعی: در دارایی و مقام دنیوی ویژگی‌های منفی و مشکلاتی وجود دارد. اگر این ویژگی‌ها را کنار بگذارند و برخی ویژگی‌های مثبت به آن اضافه کنند، به حالتی می‌رسند که منجر به سعادت دائمی و کامیابی جاویدان خواهد شد.
اما صفات ذمیمه و آفات که در مال و جاه دنیا حاصل است ده است:
هوش مصنوعی: اما صفات ناپسند و آسیب‌هایی که در مال و مقام دنیوی وجود دارد، به ده دسته تقسیم می‌شود:
اول طغیان است که «ان الانسان لیطغی ان رآه استغنی» و طغیان غفلت و بعد است از حق.
هوش مصنوعی: اولین مرحله طغیان این است که وقتی انسان احساس بی‌نیازی می‌کند، دچار غفلت از حق می‌شود. این غفلت باعث می‌شود که انسان از مسیر درست خارج شده و به طغیان بپردازد.
دوم بغی است که «و لو بسط‌الله الرزق لعباده لبغوا فی‌الارض» و بغی فساد و ظلم است بر بلاد و عباد.
هوش مصنوعی: دومین نوع از بغی، حالتی است که اگر خداوند روزی را برای بندگانش گسترش دهد، آن‌ها در زمین به فساد و ظلم می‌پردازند. این نوع بغی به معنی ظلم و خراب‌کاری در سرزمین‌ها و بر انسان‌هاست.
سیم اعراض است که «و اذا انعمنا علی‌الانسان اعرض و نای بجا نبه» و اعراض روی از خدای گردانیدن است و بهوا مشغول شدن و کفران نعمت کردن.
هوش مصنوعی: سیم اعراض به معنای بی‌توجهی و روی‌گردانی از خداوند است. هنگامی که به انسان نعمت داده می‌شود، او به راحتی از خدا رویگردان می‌شود و به کارهای بیهوده مشغول می‌شود و شکر نعمت‌ها را نمی‌کند.
چهارم کبر و عجب است چنانک فرعون را بود بواسطه مال و جاه میگفت: «الیس لی ملک مصر و هذه الانهار تجری من تحتی».
هوش مصنوعی: کبر و خودخواهی در چهارم قرار دارد، مانند فرعون که به خاطر ثروت و مقامش می‌گفت: «آیا من سرزمین مصر و این rivers که از زیرم می‌گذرد را ندارم؟»
پنجم تفاخرست «و تفاخر بینکم و تکاثر فی‌الاموال». و تفاخر فخر و خیلا کردن است بر اقران و تکبر و ترفع جستن براخوان و فراموش کردن حق.
هوش مصنوعی: پنجمین موضوع تفاخر است، که به معنای فخر فروشی و خود را برتر دانستن در مقابل دیگران می‌باشد. این امر شامل خودبزرگ‌بینی و تکبر نسبت به دیگران و فراموش کردن حقوق مردم می‌شود.
ششم تکاثرست که «الهیکم التکاثر» و تکاثر مباهات نمودن و لاف زدن است بسیاری مال و از خدای غافل شدن.
هوش مصنوعی: ششمین نکته، تکاثر است که به معنی مباهات و لاف زدن درباره زیادتی مال و ثروت است و در این حال، فرد از یاد خدا غافل می‌شود.
هفتم مشغولی است که «سیقول لک المخلفون من الاعراب شغلتنا اموالنا و اهلونا». و مشغولی تضییع عمرست در جمع و حفظ مال و صرف و خرج آن در تحصیل مرادات دنیاوی و مستلذات نفسانی و تمتعغات حیوانی.
هوش مصنوعی: بخشی از زندگی به مشغولیت‌هایی اختصاص یافته که به این معناست که عده‌ای از عرب‌ها گفتند: «اموال و خانواده‌ ما ما را مشغول کرده است». این مشغولیت‌ها به هدر دادن عمر می‌انجامد، چرا که انسان‌ها وقت خود را صرف جمع آوری و حفظ دارایی و همچنین مصرف و خرج کردن آن برای دستیابی به خواسته‌های دنیوی، لذت‌های نفسانی و بهره‌مندی‌های جسمی می‌کنند.
هشتم بخل است «ولا یحسبن الذین یبخلون بما اتیهم الله من فضله هو خیرا بل هو شر لهم» الایه. و بخل منع حقوق مال است از ز کوه و صدقه و مدداخوان وصله رحم و اجابت سایل و اکرام ضعیف و اکرام جار و توسع نفقه بر عیال و خدم و حول تعهد علما و صلحا و تفقد غربا و ضعفا و امثال این.
هوش مصنوعی: هشتمین ویژگی منفی، بخل است. در قرآن آمده است که کسانی که از آنچه خداوند به آن‌ها داده، بخیل باشند، نباید فکر کنند که این برایشان خوب است؛ بلکه این کار برای آن‌ها بد خواهد بود. بخل به معنای جلوگیری از پرداخت حقوق مالی است، مانند پرداخت زکات، صدقه، کمک به نیازمندان، نیکی به خویشاوندان، پاسخگویی به درخواست دیگران، احترام به افراد ضعیف، حسن معاشرت با همسایگان، گسترش هزینه‌ها برای خانواده و خدمت به آن‌ها، تعهد به دانشمندان و افراد نیکوکار، و توجه به بی‌خانمان‌ها و ضعیفان است و موارد مشابه دیگر.
نهم تبذیرست که «ان المبذرین کانوا اخوان الشیاطین». و تبذیر اسراف است در انفاق بر خلاف رضای خدای و فرمان حق و تصنییع مال در طلب جاه و منصب و سخاوت برای شهرت وصیت و ثنای خلق و نفقه کردن بر سفها و فاق و ظلمه و غلو و مبالغت نمودن در اتلاف بر ماکول و ملبوس و عمارت سرای و مسکن و مواضع فساد از کوشک و باغ و ایوان و در گاه و تکلف در اوانی فرشها و پرده‌ها و ایزار دیوارها و دیگر امتعه و آلات خانه و صرف مال در غلامان و کنیزکان و چهارپایان زیادت از حاجب ضروری و شرعی و مانند این اخراجات.
هوش مصنوعی: دور کردن پول به شکل نادرست، تبذیر نامیده می‌شود و این عمل با اصول الهی و خواست خداوند در تضاد است. تبذیر به معنای صرف کردن پول در راه‌هایی است که به دنبال مقام و شهرت باشد، یا بخواهیم با آن در نظر مردم خوب جلوه کنیم. این شامل هزینه کردن بی‌مورد در غذا و لباس، ساخت و ساز خانه و باغ و سایر موارد تجملاتی است. همچنین هزینه کردن در چیزهایی که ضروری نیستند مانند اسباب و وسایل لوکس و پرهزینه، و استخدام کارگران و برده‌ها بیش از حد نیاز نیز جزو تبذیر به حساب می‌آید.
دهم غرورست که «فلا تغر نکم الحیوه الدنیا و لا یغرنکم بالله الغرور» غرور دل بر دنیا نهادن است و بمزخرفات او فریفته شدن و از آخرت و مرگ و حساب و ترازو و صراط و ثواب و عقاب فراموش کردن و از هیبت و عظمت و قهاری و جباری حق بیخبر ماندن و بکرم و لطف و رحمت خدای مغرور گشتن بی‌آنک طاعت او دارد یا از معصیت توبه کند.
هوش مصنوعی: غرور به این معناست که آدمی به زندگی دنیا دل ببندد و فریب زیبایی‌ها و زرق و برق آن را بخورد. در این حالت، فرد از آخرت، مرگ، حساب و کتاب، و پاداش و کیفر غافل می‌شود. او همچنین ممکن است از عظمت و قدرت خداوند بی‌خبر بماند و تنها به رحمت و لطف او دل خوش کند، بدون آنکه از گناهان خود توبه کند یا عملی در خور طاعت او انجام دهد.
این جمله آفاتی است که از مال و جاه دنیا تولد کند و سبب فتنه صاحب مال شود. چنانک حق تعالی میفرماید «انما اموالکم و اولادکم فتنه». پس هر صاحب دولت را که سعادت مساعدت نماید و توفیق رفیق گردد تا اکسیر شریعت را بدستکاری طریقت بر مال و جاه مس صفت اندازد بعد از انک تنقیه آن ازین ده آفت که گفته آمد کرده باشد و ده خاصیت که ضد آن آفت است حاصل کرده جمله عین قربت و قبول حضرت و رفع درجت و مزید مرتبت و یافت حقیقت گردد که «نعم المال الصالح للرجل الصالح».
هوش مصنوعی: این جمله به مشکلاتی اشاره دارد که ممکن است از داشتن مال و مقام دنیوی به وجود بیاید و سبب فتنه برای صاحب آن مال شود. خداوند در قرآن می‌فرماید «اموال و فرزندان شما فقط فتنه‌ای هستند». بنابراین، هر کسی که دارای دولتی است و توفیق پیدا می‌کند تا با تبعیت از شریعت، اموال و مقام خود را به درستی مدیریت کند و خود را از آفت‌های گفته‌شده پاک کند، می‌تواند به ویژگی‌های مثبت و نیکو دست یابد. این ویژگی‌ها شامل نزدیکی به خدا، بالا رفتن درجات و کسب حقیقت است که نشان می‌دهد «مال خوب برای فرد نیکو، واقعاً خوب است».
و آن ده خاصیت اول علو همت است. تا اگر جمله جهان مال و ملک او باشد بدان بر نشود و بدان بازننگرد و همه خدای و ازان خدای بیند و بچشم خوش آمد دران ننگرد تا طاغی نگردد تا متابعت خواجه علیه السلام کرده باشد «اذ یغشی السدره ما یغشی مازاغ البصر و ما طغی».
هوش مصنوعی: این ده ویژگی نخست در آسمان‌بلندی و اراده قوی انسان است. به این معنا که اگر تمام دارایی‌ها و قدرت‌ها به او تعلق داشته باشد، به آنها وابسته نخواهد شد و به آنها توجهی نخواهد کرد. بلکه تنها خدا را خواهد دید و به زیبایی‌های او نگاه خواهد کرد و اجازه نخواهد داد که دچار طغیان شود، چرا که از راه حق پیروی می‌کند.
دوم عفت است چون عفیف النفس بود ظلم و فساد بر خود و دیگران روا ندارد.
هوش مصنوعی: دومین ویژگی عفت است، زیرا فردی که دارای نفس عفیف است، به خود و دیگران ظلم و فساد نمی‌کند.
سیم توجه بحق است که «انی وجهت و جهی للذی فطر السموات و الارض». خود را و مال و ملک را همه از برای حق دارد و از دوستی همه روی بگرداند و روی بدوستی حق آرد. و جمله را دشمن شناسد و دشمن را در دوست بازد که «فا نهم عدو لی الا رب العالمین».
هوش مصنوعی: سیم توجه، به درستی بیان شده که باید به سوی کسی که آسمان‌ها و زمین را آفریده، روی آورد. انسان باید خود و دارایی‌هایش را همه به خاطر حق قرار دهد و از دوستی‌های دیگر دوری کند و به دوستی با حق بپردازد. او باید دشمنان را بشناسد و حتی دشمنان را در درون دوستانش شناسایی کند، زیرا تنها دشمن او، پروردگار جهانیان است.
چهارم شکرست که «و اشکر وا نعمه الله ان کنتم ایاه تعبدون».
هوش مصنوعی: چهارمین نکته این است که باید شکرگزار نعمت‌های خداوند باشید اگر او را می‌پرستید.
بدین اشارت شکر مجرد الحمدلله گفتن نیست شکر حقیقی انفاق مال خدای است در راه خدای برای خدای بفرمان خدای بادید توفیق از خدای و شناخت عجز خویش از گزارد شکر خدای از بهی نهایتی نعمت خدای.
هوش مصنوعی: شکرگزاری فقط به معنای گفتن "الحمدلله" نیست. شکر واقعی زمانی است که انسان در راه خداوند از مال خود انفاق کند و این کار را با فرمان خدا و توفیق آن انجام دهد. همچنین این شکرگزاری باید همراه با درک ناتوانی خود از انجام این عمل و قدردانی از نعمت‌های بی پایان خداوند باشد.
پنجم تواضع است که «من تواضع لله رفعه الله». و تواضع خویشتن شناسی است که باول حالت خویشتن نظر کند یک قطره آب مهین بود.
هوش مصنوعی: پنجمین ویژگی تواضع است که اگر کسی برای خداوند تواضع کند، خدا او را بلند می‌گرداند. تواضع به معنای شناخت خود است و در ابتدایی‌ترین حالت، انسان باید به خود ببیند که مانند یک قطره آب ناچیز است.
هر چه بران قطره زیادت بیند از قوت و شوکت و آلت و عدت و مال و نعمت و جاه و حرمت و عقل و کیاست و علم و معرفت جمله فضل و کرم و عاطفت و رافت و رحمت و نعمت حق شناسد بدان مفاخرت و مکاثرت و مباهات و تکبر و ترفع بر خلق خدای نکند تا بدین کفران آن عاریت بازنستاند که «ولئن کفر تم ان عذابی لشدید».
هوش مصنوعی: هر چه انسان در خود فضایل و توانایی‌های بیشتری مشاهده کند، از جمله قدرت، ثروت، علم و موقعیت اجتماعی، نباید به خاطر این نعمت‌ها به خود ببالد یا دیگران را نسبت به خود حقیر بداند. انکار این نعمت‌ها و تکبر بر دیگران، او را به عذاب و مجازات خواهد کشاند.
ششم سخاوت است «السخاء شجره تنبت فی الجنه» و حقیقت سخاوت آن است که مال خویش از خویش دریغ ندارد و مال او آن است که بدهد نه آنک بنهد. چنانک درین معنی گفته‌اند:
هوش مصنوعی: ششم از ویژگی‌ها سخاوت است. سخاوت مانند درختی است که در بهشت رشد می‌کند. واقعیت سخاوت این است که شخص هیچ گونه دریغی از اموال خود ندارد و آنچه به دیگران می‌دهد، مال واقعی اوست و نه چیزی که تنها بر زمین بگذارد. در این زمینه گفته شده است:
منه مال کان ترا نیست
ترا گردد چو در دادن شتابی
هوش مصنوعی: دوست نداشته باش چیزهایی را که مال تو نیستند، زیرا اگر در دادن آن عجله کنی، ممکن است به خودت آسیب برسانی.
اگر خواهی بنه تا باز یابند
وگر خواهی بده تا باز یابی
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی به دیگران کمک کنی تا چیزی را پیدا کنند، می‌توانی به آن‌ها بگویی که چگونه این کار را انجام دهند. اما اگر می‌خواهی خودت چیزی را به دست آوری، باید کمی تلاش کنی و چیزی را که می‌خواهی به دیگران بدهی.
خواجه علیه الصلوه وقتی صحابه را گفت «ایکم احب الیه ما له من مال وارثه». فرمود کیست از شما که مال خویش از مال وارث خویش دوستر دارد؟ جمله گفتند مامال خویش از مال وارث خویش دوست‌تر داریم. خواجه علیه السلام فرمود مال شما آن است که بآخرت فرستید و مال وارث شما این است که اینجا بگذارید.
هوش مصنوعی: حضرت خواجه علیه الصلوه زمانی که صحابه را جمع کرد، از آن‌ها پرسید که کدامیک از شما مال خود را بیشتر از مال وارث خود دوست دارد؟ همه آن‌ها پاسخ دادند که مال خود را بیشتر دوست دارند. سپس خواجه علیه السلام توضیح داد که مال واقعی شما، چیزی است که به آخرت می‌فرستید و مالی که برای وارثتان می‌ماند، همان است که در این دنیا باقی می‌ماند.
هفتم فراغت است که «رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله» فراغت آن است که مال و ملک در دست دارد نه در دل و دل را خاص بذکر حق مشغول دارد تا بدان از حق باز نماند.
هوش مصنوعی: فراغت به معنای آرامش ذهنی است که در آن فرد به امور دنیوی مثل تجارت و خرید و فروش مشغول نمیشود و در عوض، تلاش میکند که یاد خدا در دلش حاکم باشد. در این حالت، ثروت و مالکیت باید در دست او باشد و نه در دلش، تا بتواند به یاد حق مشغول شود و از یاد او غافل نماند.
غیرت سلطان عشقش چون ز سر معلوم شد
حجره دل خاص با سودای او پرداختند
هوش مصنوعی: عشق سلطان، غیرتی قوی و شدید دارد که وقتی در دل فردی آشکار می‌شود، به او اجازه می‌دهد که به عشق و آرزوی خود بپردازد. در این حالت، دلش را به خاطر آن عشق خاص آماده و صادقانه به او متصل می‌سازد.
در گذشتند از زمان و از مکان مرغان او
در هوای بی نیازی آشیانها ساختند
هوش مصنوعی: پرندگان او از محدودیت‌های زمانی و مکانی گذشتند و در جستجوی بی‌نیازی، آشیانه‌هایی ساختند.
اگر صاحب مال و جاه از مشغولی بدین مقامات و درجات نتوانست رسید باری بمال و جاه خویش طایفه‌ای را که اهل سلوک این مقامانند مدد و معاونت و تربیت فرماید و اسباب جمعیت و فراغت ایشان ساخته کند تا هر درجه که ایشان بمدد او حاصل کنند ثواب آن در دیوان او نویسند و ببرکت خدمت و محبت ایشان او را ازیشان گردانند و با ایشان برانگیزانند که «المرء مع من احب».
هوش مصنوعی: اگر کسی به دلیل مشغله‌هایش نتواند به مقام‌ها و درجات معنوی برسد، می‌تواند با استفاده از ثروت و نفوذ خود، به طایفه‌ای که در این مسیر هستند کمک کند و شرایطی را برای آرامش و جمع‌آوری آن‌ها فراهم سازد. به این ترتیب، هر موفقیتی که آن‌ها به یاری او به دست آورند، به حساب او نوشته می‌شود و با محبت و خدمت آن‌ها، نام او نیز در زمره‌ی آن‌ها قرار می‌گیرد و روحیه‌اش با آن‌ها تقویت می‌شود، زیرا انسان با کسانی که دوست دارد، همراه است.
هشتم تقوی است که «ان اکرمکم عندالله اتقیکم» تقوی آن است که از مال حرام و لقمه باشبهت و شهوات حرام و رعونات نفس و اخلاق بد و مخالفت فرمان اجتناب کند و در ادای او امر و واجبات و مفترضات جد بلیغ نماید و در اخلاص نیت کوشد تا آنچ کند از ریا و سمعت و مکر و حلیت پاک باشد.
هوش مصنوعی: تقوی به معنای پرهیز از گناهان و رعایت دستورهای الهی است. فرد متقی باید از مال حرام و خواسته‌های نفسانی و رفتارهای ناپسند دوری کند و در انجام واجب‌ها و دستورات دینی کوشا باشد. همچنین او باید تلاش کند نیت خود را خالص نگه‌دارد تا اعمالش از ریا، شهرت‌طلبی، فریبکاری و ناپاکی دور باشد.
نهم قوام است «و الذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواما» قوام آن است که اعتدال نگاه دارد تا در وقت انفاق اسراف نکند. و اسراف آن باشد که بر خلاف رضای حق بحظ نفس خرج کند اگر همه یک لقمه باشد. وقتر آن بود که آنجا که نفقه باید کرد بروفق فرمان و رضای حق بازگیرد و نکند. و قوام و اعتدال آن باشد که بانفاق در راه خدای مبالغت نماید اگر خود بجملگی مال بود چون ابوبکر رضی‌الله عنه. و بدانچ بخاصه خود تعلق دارد ترک تکلف و رعونت کند در ماکول و ملبوس و مسکن و مرکوب و آلات خانه و اقمشه و امتعه میانه نگاه دارد تا بدان محجوب نشود.
هوش مصنوعی: نهم قوام به معنای اعتدال در خرج کردن است. افرادی که در هنگام خرج کردن نه زیاده‌روی می‌کنند و نه شور و شتاب دارند، در واقع به قوام رسیده‌اند. اسراف یعنی خرج کردن به‌گونه‌ای که خلاف رضایت خداوند باشد، حتی اگر مقدار خرج شده کم باشد. و قتر به این معناست که در زمان نیاز به هزینه کردن، به خاطر ترس یا تردید از رضایت خداوند از انجام آن خودداری کند. قوام یعنی انسان باید در مسیر انفاق، سخاوتمند باشد و حتی اگر تمام مالش هم باشد، همچون ابوبکر رضی‌الله عنه انفاق کند. همچنین قوام به ویژه به مواردی چون غذا، لباس، مسکن، وسیله نقلیه و دیگر لوازم زندگی اشاره دارد؛ انسان باید همواره میانه‌روی را رعایت کند تا از چیزی به دور نماند.
دهم تسلیم و رضاست که «الرضاء بالقضاء باب الله الاعظم» تسلیم آن است که نفس و مال را چنانک در میثاق «الست بربکم» بخداوند فروخته است و بهشت خریده امروز تسلیم کند که وقت تسلیم امروز است. تا فردا که وقت تسلیم بهشت باشد حق تعالی بهشت تسلیم کند که «ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه». و تسلیم نفس و مال بدان وجه باشد که نفس و مال ازان خود نداند ازان حق داند و خود را وکیل خرج حق بیند و خلق را بندگان حق داند تا تواند بنفس خویش بقول و فعل بمصالح ایشان قیام نماید. و مال را برایشان بامر حق نفقه کند و بچشم حقارت بکس ننگرد و خود راتبع ایشان بیند و لقمه و خرقه بتبعیت بنفس فروخته میدهد و او را یکی بنده کمینه از بندگان خدای شناسد و منت بر کس ننهد و هر کس که ازو احسانی قبول کند او را برخود حقی واجب داند و منت دار او بود.
هوش مصنوعی: تسلیم و رضایت به معنای پذیرفتن اراده الهی است. این پذیریش به گونه‌ای است که انسان باید در تمام وجودش، هم از نظر روح و هم از نظر مال، خود را در مقابل خداوند ببیند. همان‌طور که در میثاق «الست بربکم» با خداوند پیمان بسته، باید آنچه دارد را به او تقدیم کند. امروز زمان تسلیم است و فردا زمانی برای تسلیم بهشتی خواهد بود که خداوند به مومنان وعده داده است. این تسلیم به معنای شناخت و پذیرش این واقعیت است که جان و مال متعلق به خود شخص نیست، بلکه از آن خداست. انسان باید در همه کارهایش به نفع دیگران عمل کند و مالش را برای برآورده کردن نیازهای آنان صرف کند، بدون آنکه به خود بزرگ‌بینی یا خودخواهی بیفزاید. او باید خود را خدمتگزار بندگان خدا ببیند و هیچ‌گاه بر کسی منت نگذارد؛ بلکه هر کسی که از او کمکی بگیرد، باید از او تقدیر کند و احساس کند که حقی بر عهده‌اش دارد.
و بحکمی که خدای بر نفس و مال او راند راضی بود و در بلای او صابر باشد و دل بر جهان ننهد و بعشوه نفس و غرور شیطان مغرور نگردد و جان در معرض تسلیم دارد تا چه وقت طلب کنند و در حال تسلیم کند. و دران کوشد که ازو مالی و ملکی که باز خواهد ماند وقف باشد بر بقاع خیر تا بعد از وفات او هر طاعت که دران بقاع میرود در دیوان او مینویسند همچنان بود که زنده باقی. که هر کرا در حال حیات طاعت نیست او مرده است و هر کرا بعد از وفات طاعت است او زنده است.
هوش مصنوعی: کسی که به حکم خدا از نفس و مال خود راضی است و در دشواری‌ها صبوری می‌کند، دل به دنیا نمی‌بندد و فریب نفس و شیطان را نمی‌خورد. او جان خود را در حالت تسلیم قرار می‌دهد و در تلاش است که مالی را که بعدا به او می‌ماند، وقف کارهای نیک کند تا بعد از مرگش، هر نیکی که در آن مکان‌ها صورت گیرد، به حساب او نوشته شود، همان‌گونه که در دنیا زنده است. هر کسی که در حیات خود نیکی نمی‌کند، مرده است و هر کسی که پس از مرگ نیکی می‌کند، زنده به حساب می‌آید.
پس اصحاب اموال و ارباب نعم چون مال و جاه دنیا را ازان ده آفت که نمودیم پاک گردانند و بدین ده خاصیت و خصلت مخصوص گردانند بکیمیای سعادت ابدی رسیده باشند و مال و جساه دنیای فانی را یکی صد و هفتصد و اضعاف مضاعفه درجات و مثوبات آخرت باقی و قربت و جوار حق گردانیده که «مثل الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله کمثل حبه انبتت سبع سنابل فی کل سنبله مائه حبه و الله یضاعف لمن یشاء».
هوش مصنوعی: افراد ثروتمند و صاحب نعمت‌ها باید سرمایه و مقام دنیوی خود را از آفت‌ها پاک کنند و آن را به خاصیت و ویژگی خاصی دست یابند. بدین ترتیب، با استفاده از این سرمایه‌ها می‌توانند به خوشبختی ابدی برسند و ثروت دنیایی که فانی است را به مراحل و پاداش‌های بسیار بیشتری در آخرت تبدیل کنند و به نزدیکی و همسایگی خداوند نائل شوند. همچنان که در قرآن آمده است، کسانی که اموالشان را در راه خدا خرج می‌کنند، مانند دانه‌ای هستند که هفت خوشه می‌روید و در هر خوشه صد دانه قرار دارد و خداوند برای هر کس که بخواهد پاداشش را چندین برابر می‌کند.
و اگر در مدت عمر که بدست نیاز دام ارادت نهاده است و دانه مال و جاه پاشیده سپید بازی از خاصگان و محبوبان حق ازان دام دانه‌ای بر دارد و آن دانه اگر همه یک لقمه بود که جزوی از وی گردد و بهر تعبد که او حق را کند آن جزو دران شریک باشد ثواب آن نصیبه بصاحب این لقمه میرسد. و آن صاحب دولتان را بعضی اوقات است که دران وقت قابل تصرفات جذبات الوهیت گردند دران حالت یک نفسه طاعت ایشان بمعامله اهل زمین و آسمان براید «جذبه من جذبات الحق توازی عمل آلثقلین». آنچ ازین حالت نصیبه آن صیاد آید اهل شرق و غرب محاسبه آن نتوانند کرد زیراک از عالم بی‌نهایتی الطاف حق مآید نظر هر کوته بین بر جمال کمال این حدیث نرسد. و صلی الله علی محمد و آله.
هوش مصنوعی: اگر کسی در طول عمر خود به دنبال نیازها و خواسته‌هایش باشد و از فرصت‌های زندگی بهره‌برداری کند و از میان محبوبان خداوند، چیزی به دست آورد، آن گنجینه‌ای که به دست آورده اگر حتی اندک باشد، جزو وجود او خواهد شد. هرگاه او به عبادت پروردگار پردازد، این جزو نیز در ثواب و پاداش او شریک خواهد بود. برخی اوقات، افرادی که در شرایط خاص قرار دارند، قادر می‌شوند که تأثیرات الهی را در زندگی خود تجربه کنند و در آن حالت، انجام طاعات آن‌ها هم‌وزن و هم‌ارزش با کارهای اهل زمین و آسمان می‌شود. پاداشی که از این حال نصیب آنان می‌گردد، برای کسانی که در شرق و غرب زندگی می‌کنند، قابل شمارش نیست و بهره‌ای که از این عالم لا‌نهایت می‌برند، از درک افراد عادی خارج است. در پایان، درود بر محمد و خانواده‌اش.