قال الله تعالی «یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و قولوا قولا سدیدا».
یعنی «قولوا لا الهالا الله».
و قال النبی صلی الله علیه و سلم «قولوا لااله الا الله تفلحوا».
بدانک ذکر تقلیدی دیگرست و ذکر تحقیقی دیگر آنچ از راه افواه بدر سمع صورتی در آید آن ذکر تقلیدی باشد چندان کار گرنیاید همچنانک تخم تا پرورده نارسیده که در زمین اندازند نروید. و ذکر تحقیقی آن است که بتصرف تلقین صاحب ولایت در زمین مستعد دل مرید افتد. و ذکر که صاحب ولایت تلقین کند ثمره شجره ولایت اوست که هم تخم ذکر بتلقین صاحب ولایتان گرفته است، در زمین دل بآب مدد همت شیخ پرورش داده تا آن تخم برسته است و بتدریج بمقام شجرگی ولایت رسیده و ثمره ذکر از شکوفه «اذکرکم» پدید آورده پس در کمال پختگی چون تخمی مقام شیخی تخمی در زمین دل مرید میاندازد.
چون تخم ذکر پرورده ولایت باشد و زمین دل شیار کرده ارادت بود و از گیاه طبیعت بدستکاری طریقت پاک کرده و از آفتاب اخلاص و آب همت شیخ مدد یابد سبزه ایمان حقیقی زود بروید که «لااله الا الله ینبت الایمان فی القلب کماینبت الما البقله» و روز بروز در تزاید باشد تا غرس احسان گردد و بتربیت شجره عرفان شود.
و شرط تلقین آن است که مرید بوصیت شیخ سهروز روزه دارد و درین سهروز دران کوشد تا پیوسته بروضو باشد و مدام ذاکر بود و اگرچه آمدشد کند با خود ذکر میگوید و با مردم اختلاط کم کند و سخن بقدر ضرورت گوید و بوقت افطار طعام بسیار نخورد و شبها بیشتر بذکر بیدار دارد.
بعد از سهروز بفرمان شیخ غسل کند ونیت غسل اسلام آرد چنانک ابتدا هر کس که در دین خواستی آمد اول غسل اسلام بکردی آنگه از خواجه علیه السلام تلقین کلمه یافتی اینجا بران سنت غسل اسلام حقیقی کند و در وقت آب فرو کردن بگوید: خداوندا من تن را که بدست من بود بآب پاک کردم تو دل را که بامرتست بنظر عنایت پاک کن.
و چون غسل تمام کرد بعد از نماز خفتن بخدمت شیخ آید و شیخ او را روی بقبله بنشاند و شیخ پشت بقبله باز دهد و در خدمت شیخ بدو زانو بنشیند و دستها بر یکدیگر نهد و دل حاضر کند. و شیخ وصیتی که شرط باشد بگوید و مرید دل را از همه چیزها بازستاند و در مقابله دل شیخ بدارد و بنیاز تمام مراقب شود تا شیخ یک بار بگوید «لاالهالاالله» بآواز بلند وقوت تمام.
چون تمام گفت مرید همچنان بر آهنگ شیخ آغاز کند لاالهالاالله بلند و بقوت بگوید شیخ دیگر باره بگوید و مرید باز گوید سیم بار شیخ بگوید مرید باز گوید پس شیخ دعا بگوید و مرید آمین کند.
چون تمام شد برخیزد و بخلوتخانه در رود و روی بتربیت تخم ذکر آرد چنانک شرح آن در فصل شرایط خلوت بیاید انشاءالله تعالی.
و ابتدای ذکر در دل مرید ب مثال شجرهای است که بنشانند چنانک فرمود «ضرب الله مثلا کلمه طیبه کشجره طیبه» و باتفاق مفسران کلمه طیبه «لااله الاالله» است. چون ملازمت پرورش این پرورش این شجره نماید. بیخهای او از دل بجملگی اعضا و جوارح برسد تا از فرق سر تا بناخن پای هیچ ذره نماند که بیخ شجره ذکر آنجا نرسد.
چون بیخ چنین راسخ گشت در زمین قالب شجره ذکر شاخ سوی آسمان دل کشیدن گیرد که «اصلها ثابت و فرعها فی اسماء». درین مقام دل ذکر از زبان بستاند و صریح کلمه «لااله الاالله»میگوید. هر وقت که دل ذکر گفتن گرفت ذکر زبان در توقف باید داشت تا دل داد ذکر بدهد که ذکر زبان مشوش کننده بود و هر وقت که دل از ذکر فروایستد زبان را بر ذکر باید داشت تا دل بکلی ذاکر گردد و همچنین مدد میکند تا شجره ذکر پرورش مییابد و قصد علو میکند تا چون شجره بکمال خود رسید شکوفه مشاهدات بر سر شاخ شجره پدید آمدن گیرد و از شکوفه مشاهدات بتدریج ثمرات مکاشفات و علوم لدنی بیرون آید که «توتی اکلها کل حین باذن ربها».
و اگر ابتدا تخم از ثمره رسیده ولایت نگرفته بودی شجره برین مثابت نرسیدی.
عبدالله بن عمر-رضی الله عنهما- روایت میکند که در خدمت خواجه علیه الصلوه و السلام نشسته بودیم با جمعی صحابه خواجه فرمود «ان من اشجره شجره مثلها مثل المومن لایجف و رقها فاخبرونی ما هی» فرمود که در میان درختها درختی است که مثل آن مثل مومن است که برگ او همیشه سبز باشد مرا خبر کنید تا آن کدام درخت باشد؟ هر کس از صحابه بدختی از درختهای بادیه در افتادند. این میگفت فلان درخت است و آن میگفت فلان درخت است. خواجه علیه الصلوه میگفت این نیست و آن نیست. عبدالله میگوید در خاطر من آمد که آن درخت خرماست اما دران قوم ابوبکر و عمر بودند رضیالله عنهما نخواستم بحضور ایشان گویم آنچ ایشان نگفتند. پس پیغمبر علیه السلام فرمود «هی النخله» آن درخت خرماست.
و بحقیقت مناسبت مومن با درخت خرما ازان وجه است که درخت خرما را تا از درخت نرگشن ندهند و تلقیح و تابیر نکنند خرمای نیک نیاورد. و این مشهورست که هر سال از طلع خرمای نر قدری بگیرند و در طلع درخت خرما پیوند کنند تا خرما نیک آورد والا ثمره بوجه خویش ندهد.
پس مومن را چون خواهند که ثمره ولایت حاصل شود تلقیح و تابیر او بتلقین شیخ صاحب ولایت تواند بود. و چون تلقین حاصل شد مداومت و ملازمت خلوت و عزلت باید نمود بتصرف فرمان شیخ تا ثمره حقیقی حاصل آید چنانک شرح آن بیاید.
و از خواجه علیه السلام نقل است که وقتی جماعتی از خواص صحابه را جمع کرد در خانهای و بفرمود تا در ببستند و سه بار کلمه «لااله الاالله»بآواز بگفت و صحابه را فرمود همچنین بگویید ایشان بگفتند. آنگه دست برداشت و سهبار بگفت «اللهم هل بلغت». بعد از ان فرمود: بشارت باد شما را که خداوند تعالی شما را بیامرزید. پس مشایخ طریقت تلقین ذکر هم ازین سنت گرفتهاند.
برگردان به زبان ساده
قال الله تعالی «یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و قولوا قولا سدیدا».
هوش مصنوعی: خداوند میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا بترسید و سخنی درست و صحیح بگویید».
یعنی «قولوا لا الهالا الله».
هوش مصنوعی: یعنی «بگویید جز الله، خدایی نیست».
و قال النبی صلی الله علیه و سلم «قولوا لااله الا الله تفلحوا».
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام فرمودند: "بگویید هیچ خدایی جز Allah نیست تا رستگار شوید."
بدانک ذکر تقلیدی دیگرست و ذکر تحقیقی دیگر آنچ از راه افواه بدر سمع صورتی در آید آن ذکر تقلیدی باشد چندان کار گرنیاید همچنانک تخم تا پرورده نارسیده که در زمین اندازند نروید. و ذکر تحقیقی آن است که بتصرف تلقین صاحب ولایت در زمین مستعد دل مرید افتد. و ذکر که صاحب ولایت تلقین کند ثمره شجره ولایت اوست که هم تخم ذکر بتلقین صاحب ولایتان گرفته است، در زمین دل بآب مدد همت شیخ پرورش داده تا آن تخم برسته است و بتدریج بمقام شجرگی ولایت رسیده و ثمره ذکر از شکوفه «اذکرکم» پدید آورده پس در کمال پختگی چون تخمی مقام شیخی تخمی در زمین دل مرید میاندازد.
هوش مصنوعی: ذکر دو نوع است: یکی ذکر تقلیدی و دیگری ذکر تحقیقی. ذکر تقلیدی آن است که فقط به نقل دیگران انجام میشود و تأثیری چندانی ندارد، مثل تخمی که قبل از رسیدن به مراحل نهایی در زمین کاشته شود و رشد نکند. اما ذکر تحقیقی آن است که با هدایت و آموزش فردی با مقام و ولایت صورت میگیرد و به دل مرید تاثیر میگذارد. در این حالت، تعلیم و تربیت توسط فردی با قدرت و دانش معنوی انجام میشود و این ذکر مانند درختی است که از تخم آن سر میزند و به تدریج میوههای خود را که نتیجه ذکر است، تولید میکند. در نهایت، در هنگام رشد و بلوغ، معلم روحانی به دل مرید تأثیرگذار میافتد و درخشانترین میوهها را به بار میآورد.
چون تخم ذکر پرورده ولایت باشد و زمین دل شیار کرده ارادت بود و از گیاه طبیعت بدستکاری طریقت پاک کرده و از آفتاب اخلاص و آب همت شیخ مدد یابد سبزه ایمان حقیقی زود بروید که «لااله الا الله ینبت الایمان فی القلب کماینبت الما البقله» و روز بروز در تزاید باشد تا غرس احسان گردد و بتربیت شجره عرفان شود.
هوش مصنوعی: تخم شخصیت و روحانیت در دل کاشته میشود و زمین عاطفه با ارادت شیار میشود. با پرورش دادن گیاه طبیعی انسان و مطهر کردن آن با روشهای درست، و با کمک نور خورشید صداقت و آب اشتیاق به یادگیری، گیاه واقعی ایمان به سرعت رویش میکند. همچنان که گفته شده است: "لا اله الا الله، ایمان را در دل مانند آبی که به گیاه میرسد، رشد میدهد." این ایمان روز به روز افزایش مییابد تا به کار نیکو و تربیت درختی از معرفت تبدیل شود.
و شرط تلقین آن است که مرید بوصیت شیخ سهروز روزه دارد و درین سهروز دران کوشد تا پیوسته بروضو باشد و مدام ذاکر بود و اگرچه آمدشد کند با خود ذکر میگوید و با مردم اختلاط کم کند و سخن بقدر ضرورت گوید و بوقت افطار طعام بسیار نخورد و شبها بیشتر بذکر بیدار دارد.
هوش مصنوعی: برای پذیرش تلقین، لازم است که مرید به مدت سه روز روزه بگیرد و در این سه روز تلاش کند که همیشه در حال وضو باشد و ذکری را به یاد داشته باشد. اگر لازم شد با کسی صحبت کند، باید به حد ضروری صحبت کند و از تعامل با دیگران بپرهیزد. همچنین در هنگام افطار، نباید غذا زیاد بخورد و شبها باید بیشتر به یاد ذکر بیدار بماند.
بعد از سهروز بفرمان شیخ غسل کند ونیت غسل اسلام آرد چنانک ابتدا هر کس که در دین خواستی آمد اول غسل اسلام بکردی آنگه از خواجه علیه السلام تلقین کلمه یافتی اینجا بران سنت غسل اسلام حقیقی کند و در وقت آب فرو کردن بگوید: خداوندا من تن را که بدست من بود بآب پاک کردم تو دل را که بامرتست بنظر عنایت پاک کن.
هوش مصنوعی: بعد از سه روز، به دستور شیخ، باید غسل کند و نیت غسل اسلام را داشته باشد. همانطور که در ابتدای ورود به دین، هر کسی نخست غسل اسلام را انجام میدهد، سپس از خواجه علیه السلام تلقین کلمه میگیرد. در اینجا، باید غسل اسلام واقعی را انجام دهد و در حین ریختن آب بگوید: "خداوندا، من بدنی که در دستم بود را با آب پاک کردم، تو هم دل من را به لطف و عنایت خود پاک کن."
و چون غسل تمام کرد بعد از نماز خفتن بخدمت شیخ آید و شیخ او را روی بقبله بنشاند و شیخ پشت بقبله باز دهد و در خدمت شیخ بدو زانو بنشیند و دستها بر یکدیگر نهد و دل حاضر کند. و شیخ وصیتی که شرط باشد بگوید و مرید دل را از همه چیزها بازستاند و در مقابله دل شیخ بدارد و بنیاز تمام مراقب شود تا شیخ یک بار بگوید «لاالهالاالله» بآواز بلند وقوت تمام.
هوش مصنوعی: بعد از اینکه غسل را انجام داد، شخص باید بعد از نماز به خدمت شیخ برود. شیخ او را به سمت قبله مینشاند و خود نیز به سمت قبله مینشیند. آن شخص در حضور شیخ به زانو مینشیند و دستانش را روی هم میگذارد و قلبش را حاضر میکند. شیخ وصیتی به او میگوید که لازم است و مرید باید دلش را از همه چیزهای دیگر خالی کند و در مقابل دل شیخ قرار دهد و بهطور کامل مشغول مراقبه شود تا وقتی که شیخ با صدای بلند و با تمام قوت بگوید: «لا اله الا الله».
چون تمام گفت مرید همچنان بر آهنگ شیخ آغاز کند لاالهالاالله بلند و بقوت بگوید شیخ دیگر باره بگوید و مرید باز گوید سیم بار شیخ بگوید مرید باز گوید پس شیخ دعا بگوید و مرید آمین کند.
هوش مصنوعی: مرید به محضی که شیخ صحبتش را تمام میکند، دوباره با همان آهنگ شروع میکند به گفتن "لا اله الا الله" و با قدرت میگوید. شیخ دوباره برایش میگوید و مرید باز هم تکرار میکند. این چرخه ادامه پیدا میکند تا اینکه شیخ دعا میکند و مرید آمین میگوید.
چون تمام شد برخیزد و بخلوتخانه در رود و روی بتربیت تخم ذکر آرد چنانک شرح آن در فصل شرایط خلوت بیاید انشاءالله تعالی.
هوش مصنوعی: زمانی که کار تمام شد، او برمیخیزد و به اتاق خلوت میرود تا به پرورش و تربیت ذکر بپردازد، به طوری که درباره آن در فصل مربوط به شرایط خلوت توضیح داده خواهد شد، انشاءالله.
و ابتدای ذکر در دل مرید ب مثال شجرهای است که بنشانند چنانک فرمود «ضرب الله مثلا کلمه طیبه کشجره طیبه» و باتفاق مفسران کلمه طیبه «لااله الاالله» است. چون ملازمت پرورش این پرورش این شجره نماید. بیخهای او از دل بجملگی اعضا و جوارح برسد تا از فرق سر تا بناخن پای هیچ ذره نماند که بیخ شجره ذکر آنجا نرسد.
هوش مصنوعی: ذکر در دل مرید به مانند درختی است که در آنجا کاشته میشود. همانطور که فرمودند: «خداوند مثل یک کلمه خوب را به درخت خوب تشبیه کرده است». همه مفسران نیز تأکید دارند که آن کلمه خوب، «لا اله الا الله» است. زیرا که این ذکر، همانند درختی است که رشد میکند. ریشههای این درخت باید به تمام اعضای بدن برسد؛ به طوری که از بالای سر تا نوک انگشتان پا هیچ بخشی از بدن نباشد که ریشههای این درخت به آن نرسد.
چون بیخ چنین راسخ گشت در زمین قالب شجره ذکر شاخ سوی آسمان دل کشیدن گیرد که «اصلها ثابت و فرعها فی اسماء». درین مقام دل ذکر از زبان بستاند و صریح کلمه «لااله الاالله»میگوید. هر وقت که دل ذکر گفتن گرفت ذکر زبان در توقف باید داشت تا دل داد ذکر بدهد که ذکر زبان مشوش کننده بود و هر وقت که دل از ذکر فروایستد زبان را بر ذکر باید داشت تا دل بکلی ذاکر گردد و همچنین مدد میکند تا شجره ذکر پرورش مییابد و قصد علو میکند تا چون شجره بکمال خود رسید شکوفه مشاهدات بر سر شاخ شجره پدید آمدن گیرد و از شکوفه مشاهدات بتدریج ثمرات مکاشفات و علوم لدنی بیرون آید که «توتی اکلها کل حین باذن ربها».
هوش مصنوعی: زمانی که ریشه به ثباتی عمیق در زمین دست یابد، شاخ و برگ درخت یاد، به سمت آسمان کشیده میشود. در این شرایط، دل به ذکر میپردازد و به وضوح عبارت «لا اله الا الله» را بیان میکند. هر زمان که دل به ذکر مشغول شد، باید ذکر زبان متوقف شود تا دل بتواند به ذکر ادامه دهد، زیرا ذکر از روی زبان ممکن است حواس را پرت کند. وقتی دل از ذکر باز ایستد، باید زبان همچنان به ذکر مشغول باشد تا دل کاملاً متوجه ذکر شود. این فرایند به رشد درخت یاد کمک میکند و موجب علو آن میشود. به هنگامی که درخت به کمال خود برسد، شکوفههای مشاهدات بر سر شاخههای آن ظاهر خواهند شد و از این شکوفهها به تدریج ثمرات مکاشفات و علوم الهی به دست میآید که به مانند میوههای درخت، در هر زمان با اجازه پروردگار خود رشد میکنند.
و اگر ابتدا تخم از ثمره رسیده ولایت نگرفته بودی شجره برین مثابت نرسیدی.
هوش مصنوعی: اگر ابتدا از میوهای که به بلوغ رسیده است، بهرهمند نمیشدی، هرگز به این درخت پربار نرسیده بودی.
عبدالله بن عمر-رضی الله عنهما- روایت میکند که در خدمت خواجه علیه الصلوه و السلام نشسته بودیم با جمعی صحابه خواجه فرمود «ان من اشجره شجره مثلها مثل المومن لایجف و رقها فاخبرونی ما هی» فرمود که در میان درختها درختی است که مثل آن مثل مومن است که برگ او همیشه سبز باشد مرا خبر کنید تا آن کدام درخت باشد؟ هر کس از صحابه بدختی از درختهای بادیه در افتادند. این میگفت فلان درخت است و آن میگفت فلان درخت است. خواجه علیه الصلوه میگفت این نیست و آن نیست. عبدالله میگوید در خاطر من آمد که آن درخت خرماست اما دران قوم ابوبکر و عمر بودند رضیالله عنهما نخواستم بحضور ایشان گویم آنچ ایشان نگفتند. پس پیغمبر علیه السلام فرمود «هی النخله» آن درخت خرماست.
هوش مصنوعی: عبدالله بن عمر روایت میکند که در جمعی از صحابه در خدمت پیامبر(ص) نشسته بودیم. پیامبر فرمود: «در میان درختان، درختی وجود دارد که مانند مؤمن است و هرگز خشک نمیشود و برگهای آن همیشه سبز است. به من بگویید آن درخت چیست؟» هر یک از صحابه تلاش کردند تا درختی را معرفی کنند و هر کدام نظری دادند، اما پیامبر فرمود که هیچکدام درست نیست. عبدالله در دلش به درخت خرما فکر کرد، اما با توجه به حضور ابوبکر و عمر (رضیالله عنهما) نمیخواست نظری بدهد. در نهایت، پیامبر(ص) فرمود: «آن درخت، درخت خرماست.»
و بحقیقت مناسبت مومن با درخت خرما ازان وجه است که درخت خرما را تا از درخت نرگشن ندهند و تلقیح و تابیر نکنند خرمای نیک نیاورد. و این مشهورست که هر سال از طلع خرمای نر قدری بگیرند و در طلع درخت خرما پیوند کنند تا خرما نیک آورد والا ثمره بوجه خویش ندهد.
هوش مصنوعی: در واقع، ارتباط مؤمن با درخت خرما به این خاطر است که تا درخت نر را تلقیح و بارور نکنند، درخت خرما میوهی خوبی نمیدهد. این موضوع معروف است که هر سال مقداری از گرده درخت نر گرفته و بر روی درخت خرما قرار میدهند تا میوهی خوبی بیاورد، در غیر این صورت درخت خرما به تنهایی میوه نمیدهد.
پس مومن را چون خواهند که ثمره ولایت حاصل شود تلقیح و تابیر او بتلقین شیخ صاحب ولایت تواند بود. و چون تلقین حاصل شد مداومت و ملازمت خلوت و عزلت باید نمود بتصرف فرمان شیخ تا ثمره حقیقی حاصل آید چنانک شرح آن بیاید.
هوش مصنوعی: اگر بخواهند که نتیجه ولایت حاصل شود، مؤمن باید از راه تلقین و guidance شیخ صاحب ولایت بهرهمند شود. زمانی که تلقین صورت گرفت، باید به طور مداوم و پایدار در خلوت و تنهایی ماند تا تحت تأثیر دستور شیخ قرار گیرد و در نهایت، ثمره واقعی به دست آید، توضیحات بیشتری در این زمینه ارائه خواهد شد.
و از خواجه علیه السلام نقل است که وقتی جماعتی از خواص صحابه را جمع کرد در خانهای و بفرمود تا در ببستند و سه بار کلمه «لااله الاالله»بآواز بگفت و صحابه را فرمود همچنین بگویید ایشان بگفتند. آنگه دست برداشت و سهبار بگفت «اللهم هل بلغت». بعد از ان فرمود: بشارت باد شما را که خداوند تعالی شما را بیامرزید. پس مشایخ طریقت تلقین ذکر هم ازین سنت گرفتهاند.
هوش مصنوعی: از خواجه علیه السلام روایت شده است که زمانی گروهی از صحابه خاص را در خانهای جمع کرد و دستور داد درها بسته شود. او سه بار با صدای بلند کلمه «لا اله الا الله» را گفت و از صحابه خواست که مانند او بگویند و آنها نیز همین کار را کردند. سپس دستش را برداشت و سه بار گفت «اللهم هل بلغت» و پس از آن به ایشان بشارت داد که خداوند تعالی شما را بیامرزد. بنابراین، مشایخ طریقت این سنت را در تلقین ذکر به کار گرفتهاند.