گنجور

فصل سیم

قال‌الله تعالی: «و اجعل لی وزیرا من اهلی ...» الایه

و قال‌النبی صلی‌الله علیه و سلم: «اذا ارادالله بملک خیرا جعل له وزیرا صالحا فان نسی ذکره و ان ذکر اعانه».

بدانک وزارت تلو سلطنت ورکن اعظم مملکت است و هیچ پادشاه را از وزیر صالح صاحب رای مشفق کافی داهی عالم عامل چاره نیست. پادشاهی خداست جل جلاله که محتاج وزیر و مشیر نیست زیرا که حضرت جلت او را مثل و شبیه و نظیر نیست باقی همه انبیا علیهم‌السلام محتاج وزیر و مشیر بودند. چنانک حق تعالی خبر میدهد از حال موسی علیه‌السلام که از حضرت عزت وزیر میخواهد «واجعل لی وزیرا» مرا وزیری کرامت کن که پشت من بدو قوی بود و خواجه علیه‌السلام فرمود که «لی وزیران فی‌السماء و وزیران فی‌الارض فاما وزیران فی‌اسماء جبرئیل و میکائیل و اما وزیران فی‌الارض ابوبکر و عمر».

و چون در مملکت وزیری کامل محترم نبود مملکت را شکوه وزیب نبود. مثال مملکت بر مثال خیمه‌ای است: ستون آن خیمه وزیر صاحب رای است و طنابهای آن امرا اند خرد و بزرگ چنانک طناب بعضی بزرگتر و بعضی خردتر بود و دیگر اجناد آن طنابهای خرد که در دامن خیمه بود حلقه کرده و نواب و عمال و دیگر اصحاب چون آن طنابها که در شرجه خیمه بود و بحقیقت میخهای آن خیمه تا پایدار تواند بود عدل و انصاف پادشاه است که اگرچه امرا و وزرا و اجناد بسیار باشند و قوت و شوکت و آلت وعدت بیشمار بود مملکت جز بعدل قرار نگیرد و ثابت نشود چنانک خیمه را اگر چه ستون و طناب تمام بود ولیکن جز بمیخ قرار نگیرد و تا در گوشه‌ای یک میخ درمیباید خلل آن در خیمه ظاهر میشود و خواجه علیه‌السلام ازینجا فرمود: «الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم».

و چون وزیر بمثابت ستون است خیمه مملکت را چندانک با رفعت‌تر وعالی‌قدرتر بود خیمه مملکت ازو بشکوه‌تر و بازیب‌تر باشد. ولیکن وزیر باید که چون ستون چهار خصلت درو باشد: راستی و بلندی و ثبات و تحمل.

و وزیر را سه حالت است: اول حالت میان او و خدای دوم حالت میان او و پادشاه سیم حالت میان او و اجناد و رعیت. در هر سه حالت باید که آن چهار خصلت را کار بندد در هر حالتی بمعنی مناسب آن حالت.

چنانک در حالت اول که میان او و خدای است راستی پیشه کند بدان معنی که حق تعالی میفرماید «فاستقم کما امرت» راست باش چنانک ترا فرموده‌اند یعنی بر جاده شریعت راست رو باش که صراط مستقیم آن است چنانک فرمود «و ان هذا صراطی مستقیما فأتبعوه» و پیوسته در هر کار که باشد جانب خدای نگه دارد و از ان احتراز کند که کار بصورت باخق راست کند و جانب خدای مهمل گذارد که سر همه کژیها این است ولیکن با خدای کار راست دارد اگر جانب خلق کژ گردد ازان غم «من کان لله کان الله و له» و اما بلندی گوش دارد بدان معنی که بلندهمت باشد و بزخارف جاه و مال دنیا فریفته نگردد و سر بدین جیفه دنیا فرو نیارد

چیست دنیا و خلق و استظهار
خاکدانی پر از سگ و مردار
درغرورش توانگر و درویش
شاد همچون خیال گنج اندیش

جاه و مال دنیا بر مثال زاد و راحله شناسد و امتداد ایام عمر را بر مثال اشهر حج و اجل محتوم را بر مثال موسم و روز وقفه و خود را قاصد بیت‌الله دارند.

و یقین شناسد که زاد و راحله بدان جهت بوی داده‌اندتا بادیه صفات نفس اماره بدان قطع کند که حجاب میان او و کعبه حضرت که مقصد و مقصودست جز بادیه نفس نیست.

پس اگر او را کار شط هوا خوش آید ببغداد طبیعت فرود اید و هر روز شتران را میآراید واز آلت و عدت سفر تجملات حضر میسازد و از شراب شهوات خود را مست غفلات میگرداند و قافله‌ها بر وی میگذرد تاناگاه موسم درآید و دیگران حج گزارند و او را در دست جز باد حرمان و بر سر خاک خجلت و در دیده آب حسرت و در دل آتش ندامت نماند. این واقعه کسی است که جاه و مال دنیا را که وسیلت سعادت ابدی میتوان ساخت مهمل و ضایع فروگذارد و ازان بتنعم و تجمل قانع شود.

اماآنها که جاه و مال دنیا را که وسیلت درجات بهشت و قربات حق است زاد و راحله سفر هندوستان هوای نفسانی کنند و وسیلت شهوات و تمتعات حیوانی سازند از راه مقصد و مقصود پشتاپشت افتند و هرگز جمال کعبه وصال نبینند و در مرتبه «اولئک کالا نعام بل هم اضل» فرومانند نصیبه ایشان این بود که «ذرهم یاکلوا و یتمتعوا و یلههم الا مل فسوف یعلمون».

پس چون مرد بلندهمت بود بدین مزخرفات فانی مغرور نشود و نظر بر درجات آخرت و مقامات عالی نهد وجاه و مال دنیاوری را وسیلت قربت وقبول حق سازد.

و اما نبات بدان معنی است که در کار دین درست یقین و ثابت‌قدم باشد و کاری که از برای نظر خلق و ملامت و تغییر ایشان از آن روی نگرداند و از کس نترسد که خاصیت خاصگان حق این است که «یجاهدون فی سبیل‌الله و لا یخافون لومه لائم».

و اما تحمل بدان معنی است که در کشیدن بار امانت تکالیف شرع که اهل آسمان و زمین از تحمل آن عاجز آمدند که «انا عرضنا الامانه علی‌السموات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها» تجلد و تصبر و تحمل نماید و در امانت خیانت نکند تا قدم او برسلوک جاده راه حق راسخ گردد. تا آن روز که خطاب در رسد که «ان‌الله یأمرکم ان تودوا الامانات الی اهلها» او ببهانه رد امانت سرخ روی بحضرت صاحب امانت در رود.

بار امانتش بدل و جان کشیده پس
در بارگاه عزت بی‌بار میرویم
با ظلمت نفوس و طبایع درآمدیم
در جان هزار گونه ز انوار میرویم
زان پس که بوده‌ایم بسی در حریم جهل
این فضل بین که محرم اسرار میرویم
عمری اگرچه در ظلمات هوا بدیم
آب حیات خورده خضروار میرویم
گرچه چو چرخ کور و کبود آمدیم لیک
با صدهزار دیده فلک سار میرویم
در نقطه مراد بدین دور ما رسیم
زیرا بسر همیشه چو پرگار میرویم

اما حالت دوم که میان وزیر و پادشاه بود همان چهار خصلت را کار بندد. اول راستی بدان معنی که ظاهر و باطن با پادشاه یکی دارد و اندرون خویش را از آلایش خیانت وغل و غش صافی کند و در خدمت او بنفاق زندگانی نکند چنانک در حضور خوش آمد او گوید و بهر نیک و بد که کند یا گوید صدق‌الامیر زند و مزاج او نگاه دارد و چون بیرون آید مساوی او گوید و یا هر کس شکایت او آغاز کند تا او را در زبان خلق اندازد ببدی و نادانی و ظالمی. یا چون خواهد که از بهر طمع خویش بر کسی حیفی کند بهانه بر پادشاه نهد که او چنین میفرماید و خویشتن را بری‌الساحه فرا نماید. این جمله کژی و نفاق و خیانت بود.

راستی و اخلاص وامانت آن است که آنچ صلاح وقت دران باشد و رای صایب آن اقتضا کند آن را در حضرت پادشاه دیباچه‌ای نیکو نهد و درکسوت عبارتی هرچ لطیف‌تر بعد از رعایت آداب سلطنت بوقت فرصت عرضه دارد واگر نیز پادشاه را بران سخن اعتراضی یا استدراکی افتد آن را نهی ننهد و تخطئه سخن او نکند که پادشاهان را بفر یزدانی فراستی ملوکانه باشد و گفته‌اند «کلام الملوک ملوک الکلام» سخن او بسمع رضا اصغا کند و عاشق سخن خویش نباشد و درآن سخن تأملی شافی واجب شمرد اگر بران مزیدی روی نماید از سر تأنی عرضه دارد فی‌الجمله کلمه الحق باز نگیرد اما وقت و فرصت و حالت پادشاه گوش داردتا در وقت ملالت او نیفتد یا در وقت خشم که حجاب نظر حق بین شود بقدر وسع آنچ حق و صواب و صلاح باشد در نهاد او مینشاند بلطایف الحیل تا طریق راستی و اخلاص برزیده باشد.

خصلت دوم و آن بلندی است در حضرت پادشاه بهمت بلند زندگانی کند و بر کاکت و خست طبع طمعهای فاسد نکند و نظر بر هیچ چیز نیندازد و در التماسات پراکنده بسته دارد و خود را عزیز النفس و قانع و کوتاه دست دارد که پادشاه چون بنور فراست این اخلاق مشاهده کند مقبول و محبوب نظر او افتد در توقیر و احترام او بیفزاید و آنچ مقصود باشد زیادت از آن با حسن الوجه حاصل شود و آب روی بیفزاید و نام نیکو منتشر گردد.

خصلت سیم و آن ثبات است باید که در خدمت پادشاه وفادار و نیکو عهد و ثابت‌قدم باشد تا اگر معارضان و معاندان پادشاه خواهند که او را بفریبند بهیچ نوع نتوانند فریفت و اگرچه بسی جاه و مال برو عرضه کنند بهیچ از راه نرود.

خصلت چهارم تحمل است باید که حمول و بردبار باشد و برانچ پادشاه در حالت غضب وحدت و سورت گوید یا کند با او یا با دیگری بتلطف و سکون بپیش باز اید و کلماتی گوید که اطفاء نایره آتش غضب او کند و از کلماتی که خشم‌انگیز و حقد‌آمیز باشد احتراز نماید. و چون پادشاه را واقعه‌ای افتد یا جاذبه‌ای پیش آید از قبل خصم اگر بمصابرت و سکونت و تدبیر صالح و رای صایب آن کار را تدارکی تواند کرد که پادشاه را حرب و قتال نبایدکرد و در معرض خطر نباید افتاد بکند که «والصلح خیر». واگر معرضی باشد که معالجت آن بتیغ آبدار توان کرد و مرهم موافقت و مرافقت نافع نیفتد و پادشاه میل بقتال کند او را درآن قاتر نگرداند و بددلی ندهد که دل شکستگی آرد لاسیما که با کفار باشد او را بران حریص و دلیر گرداند و مدد و معاونت نماید و اگر او هراسان و مخوف بود آن خوف از دل او بردارد و او را بخدای امیدوار و مستظهر گرداند ودل او بفتح و نصرت حق قوی گرداند که «الا ان حزب‌الله هم الغالبون» و اگر لشکر اندک بود دل در خدای بندد که «کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره باذن الله...» الایه. و در کل احوال باید که آنچ صلاح دین و ملک و رعیت دران باشد در پیش اونهد و مداهنه نکند و آنچ بمفسدت تعلق دارد او را دلسردی دهد و بهخیرات دلالت و اعانت میکند. تا بر قضیه اشارت نص «ان نسی ذکره وان ذکر اعانه» کار کرده باشدو چون وزیر بدین آداب واخلاق که نموده شد آراسته باشد. پشت پادشاه بدو قوی بود و از ان جمله باشد که حق تعالی منت نهاد بر موسی علیه‌السلام بوزارت هرون چنانک فرمود«سنشد عضدک باخیک و نجعل لکما سلطانا».

فاما حالت سیم که میان وزیر و حشم و رعیت است باید که همان چهار خصلت را نگه دارد و رعایت کند.

اول راستی و راستی با حشم و رعیت بدان وجه باشد که بر احوال ایشان مشفق بود و پیوسته بغمخوارگی و تیمار داشت ایشان مشغول باشد چنانک خشم بابرگ و نوا و آلت وعدت بود و رعیت آسوده و مرفه باشند و بر ایشان باری نبود.

و این معنی وقتی دست دهد که وزیر در عمارت و زراعت ولایت کوشد و پادشاه در بند جمع مال نباشد که اگر در نهاد پادشاه آفت حرص جمع مال پدید آید بضرورت ظلم و بدعت نهادن آغلز کند و جامگی لشکر در نقصان اندازد هم رعیت خراب شود و هم حشم بی‌برگ ماند. و چون رعیت خراب شود ولایت خراب گردد و چون حشم بی‌برگ ماند ملک در تزلزل افتد و توقع آفات و فتن و خللهای عظیم توان داشت که بعد از آن خز این روی زمین دفع آن نتواند کرد. در بند آبادانی ولایت و رعیت باید بود که حشم را ازان ببرگ توان داشت و چون حشم با برگ و دلخوش بود در مملکت توان فزود و چون ملک بر جا باشد همه جهان خزانه پادشاه بود.

و وزیر نباید که از بهر تقرب بپادشاه در مملکت بدعتها نهد که دوستی نباشد بلک دشمنی تمام بود پادشاه را بدنامی دنیا و عقاب آخرت و خشم خدای اندوختن.

بلکه دران کوشد تا در ادرارات و معایش و انظار افزاید و صدقات و صلات او بصادر و وارد و ائمه وزهاد و عباد و اهل دین میرسد پیوسته که آن پشتیوان مملکت و استدامت سلطنت بود و موجب قربات و درجات آخرت.

و وزیر از خاصه خود همچنین باید که در خیرات کوشد و در گاه خود بر اصحاب حوایج گشاده دارد و تنگساری و تنگ خویی و تکبر با خلق خدای نکند و بخلق خوش و کرم و مروت با خلق زندگانی کند.

اما خصلت دوم و آن بلندی است. باید که با حشم و رعیت ببلند همتی تعیش کند چنانک طمع بخدمتی ورشوت ایشان ندارد و پیوسته نتیجه کرم و مروت خود بدیشان میرساند.

خصلت سیم و آن ثبات است. باید که با حشم و رعیت ثبات برزد بدان وجه که چون امیری را اقطاعی تربیت فرمود یا عاملی را بعملی نصب کرد یا منصبی بکسی تفویض فرمود از گزاف تغییر و تبدیل بدان راه ندهد و سخن اصحاب اغراض مسموع ندارد بی‌بینتی چنانک میفرماید «یا ایها الذین آمنوا ان جائکم فاسق بنبا فتبینوا» الایه. و چون خیانت و جنایت کسی محقق شود البته دران مواسا و مدارا نکند و در مکافات اهمال نبرزد و گوش دارد تا بر درگاه جمعی را بر شوت و خدمت از راه نبرند و که ایشان حق بپوشانند و بشفاعت و دفع برخیزند که دیگران را جرات افزاید و دست ظلم و تطاول بر رعیت گشاده شود.

و بر وزیر واجب است که چون کسی را بشغلی یا منصبی یا عملی نصب خواهد کرد احتیاط کند و باستحقاق کار فرماید که جمله خلل در مناصب دینی و دنیاوی ازین وجه پدید آمد که اشغال و مناصب بمستحقان آن ندادند بکسانی دادند که خدمتی دادند و بر درگاه مربی بدست آوردند در اهلیت ایشان ننگریستند. و آنها که اهلیت کارها و مناصب داشتند از تعزز نفس و عزت دین روا نداشتند که بر درگاه ملوک گردند و هراهل و نااهل را خدمت کنند‌ و و طال بقا زنند. و پادشاهان را کمتر همت آن بود که اهل هر شغل را طلب کنند و بقدر استحقاق او او را اشغال فرمایند. لاجرم بیشتر مناصب دینی بدست نااهلان افتاد. و هر چه دران باب نه بر وجه استحقاق میرود از تقصیر وزرا و حجاب و نواب حضرت بود که متفحص احوال نباشند و اهل هنر و فضل و دیانت را طلب نکنند و هنرمندان را در گوشه‌ها ضایع گذارند و با طماع فاسده اعمال و مناصب بنا اهلان فرمایند.

اما خصلت چهارم تحمل است. باید که وزیر همچون ستون خیمه که با جملگی خیمه میکشد بار جملیگ حشم و رعیت و مملکت بر سفت همت و شفقت میکشد و بنظر رحمت بر رعیت مینگرد. و اگر ازیاشن بسی خرده‌ها در وجود آید که بخاصه او تعلق دارد در گذارد و عفو کند و حلم و تحمل نماید مگر آنچ بخلل ملک باز گردد که تدارک واجب بود. و باید که ملالت را بطبع خود راه ندهد که مصالح ملک و رعیت بدان مختل و مهمل ماند. و باید که از احوال ملک و رعیت و دوست و دشمن و ملوک و ممالک دیگر جمله متفحص و مستخبر باشد تا از هر نوع که خللی دینی یا دنیاوی روی نماید قبل الوقوع بتدارک مشغول شود که چون واقعه حادث شد تدارک دشوار دست دهد.

یقین شناسد که بدین خصال که نموده آمد با خدای و پادشاه و رعیت اگر زندگانی کند و در همه احوال نیتی مخلصانه با آن ضم کند چنانک در ضمیر خود چنان اندیشد که: این جمله خدمت پادشاه را و رعیت را از برای رضای خدای و تقرب بحضرت او میکنم و در آن میکوشم تا راحتی و آسایشی از من بمومنی رسد و دفع شری از مظلومی بکنم و ظالمی را از ظلم باز دارم و بدان تقرب جویم بحق که خواجه علیه السلام میفرماید «انصر اخاک ظالما او مظلوما» قیل یا رسول الله «انصره مظلوما فکیف انصر ظالما» فقال «تمنعه من الظلم فذلک نصرک ایاه».

پس هر حرکت و سعی و تحمل و صبر و راستی و سکون و ثبات و امر و نهی و عدل و انصاف و خدمت و تواضع و رنج و مشقت و داد و ستد و دخل و خرج و گفت و شنید که با دوست و دشمن و خاص و عام و پادشاه و رعیت کرده و نموده باشد هر یک موجب قربتی و رفعت درجتی شود در حضرت عزت. بشرط آنک از آلایش متابعت هوا و رعونت نفس و کبر و نخوت خواجگی و بطر تنعم و بارنامه حاکمی و ارارت خلق پاک و محفوظ باشد تا قبول حق را شاید که «ان الله طیب لا یقبل الا الطیب».

و همچنین دیگر نواب و عمال و اصحاب چون در کار خویش هر کسی امانت و دیانت بحای آورد و خود را بقدر حال خویش بدین خصال که نموده آمد متحلی گرداند و جانب خدای گوش دارد و در تخفیف رعایا کوشد مستوجب درجات و قربات گردد.

و باید که وزیر را واین جماعت را او رادی و اوقاتی نیز باشد چنانک: از شب قدری بر خاستن و بذکر مشغول بودن بدان شرایط که در فصل ذکر رفته است و با مداد و نماز دیگر ساعتی هم بذکر و قرآن خواندن مشغول شدن تا از جمله آنها باشند که مدح ایشان میفرماید «یدعون ربهم بالغدوه و العشی یریدون و جهه». و اگر همه روزه زفان بذکر «لا اله الا الله» مشغول تواند داشت در آمدن و رفتن و نشستن و وقت خفتن الا بوقت ضرورت این خود دولتی تمام بود و ازانها باشد که «الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم» و صلی الله علی محمد و آله.

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قال‌الله تعالی: «و اجعل لی وزیرا من اهلی ...» الایه
هوش مصنوعی: خداوند می‌فرماید: «و برای من یک وزیر از خانواده‌ام قرار بده ...»
و قال‌النبی صلی‌الله علیه و سلم: «اذا ارادالله بملک خیرا جعل له وزیرا صالحا فان نسی ذکره و ان ذکر اعانه».
هوش مصنوعی: پیامبر صلی‌الله علیه و سلم فرمودند: «اگر خداوند بخواهد که به یک پادشاه خیر و نیکی بدهد، برای او وزیر صالحی قرار می‌دهد؛ اگر آن وزیر چیزی را فراموش کرد، او را یادآوری می‌کند و اگر چیزی را به یاد آورد، او را یاری می‌کند.»
بدانک وزارت تلو سلطنت ورکن اعظم مملکت است و هیچ پادشاه را از وزیر صالح صاحب رای مشفق کافی داهی عالم عامل چاره نیست. پادشاهی خداست جل جلاله که محتاج وزیر و مشیر نیست زیرا که حضرت جلت او را مثل و شبیه و نظیر نیست باقی همه انبیا علیهم‌السلام محتاج وزیر و مشیر بودند. چنانک حق تعالی خبر میدهد از حال موسی علیه‌السلام که از حضرت عزت وزیر میخواهد «واجعل لی وزیرا» مرا وزیری کرامت کن که پشت من بدو قوی بود و خواجه علیه‌السلام فرمود که «لی وزیران فی‌السماء و وزیران فی‌الارض فاما وزیران فی‌اسماء جبرئیل و میکائیل و اما وزیران فی‌الارض ابوبکر و عمر».
هوش مصنوعی: وزارت، به عنوان رکن اصلی حکومت، نقش بسیار مهمی در اداره امور کشور دارد و هیچ پادشاهی نمی‌تواند بدون داشتن وزیری شایسته و دلسوز که بتواند او را در تصمیم‌گیری‌ها یاری کند، حکمرانی کند. در واقع، تنها خداوند است که نیاز به وزیر و مشاور ندارد، چرا که او بی‌نظیر و بی‌مانند است. در تاریخ، همه پیامبران نیز به مشاور و یاری نیاز داشتند. برای مثال، خداوند در قرآن از درخواست حضرت موسی برای داشتن وزیری به عنوان یاوری قوی یاد می‌کند. همچنین، در آسمان دو وزیر برای خداوند وجود دارند و در زمین نیز ابوبکر و عمر به عنوان وزرای پیامبر شناخته می‌شوند.
و چون در مملکت وزیری کامل محترم نبود مملکت را شکوه وزیب نبود. مثال مملکت بر مثال خیمه‌ای است: ستون آن خیمه وزیر صاحب رای است و طنابهای آن امرا اند خرد و بزرگ چنانک طناب بعضی بزرگتر و بعضی خردتر بود و دیگر اجناد آن طنابهای خرد که در دامن خیمه بود حلقه کرده و نواب و عمال و دیگر اصحاب چون آن طنابها که در شرجه خیمه بود و بحقیقت میخهای آن خیمه تا پایدار تواند بود عدل و انصاف پادشاه است که اگرچه امرا و وزرا و اجناد بسیار باشند و قوت و شوکت و آلت وعدت بیشمار بود مملکت جز بعدل قرار نگیرد و ثابت نشود چنانک خیمه را اگر چه ستون و طناب تمام بود ولیکن جز بمیخ قرار نگیرد و تا در گوشه‌ای یک میخ درمیباید خلل آن در خیمه ظاهر میشود و خواجه علیه‌السلام ازینجا فرمود: «الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم».
هوش مصنوعی: در مملکتی که وزیر کاملی وجود نداشته باشد، آن کشور شکوه و زیبایی خاصی نخواهد داشت. شبیه به یک خیمه است: ستون آن خیمه وزیر با درایت است و طناب‌های آن امرا هستند که به اندازه‌های متفاوتی وجود دارند. همچنین طناب‌های کوچک‌تری که در پایین خیمه قرار دارند، حلقه کرده و نماینده نواب و کارگزاران دیگر هستند. در واقع، میخ‌های خیمه به مانند عدل و انصاف پادشاه عمل می‌کنند، چرا که حتی اگر امرا و وزرا و نیروی زیادی وجود داشته باشند، بدون عدالت، مملکت نمی‌تواند پایدار بماند. به همین شکل، خیمه نیز بدون میخ‌های خود نمی‌تواند ثابت بایستد و اگر حتی یکی از آن‌ها در گوشه‌ای نقص داشته باشد، مشکلاتی برای خیمه به وجود می‌آید. از این رو، خواجه علی علیه‌السلام فرمودند: «سلطنت با کفر ادامه دارد، ولی با ظلم پایدار نمی‌ماند».
و چون وزیر بمثابت ستون است خیمه مملکت را چندانک با رفعت‌تر وعالی‌قدرتر بود خیمه مملکت ازو بشکوه‌تر و بازیب‌تر باشد. ولیکن وزیر باید که چون ستون چهار خصلت درو باشد: راستی و بلندی و ثبات و تحمل.
هوش مصنوعی: وزیر مانند ستونی است که خیمه کشور را نگه می‌دارد. هر چه این ستون باعظمت‌تر و باارزش‌تر باشد، خیمه کشور نیز باشکوه‌تر و زیباتر خواهد بود. اما وزیر باید چهار ویژگی داشته باشد: صداقت، بلنداندیشی، ثبات و تحمل.
و وزیر را سه حالت است: اول حالت میان او و خدای دوم حالت میان او و پادشاه سیم حالت میان او و اجناد و رعیت. در هر سه حالت باید که آن چهار خصلت را کار بندد در هر حالتی بمعنی مناسب آن حالت.
هوش مصنوعی: وزیر در سه وضعیت قرار دارد: ابتدا وضعیتی که او با خداوند دارد، دوم وضعیتی که با پادشاه دارد و سوم وضعیتی که با سپاهیان و مردم دارد. در هر یک از این وضعیت‌ها، او باید چهار ویژگی را رعایت کند که هر کدام به تناسب آن وضعیت معنا پیدا می‌کند.
چنانک در حالت اول که میان او و خدای است راستی پیشه کند بدان معنی که حق تعالی میفرماید «فاستقم کما امرت» راست باش چنانک ترا فرموده‌اند یعنی بر جاده شریعت راست رو باش که صراط مستقیم آن است چنانک فرمود «و ان هذا صراطی مستقیما فأتبعوه» و پیوسته در هر کار که باشد جانب خدای نگه دارد و از ان احتراز کند که کار بصورت باخق راست کند و جانب خدای مهمل گذارد که سر همه کژیها این است ولیکن با خدای کار راست دارد اگر جانب خلق کژ گردد ازان غم «من کان لله کان الله و له» و اما بلندی گوش دارد بدان معنی که بلندهمت باشد و بزخارف جاه و مال دنیا فریفته نگردد و سر بدین جیفه دنیا فرو نیارد
هوش مصنوعی: اگر در اولین حالت که ارتباطی میان انسان و خداوند وجود دارد، راستگویی را در پیش گیرد، به این معنا که خداوند می‌فرماید «به راستی که بر همان راهی که به تو دستور داده‌ام، ثابت قدم باش». یعنی باید بر مسیر شریعت درست گام بردارد که همان صراط مستقیم است. خداوند فرموده است «این است راهی که مستقیم است، از آن پیروی کنید». باید در هر کار، توجه خود را به سمت خداوند داشته باشد و از آنچه موجب انحراف می‌شود دوری کند. باید کارها را به صورتی انجام دهد که در نظر خداوند صحیح باشد و فراموش نکند که اگر خدا را در نظر بگیرد، همه انحرافات برطرف خواهند شد. همچنین باید بلند همت باشد و به زرق و برق و ثروت دنیوی وابسته نشود و اجازه ندهد که غم و پریشانی این دنیا، دلش را مشغول کند.
چیست دنیا و خلق و استظهار
خاکدانی پر از سگ و مردار
هوش مصنوعی: دنیا و زندگی انسان‌ها چه معنایی دارد وقتی که مانند یک زیرشکن پر از بی‌ارادگی و چیزهای ناپسند است؟
درغرورش توانگر و درویش
شاد همچون خیال گنج اندیش
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که در هر دو گروه ثروتمندان و درویشان شادی و خیال خوب برای دست‌یابی به گنج و ثروت وجود دارد. همه انسان‌ها، چه ثروتمند و چه فقیر، می‌توانند به شادی و آرزوهای خوب دست یابند.
جاه و مال دنیا بر مثال زاد و راحله شناسد و امتداد ایام عمر را بر مثال اشهر حج و اجل محتوم را بر مثال موسم و روز وقفه و خود را قاصد بیت‌الله دارند.
هوش مصنوعی: دنیا و ثروت آن مانند سفر و توشه‌ای برای راه است و مدت عمر را می‌توان به ماه‌های حج تشبیه کرد، در حالی که سرنوشت محتوم آدمی مثل یک روز مشخص و رفتن به وقفه‌ای در این سفر است. انسان‌ها خود را مانند زائرانی می‌بینند که به سمت کعبه می‌روند.
و یقین شناسد که زاد و راحله بدان جهت بوی داده‌اندتا بادیه صفات نفس اماره بدان قطع کند که حجاب میان او و کعبه حضرت که مقصد و مقصودست جز بادیه نفس نیست.
هوش مصنوعی: و به خوبی می‌دانید که وسایل سفر به این خاطر به ما داده شده‌اند تا موانع نفس اماره را که مانع رسیدن به کعبه مقدس و هدف نهایی هستند، از میان برداریم. این موانع فقط ناشی از نفس خود ما هستند.
پس اگر او را کار شط هوا خوش آید ببغداد طبیعت فرود اید و هر روز شتران را میآراید واز آلت و عدت سفر تجملات حضر میسازد و از شراب شهوات خود را مست غفلات میگرداند و قافله‌ها بر وی میگذرد تاناگاه موسم درآید و دیگران حج گزارند و او را در دست جز باد حرمان و بر سر خاک خجلت و در دیده آب حسرت و در دل آتش ندامت نماند. این واقعه کسی است که جاه و مال دنیا را که وسیلت سعادت ابدی میتوان ساخت مهمل و ضایع فروگذارد و ازان بتنعم و تجمل قانع شود.
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد از لذات دنیوی و خوشی‌های زودگذر بهره‌مند شود، ممکن است روزهای خود را در بغداد به خوش‌گذرانی و تجمل بگذراند. او شتران را برای سفر آماده می‌کند و از شادی‌های زودگذر خود لذت می‌برد، در حالی که قافله‌ها از کنار او عبور می‌کنند. تا زمانی که موسم مناسبی می‌آید و دیگران به سمت حج و عبادت می‌روند، او در نهایت تنها با حسرت و ندامت مواجه می‌شود. این داستانی است از فردی که به جای استفاده از موقعیت‌ها و امکانات دنیوی برای رسیدن به سعادت ابدی، آنها را بی‌فایده رها کرده و به زندگی مرفه و تجملاتی قناعت می‌کند.
اماآنها که جاه و مال دنیا را که وسیلت درجات بهشت و قربات حق است زاد و راحله سفر هندوستان هوای نفسانی کنند و وسیلت شهوات و تمتعات حیوانی سازند از راه مقصد و مقصود پشتاپشت افتند و هرگز جمال کعبه وصال نبینند و در مرتبه «اولئک کالا نعام بل هم اضل» فرومانند نصیبه ایشان این بود که «ذرهم یاکلوا و یتمتعوا و یلههم الا مل فسوف یعلمون».
هوش مصنوعی: افرادی که به جای استفاده از ثروت و مقام دنیوی برای دستیابی به درجات بهشت و نزدیکی به حق، به تمایلات نفسانی و لذت‌های حیوانی روی می‌آورند، از مسیر اصلی خود منحرف می‌شوند و هرگز به جمال کعبه وصال نخواهند رسید. آنها به سطحی پایین‌تر از انسان‌ها تنزل می‌یابند و سرنوشتشان این است که در نهایت به عواقب کارهایشان پی خواهند برد.
پس چون مرد بلندهمت بود بدین مزخرفات فانی مغرور نشود و نظر بر درجات آخرت و مقامات عالی نهد وجاه و مال دنیاوری را وسیلت قربت وقبول حق سازد.
هوش مصنوعی: بنابراین، چون آن مرد بلند همت است، به این حرف‌های بی‌ارزش و زودگذر فریب نمی‌خورد و نظرش را به درجات آخرت و مقام‌های عالی معطوف می‌کند و از موقعیت و ثروت دنیا به عنوان وسیله‌ای برای نزدیکی به خدا و پذیرفته شدن در نظر او استفاده می‌کند.
و اما نبات بدان معنی است که در کار دین درست یقین و ثابت‌قدم باشد و کاری که از برای نظر خلق و ملامت و تغییر ایشان از آن روی نگرداند و از کس نترسد که خاصیت خاصگان حق این است که «یجاهدون فی سبیل‌الله و لا یخافون لومه لائم».
هوش مصنوعی: نبات به این معناست که در مسائل دینی به یقین و استقامت برسد و کاری را که برای خدا انجام می‌دهد به خاطر ترس از نظر دیگران یا ملامت آن‌ها ترک نکند. او باید از هیچ‌کس نترسد، زیرا ویژگی افرادی که به حقیقت نزدیکند این است که در راه خدا جهاد می‌کنند و از انتقادهای دیگران نمی‌هراسند.
و اما تحمل بدان معنی است که در کشیدن بار امانت تکالیف شرع که اهل آسمان و زمین از تحمل آن عاجز آمدند که «انا عرضنا الامانه علی‌السموات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها» تجلد و تصبر و تحمل نماید و در امانت خیانت نکند تا قدم او برسلوک جاده راه حق راسخ گردد. تا آن روز که خطاب در رسد که «ان‌الله یأمرکم ان تودوا الامانات الی اهلها» او ببهانه رد امانت سرخ روی بحضرت صاحب امانت در رود.
هوش مصنوعی: تحمل به معنای پذیرش و کشیدن بار وظایف و مسئولیت‌هایی است که انسان‌ها و موجودات دیگر از انجام آن ناتوانند. این بار به قدری سنگین است که آسمان، زمین و کوه‌ها نیز از آن سر باز زده‌اند. بنابراین، انسان باید با صبر و استقامت، این مسئولیت را به دوش بکشد و در حفظ امانت خیانت نکند. این کار، باعث می‌شود که او با قدم‌هایی محکم در مسیر حق و حقیقت گام بردارد. تا زمانی که در نهایت، از او خواسته شود که امانت‌ها را به صاحبانشان بازگرداند و در این صورت، نباید با بهانه‌هایی از عهده این مسئولیت شانه خالی کند.
بار امانتش بدل و جان کشیده پس
در بارگاه عزت بی‌بار میرویم
هوش مصنوعی: بار سنگین مسئولیت را به جان خریده‌ایم، پس در پیشگاه عظمت و بزرگی، بدون بار و بار سنگین نمی‌رویم.
با ظلمت نفوس و طبایع درآمدیم
در جان هزار گونه ز انوار میرویم
هوش مصنوعی: با تاریکی روح‌ها و طبیعت‌ها روبرو شدیم و در دل هزاران نوع نور جریان داریم.
زان پس که بوده‌ایم بسی در حریم جهل
این فضل بین که محرم اسرار میرویم
هوش مصنوعی: پس از مدت‌ها که در دنیای نادانی و جهل بوده‌ایم، حالا به مقام و دستاوردی رسیده‌ایم که به رازها و اسرار واقعی نزدیک شده‌ایم.
عمری اگرچه در ظلمات هوا بدیم
آب حیات خورده خضروار میرویم
هوش مصنوعی: با اینکه عمری در تاریکی‌ها به سر برده‌ام، اما به مانند خضر، که آب حیات را نوشید، به سمت زندگی و نور می‌روم.
گرچه چو چرخ کور و کبود آمدیم لیک
با صدهزار دیده فلک سار میرویم
هوش مصنوعی: هرچند که ما در این دنیا به مانند چرخش کور و تاریک آمده‌ایم، اما با وجود هزاران چشم و دیدگاه، به سوی آسمان و افق‌های بالاتر می‌رویم.
در نقطه مراد بدین دور ما رسیم
زیرا بسر همیشه چو پرگار میرویم
هوش مصنوعی: با اراده و هدف مشخصی که داریم، در این مسیر به هدف خود خواهیم رسید؛ زیرا همواره با دقت و توجه مانند پرگار حرکت می‌کنیم.
اما حالت دوم که میان وزیر و پادشاه بود همان چهار خصلت را کار بندد. اول راستی بدان معنی که ظاهر و باطن با پادشاه یکی دارد و اندرون خویش را از آلایش خیانت وغل و غش صافی کند و در خدمت او بنفاق زندگانی نکند چنانک در حضور خوش آمد او گوید و بهر نیک و بد که کند یا گوید صدق‌الامیر زند و مزاج او نگاه دارد و چون بیرون آید مساوی او گوید و یا هر کس شکایت او آغاز کند تا او را در زبان خلق اندازد ببدی و نادانی و ظالمی. یا چون خواهد که از بهر طمع خویش بر کسی حیفی کند بهانه بر پادشاه نهد که او چنین میفرماید و خویشتن را بری‌الساحه فرا نماید. این جمله کژی و نفاق و خیانت بود.
هوش مصنوعی: اما در حالت دوم که بین وزیر و پادشاه وجود دارد، همان چهار ویژگی باید رعایت شود. اول از همه، صداقت به معنای انطباق ظاهر و باطن است که وزیر باید در درون خود را از آلودگی‌های خیانت و نیرنگ پاک کند و در خدمت پادشاه زندگی نکند به گونه‌ای که در حضور او به او خوبی کند و در پشت سرش به بدگویی بپردازد. همچنین باید در گفتار و رفتار خود صداقت را حفظ کند و مزاج پادشاه را در نظر داشته باشد. وقتی که از حضور او خارج می‌شود نیز باید به همان شکل صحبت کند و یا اگر کسی قصد کند به او شکایت کند، نگذارد که پادشاه به او به بدی و نادانی و ظلم معرفی شود. همچنین اگر بخواهد به خاطر منافع خود به کسی آسیب بزند، باید به پادشاه اینگونه القا کند که نظر او چنین است و خود را از این کار مبرا نشان دهد. تمام این رفتارها نشان‌دهنده کژی، نفاق و خیانت است.
راستی و اخلاص وامانت آن است که آنچ صلاح وقت دران باشد و رای صایب آن اقتضا کند آن را در حضرت پادشاه دیباچه‌ای نیکو نهد و درکسوت عبارتی هرچ لطیف‌تر بعد از رعایت آداب سلطنت بوقت فرصت عرضه دارد واگر نیز پادشاه را بران سخن اعتراضی یا استدراکی افتد آن را نهی ننهد و تخطئه سخن او نکند که پادشاهان را بفر یزدانی فراستی ملوکانه باشد و گفته‌اند «کلام الملوک ملوک الکلام» سخن او بسمع رضا اصغا کند و عاشق سخن خویش نباشد و درآن سخن تأملی شافی واجب شمرد اگر بران مزیدی روی نماید از سر تأنی عرضه دارد فی‌الجمله کلمه الحق باز نگیرد اما وقت و فرصت و حالت پادشاه گوش داردتا در وقت ملالت او نیفتد یا در وقت خشم که حجاب نظر حق بین شود بقدر وسع آنچ حق و صواب و صلاح باشد در نهاد او مینشاند بلطایف الحیل تا طریق راستی و اخلاص برزیده باشد.
هوش مصنوعی: راست‌گویی و صداقت و امانت‌داری به این معناست که باید آنچه برای زمان مناسب است و عقل سلیم آن را تأیید می‌کند، به شیوه‌ای مؤدبانه و زیبا برای پادشاه بیان کرد. باید در انتخاب واژگان نیز دقت شود و در زمان مناسب صحبت‌های خود را ارائه داد، در حالی که آداب سلطنت را رعایت کرد. اگر پادشاه واکنشی به سخن شما نشان داد، نباید او را از سخن خود دلسرد کرد یا سخن او را نادرست شمرد، زیرا پادشاهان به لحاظ طبیعی از حکمت خاصی برخوردارند. باید با رضایت به سخنان پادشاه گوش داده شود و نباید به سوی خودخواهی متمایل شد. همچنین باید در سخن گفتن دقت کافی داشت و اگر نکته‌ای برای افزودن وجود دارد، آن را به آرامی بیان کرد. به‌طور کلی، باید حقایق را بیان کرد، اما زمان، موقعیت و شرایط پادشاه نیز باید در نظر گرفته شود تا در مواقع ناخوشی یا خشم او به سخن نپرداخته شود. هدف این است که با استفاده از شیوه‌های زیرکانه، حق و حقیقت را به‌درستی منتقل کرد.
خصلت دوم و آن بلندی است در حضرت پادشاه بهمت بلند زندگانی کند و بر کاکت و خست طبع طمعهای فاسد نکند و نظر بر هیچ چیز نیندازد و در التماسات پراکنده بسته دارد و خود را عزیز النفس و قانع و کوتاه دست دارد که پادشاه چون بنور فراست این اخلاق مشاهده کند مقبول و محبوب نظر او افتد در توقیر و احترام او بیفزاید و آنچ مقصود باشد زیادت از آن با حسن الوجه حاصل شود و آب روی بیفزاید و نام نیکو منتشر گردد.
هوش مصنوعی: ویژگی دوم، بلندهمتی است که در دربار پادشاه باید وجود داشته باشد. فرد باید زندگی خود را با اراده و بلندپروازی دنبال کند و به وسوسه‌های فاسد و نکته‌های ناامیدکننده توجهی نکند. او باید از درخواست‌های بی‌جا فاصله بگیرد و خود را با شخصیت و قانع نگه دارد. اگر پادشاه با بصیرت خود این ویژگی‌ها را در فرد ببیند، او را محبوب و مورد احترام قرار خواهد داد. این باعث می‌شود اعتبار و منزلت فرد بیشتر شود و نام نیک او در میان مردم منتشر گردد.
خصلت سیم و آن ثبات است باید که در خدمت پادشاه وفادار و نیکو عهد و ثابت‌قدم باشد تا اگر معارضان و معاندان پادشاه خواهند که او را بفریبند بهیچ نوع نتوانند فریفت و اگرچه بسی جاه و مال برو عرضه کنند بهیچ از راه نرود.
هوش مصنوعی: سیم باید به استحکام و وفاداری معروف باشد. او باید در خدمت پادشاه، وفادار، نیکوکار و پایدار باشد، تا اگر دشمنان و مخالفان پادشاه تلاش کنند او را فریب دهند، نتوانند موفق شوند. حتی اگر ثروت و مقام زیادی هم به او پیشنهاد دهند، باید به هیچ وجه از راه خود منحرف نشود.
خصلت چهارم تحمل است باید که حمول و بردبار باشد و برانچ پادشاه در حالت غضب وحدت و سورت گوید یا کند با او یا با دیگری بتلطف و سکون بپیش باز اید و کلماتی گوید که اطفاء نایره آتش غضب او کند و از کلماتی که خشم‌انگیز و حقد‌آمیز باشد احتراز نماید. و چون پادشاه را واقعه‌ای افتد یا جاذبه‌ای پیش آید از قبل خصم اگر بمصابرت و سکونت و تدبیر صالح و رای صایب آن کار را تدارکی تواند کرد که پادشاه را حرب و قتال نبایدکرد و در معرض خطر نباید افتاد بکند که «والصلح خیر». واگر معرضی باشد که معالجت آن بتیغ آبدار توان کرد و مرهم موافقت و مرافقت نافع نیفتد و پادشاه میل بقتال کند او را درآن قاتر نگرداند و بددلی ندهد که دل شکستگی آرد لاسیما که با کفار باشد او را بران حریص و دلیر گرداند و مدد و معاونت نماید و اگر او هراسان و مخوف بود آن خوف از دل او بردارد و او را بخدای امیدوار و مستظهر گرداند ودل او بفتح و نصرت حق قوی گرداند که «الا ان حزب‌الله هم الغالبون» و اگر لشکر اندک بود دل در خدای بندد که «کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره باذن الله...» الایه. و در کل احوال باید که آنچ صلاح دین و ملک و رعیت دران باشد در پیش اونهد و مداهنه نکند و آنچ بمفسدت تعلق دارد او را دلسردی دهد و بهخیرات دلالت و اعانت میکند. تا بر قضیه اشارت نص «ان نسی ذکره وان ذکر اعانه» کار کرده باشدو چون وزیر بدین آداب واخلاق که نموده شد آراسته باشد. پشت پادشاه بدو قوی بود و از ان جمله باشد که حق تعالی منت نهاد بر موسی علیه‌السلام بوزارت هرون چنانک فرمود«سنشد عضدک باخیک و نجعل لکما سلطانا».
هوش مصنوعی: ویژگی چهارم که باید در شخص وجود داشته باشد، تحمل و صبوری است. او باید بتواند در زمان خشم پادشاه، با آرامش با او صحبت کند و کلماتی به کار ببرد که باعث آرامش و کاهش خشم او شود. همچنین باید از کلمات تحریک‌آمیز خودداری کند. اگر پادشاه با مشکلی مواجه شود یا از سوی دشمنان فشاری به او بیاید، باید با تدبیر و سکون این مسأله را مدیریت کند تا به جنگ و درگیری نیفتد، زیرا صلح بهتر از جنگ است. اگر در شرایطی قرار گیرد که چاره‌اش جنگ باشد و راه صلح مؤثر نباشد، باید او را از جنگ منصرف کرده و حس ناامیدی به او ندهد، به ویژه اگر دشمنانش بر او فشار بیاورند. باید دل او را به خداوند امیدوار کند و او را از ترس رها سازد، تا با ایمان به نصرت الهی قوی‌تر شود. اگر ارتش او کم باشد، باید به خداوند توکل کند، زیرا در تاریخ نیز گروه‌های کوچک توانسته‌اند بر گروه‌های بزرگ پیروز شوند.در هر حال، باید کارهایی انجام دهد که به نفع دین و مملکت و مردم باشد و از کارهایی که به فساد و ضرر منجر می‌شود دوری کند. او باید به خیرات تشویق کرده و به نصرت و کمک دیگران بپردازد. در نهایت، اگر وزیر به این آداب و اخلاق مجهز باشد، پشتیبان قوی برای پادشاه خواهد بود، همان‌طور که خداوند بر موسی نبی، وزیری به نام هارون عطا کرد و گفت: «تو را با برادر تو تقویت خواهیم کرد و برای شما سلطانی قرار می‌دهیم».
فاما حالت سیم که میان وزیر و حشم و رعیت است باید که همان چهار خصلت را نگه دارد و رعایت کند.
هوش مصنوعی: پس وضعیت سیمایی که بین وزیر، حشم و رعیت وجود دارد، باید همان چهار ویژگی را حفظ و رعایت کند.
اول راستی و راستی با حشم و رعیت بدان وجه باشد که بر احوال ایشان مشفق بود و پیوسته بغمخوارگی و تیمار داشت ایشان مشغول باشد چنانک خشم بابرگ و نوا و آلت وعدت بود و رعیت آسوده و مرفه باشند و بر ایشان باری نبود.
هوش مصنوعی: مدیریت صحیح و دلسوزانه بر رعیت باید به گونه‌ای باشد که حاکم نسبت به وضعیت آنان حساس و مراقب باشد. او باید همیشه در فکر رفاه و آرامش مردم باشد، به‌طوری‌که این تلاش‌ها مانند درختی با برگ و گل باشد، و در نتیجه رعیت در آسایش و رفاه کامل به سر ببرد و احساس سنگینی و فشار نکند.
و این معنی وقتی دست دهد که وزیر در عمارت و زراعت ولایت کوشد و پادشاه در بند جمع مال نباشد که اگر در نهاد پادشاه آفت حرص جمع مال پدید آید بضرورت ظلم و بدعت نهادن آغلز کند و جامگی لشکر در نقصان اندازد هم رعیت خراب شود و هم حشم بی‌برگ ماند. و چون رعیت خراب شود ولایت خراب گردد و چون حشم بی‌برگ ماند ملک در تزلزل افتد و توقع آفات و فتن و خللهای عظیم توان داشت که بعد از آن خز این روی زمین دفع آن نتواند کرد. در بند آبادانی ولایت و رعیت باید بود که حشم را ازان ببرگ توان داشت و چون حشم با برگ و دلخوش بود در مملکت توان فزود و چون ملک بر جا باشد همه جهان خزانه پادشاه بود.
هوش مصنوعی: این مطلب بیان می‌کند که برای پیشرفت و prosper شدن یک سرزمین، وزیر باید در امور عمران و زراعت تلاش کند و پادشاه نباید تنها به جمع‌آوری ثروت مشغول باشد. اگر پادشاه به جمع‌کردن مال بیش از حد تمایل پیدا کند، به طور طبیعی باعث ظلم و بی‌عدالتی خواهد شد و این موضوع می‌تواند به کاهش قدرت و همبستگی سپاه منجر شود. در نتیجه، مردم آسیب می‌بینند و وضع مالی و اقتصادی رعیت زمین به خطر می‌افتد. اگر مردم دچار مشکل شوند، کل منطقه دچار کمبود و خرابی خواهد شد و اگر سپاه و نیروهای نظامی نیز قدرت و انگیزه خود را از دست بدهند، حکومت به بی‌ثباتی خواهد افتاد و خطرات و مشکلات بزرگ‌تری به وجود خواهد آمد که پس از آن، اصلاح آنها ممکن نخواهد بود. بنابراین، توجه به آبادانی و رفاه مردم و سرزمین ضروری است، زیرا با رضایت و خوشحالی نیروهای نظامی، قدرت حکومت افزایش یافته و در نتیجه، کل کشور به نفع پادشاه خواهد بود.
و وزیر نباید که از بهر تقرب بپادشاه در مملکت بدعتها نهد که دوستی نباشد بلک دشمنی تمام بود پادشاه را بدنامی دنیا و عقاب آخرت و خشم خدای اندوختن.
هوش مصنوعی: وزیر نباید برای جلب توجه پادشاه در کشور، قوانین نادرست و بدعت‌ها را اعمال کند، زیرا این کار فقط به تنفر و دشمنی منجر می‌شود. این چنین اقداماتی باعث می‌شود که پادشاه در دنیا بدنام شود و در آخرت عذاب و خشم خداوند را برای خود فراهم آورد.
بلکه دران کوشد تا در ادرارات و معایش و انظار افزاید و صدقات و صلات او بصادر و وارد و ائمه وزهاد و عباد و اهل دین میرسد پیوسته که آن پشتیوان مملکت و استدامت سلطنت بود و موجب قربات و درجات آخرت.
هوش مصنوعی: این متن به تلاش فردی اشاره دارد که می‌کوشد در ادارات، مشاغل و نظرات افراد تأثیرگذار باشد. او به طور مداوم خیرات و نمازهای خود را انجام می‌دهد که این اعمال به افراد بزرگوار، زاهدان، عابدان و اهل دین می‌رسد. این نوع فعالیت‌ها نه تنها به تقویت مملکت و تثبیت سلطنت کمک می‌کند بلکه باعث نزدیکی به خداوند و کسب درجات عالی در آخرت نیز می‌گردد.
و وزیر از خاصه خود همچنین باید که در خیرات کوشد و در گاه خود بر اصحاب حوایج گشاده دارد و تنگساری و تنگ خویی و تکبر با خلق خدای نکند و بخلق خوش و کرم و مروت با خلق زندگانی کند.
هوش مصنوعی: وزیر باید در امور خیریه فعال باشد و در مواقع لازم به نیازمندان کمک کند. نباید تنگ‌نظر، خسیس و متکبر باشد و باید با مردم با مهربانی، generosity و مروت رفتار کند.
اما خصلت دوم و آن بلندی است. باید که با حشم و رعیت ببلند همتی تعیش کند چنانک طمع بخدمتی ورشوت ایشان ندارد و پیوسته نتیجه کرم و مروت خود بدیشان میرساند.
هوش مصنوعی: بلندی دارای ویژگی دومی است که اهمیت زیادی دارد. انسان باید با رعیت و خدمتگزاران خود، بلند همت باشد و به گونه‌ای زندگی کند که هیچ گونه طمعی به خدمت آن‌ها نداشته باشد. او باید به طور مداوم نتایج بخشندگی و شرافت خود را به آن‌ها نشان دهد.
خصلت سیم و آن ثبات است. باید که با حشم و رعیت ثبات برزد بدان وجه که چون امیری را اقطاعی تربیت فرمود یا عاملی را بعملی نصب کرد یا منصبی بکسی تفویض فرمود از گزاف تغییر و تبدیل بدان راه ندهد و سخن اصحاب اغراض مسموع ندارد بی‌بینتی چنانک میفرماید «یا ایها الذین آمنوا ان جائکم فاسق بنبا فتبینوا» الایه. و چون خیانت و جنایت کسی محقق شود البته دران مواسا و مدارا نکند و در مکافات اهمال نبرزد و گوش دارد تا بر درگاه جمعی را بر شوت و خدمت از راه نبرند و که ایشان حق بپوشانند و بشفاعت و دفع برخیزند که دیگران را جرات افزاید و دست ظلم و تطاول بر رعیت گشاده شود.
هوش مصنوعی: خصوصیت ثبات و استواری است. باید با رعیت و زیر دستان خود، از ثبات برخوردار باشید، به‌گونه‌ای که هرگاه امیری عملی را انجام داد یا شخصی را به سمتی منصوب کرد، نباید به‌راحتی تغییرات و جابه‌جایی‌ها ایجاد کند و باید از شنیدن حرف‌های افرادی که اهداف خاص دارند، پرهیز کند. همان‌طور که در قرآن آمده است، باید دقت کنید اگر فردی خبر غیرمعتبر آورد. زمانی که خیانت یا جنایتی از کسی اثبات شد، نباید در برخورد با او تسامح و مدارا کرد و نباید اجازه داد که وضعیت به حال خود باقی بماند. باید مراقب باشید تا کسی نتواند به سادگی حقوق دیگران را از بین ببرد و با شفاعت و دخالت، اعتماد به نفس بیشتری به دیگران ندهد که دست به ظلم و ستم به رعیت بزند.
و بر وزیر واجب است که چون کسی را بشغلی یا منصبی یا عملی نصب خواهد کرد احتیاط کند و باستحقاق کار فرماید که جمله خلل در مناصب دینی و دنیاوی ازین وجه پدید آمد که اشغال و مناصب بمستحقان آن ندادند بکسانی دادند که خدمتی دادند و بر درگاه مربی بدست آوردند در اهلیت ایشان ننگریستند. و آنها که اهلیت کارها و مناصب داشتند از تعزز نفس و عزت دین روا نداشتند که بر درگاه ملوک گردند و هراهل و نااهل را خدمت کنند‌ و و طال بقا زنند. و پادشاهان را کمتر همت آن بود که اهل هر شغل را طلب کنند و بقدر استحقاق او او را اشغال فرمایند. لاجرم بیشتر مناصب دینی بدست نااهلان افتاد. و هر چه دران باب نه بر وجه استحقاق میرود از تقصیر وزرا و حجاب و نواب حضرت بود که متفحص احوال نباشند و اهل هنر و فضل و دیانت را طلب نکنند و هنرمندان را در گوشه‌ها ضایع گذارند و با طماع فاسده اعمال و مناصب بنا اهلان فرمایند.
هوش مصنوعی: وزیر باید در انتخاب افراد برای شغل‌ها یا مناصب دقت کند و انتخاب‌هایش بر اساس شایستگی آنها باشد. بسیاری از مشکلات در مناصب دینی و دنیوی به این دلیل پیش آمده که افراد شایسته و لایق به کار گمارده نشده‌اند و به جای آن، کسانی که فقط خدمت‌های ظاهری کردند و خود را به درگاه مقامات نزدیک کردند، برگزیده شده‌اند، بدون آنکه به لیاقت و شایستگی آنان توجهی شود. افرادی که واقعاً صلاحیت داشتند، به خاطر عزت نفس و احترام به دین، خود را در معرض خدمت به مقامات قرار ندادند و این باعث شد که افراد نااهل به مناصب دست یابند. پادشاهان نیز کمتر به دنبال افراد شایسته بودند و بر اساس شایستگی آنان تصمیم نمی‌گرفتند. به همین دلیل، بسیاری از مناصب دینی به افراد نااهل واگذار شده است. هر گونه نادرستی در این زمینه ناشی از بی‌توجهی وزرا و مشاوران به جستجوی افراد کاردان و با فضل بوده است. هنرمندان و افراد بااستعداد به گوشه‌ها رانده شده‌اند و به نابخردان که فاقد شایستگی هستند، مسئولیت‌ها واگذار شده است.
اما خصلت چهارم تحمل است. باید که وزیر همچون ستون خیمه که با جملگی خیمه میکشد بار جملیگ حشم و رعیت و مملکت بر سفت همت و شفقت میکشد و بنظر رحمت بر رعیت مینگرد. و اگر ازیاشن بسی خرده‌ها در وجود آید که بخاصه او تعلق دارد در گذارد و عفو کند و حلم و تحمل نماید مگر آنچ بخلل ملک باز گردد که تدارک واجب بود. و باید که ملالت را بطبع خود راه ندهد که مصالح ملک و رعیت بدان مختل و مهمل ماند. و باید که از احوال ملک و رعیت و دوست و دشمن و ملوک و ممالک دیگر جمله متفحص و مستخبر باشد تا از هر نوع که خللی دینی یا دنیاوی روی نماید قبل الوقوع بتدارک مشغول شود که چون واقعه حادث شد تدارک دشوار دست دهد.
هوش مصنوعی: خصلت چهارم وزیر، صبر و تحمل است. باید مانند ستونی که خیمه را تحمل می‌کند، بار مسئولیت‌های دولت و مردم را با عزم و محبت بر دوش بکشد و همواره به مردم نگاه رحمت‌آمیز داشته باشد. اگر از سوی مردم نقص‌هایی بیفتد، باید آنها را نادیده بگیرد و عفو کند، مگر اینکه به آسیب جدی به کشور منجر شود که در این صورت باید تدابیر لازم را اتخاذ کند. همچنین نباید به کسالت و ناراحتی اجازه دهد که بر روحیه‌اش غلبه کند، زیرا این موضوع می‌تواند به منافع کشور و مردم آسیب برساند. او باید همیشه از وضعیت کشور، مردم، دوستان و دشمنان و دیگر پادشاهان و سرزمین‌ها باخبر باشد تا در صورت بروز هرگونه خللی، چه در دین و چه در امور دنیوی، قبل از وقوع آن تدابیر لازم را اتخاذ کند، چرا که در هنگام بروز مشکل، چاره‌یابی دشوار خواهد بود.
یقین شناسد که بدین خصال که نموده آمد با خدای و پادشاه و رعیت اگر زندگانی کند و در همه احوال نیتی مخلصانه با آن ضم کند چنانک در ضمیر خود چنان اندیشد که: این جمله خدمت پادشاه را و رعیت را از برای رضای خدای و تقرب بحضرت او میکنم و در آن میکوشم تا راحتی و آسایشی از من بمومنی رسد و دفع شری از مظلومی بکنم و ظالمی را از ظلم باز دارم و بدان تقرب جویم بحق که خواجه علیه السلام میفرماید «انصر اخاک ظالما او مظلوما» قیل یا رسول الله «انصره مظلوما فکیف انصر ظالما» فقال «تمنعه من الظلم فذلک نصرک ایاه».
هوش مصنوعی: اگر کسی با این ویژگی‌ها در ارتباط با خدا، پادشاه و مردم زندگی کند و همواره نیتی خالصانه داشته باشد، باید در ذهنش چنین بیندیشد: من تمامی خدماتم به پادشاه و مردم را برای رضای خدا و نزدیکی به او انجام می‌دهم و تلاش می‌کنم تا راحتی و آسایش را برای مؤمنی فراهم کنم و از ظلمی که بر مظلومان می‌رود جلوگیری کنم و از ظالمی که به ظلم ادامه می‌دهد، بازش دارم. این کارها را انجام می‌دهم تا به خدا نزدیک شوم، زیرا پیامبر اسلام فرموده است: "برادر خود را چه ظالم و چه مظلوم یاری کن". وقتی از پیامبر پرسیده شد که چگونه می‌توان ظالم را یاری کرد، ایشان پاسخ دادند: "با جلوگیری از ظلمش، این گونه او را یاری کرده‌ای".
پس هر حرکت و سعی و تحمل و صبر و راستی و سکون و ثبات و امر و نهی و عدل و انصاف و خدمت و تواضع و رنج و مشقت و داد و ستد و دخل و خرج و گفت و شنید که با دوست و دشمن و خاص و عام و پادشاه و رعیت کرده و نموده باشد هر یک موجب قربتی و رفعت درجتی شود در حضرت عزت. بشرط آنک از آلایش متابعت هوا و رعونت نفس و کبر و نخوت خواجگی و بطر تنعم و بارنامه حاکمی و ارارت خلق پاک و محفوظ باشد تا قبول حق را شاید که «ان الله طیب لا یقبل الا الطیب».
هوش مصنوعی: هرگونه تلاش، صبر، راستی، ثبات در کارها، فرمان‌دهی، عدالت، خدمت به دیگران، تواضع، تحمل سختی و مشقت، معاملات، هزینه‌ها و گفتگوها که با دوستان، دشمنان، مردم عادی و حتی حکمرانان انجام می‌شود، می‌تواند باعث نزدیکی و ارتقای مقام فرد در درگاه الهی شود. البته لازم است که این اعمال از آلودگی‌های ناشی از پیروی از هوا، خودپسندی، تکبر و تفاخر به دور باشد، تا پذیرش حق ممکن گردد؛ چرا که خداوند پاک است و فقط پاکان را می‌پذیرد.
و همچنین دیگر نواب و عمال و اصحاب چون در کار خویش هر کسی امانت و دیانت بحای آورد و خود را بقدر حال خویش بدین خصال که نموده آمد متحلی گرداند و جانب خدای گوش دارد و در تخفیف رعایا کوشد مستوجب درجات و قربات گردد.
هوش مصنوعی: دیگر نواب و کارگزاران و همراهان هم باید در انجام وظایف خود امانت‌داری و صداقت را رعایت کنند و براساس وضعیت خود، به این ویژگی‌ها پایبند باشند. همچنین باید به خداوند توجه داشته و در تلاش برای کاهش سختی‌های رعایا کوشا باشند تا بتوانند به درجات و مقامات بالاتر نائل آیند.
و باید که وزیر را واین جماعت را او رادی و اوقاتی نیز باشد چنانک: از شب قدری بر خاستن و بذکر مشغول بودن بدان شرایط که در فصل ذکر رفته است و با مداد و نماز دیگر ساعتی هم بذکر و قرآن خواندن مشغول شدن تا از جمله آنها باشند که مدح ایشان میفرماید «یدعون ربهم بالغدوه و العشی یریدون و جهه». و اگر همه روزه زفان بذکر «لا اله الا الله» مشغول تواند داشت در آمدن و رفتن و نشستن و وقت خفتن الا بوقت ضرورت این خود دولتی تمام بود و ازانها باشد که «الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم» و صلی الله علی محمد و آله.
هوش مصنوعی: وزیر و دیگر اعضای این گروه باید در وقت‌های مشخصی از شب و روز به یاد خدا مشغول شوند، همان‌طور که در بخش ذکر توضیح داده شده است. در ساعات مختلف باید به ذکر و خواندن قرآن بپردازند تا از جمله افرادی باشند که در مدح آن‌ها گفته شده «آن‌ها پروردگار خود را در صبح و شب می‌خوانند و به دنبال رضای او هستند». اگر بتوانند در تمام طول روز به ذکر «لا اله الا الله» مشغول باشند، در حال رفتن، نشستن و حتی در زمان خواب، به جز در مواقع ضروری، این می‌تواند نشانه‌ای از موفقیت و دولت‌مندی باشد. این افراد باید از جمله کسانی باشند که «خدا را در حال قیام و قعود و در حال دراز کشیده به یاد می‌آورند». درود و سلام بر محمد و آل او.