گنجور

فصل دوازدهم

قال الله تعالی «فاذکرونی اذ کرکم» و قوله «واذکر وا الله کثیرا لعلکم تفلحون».

و قال النبی صلی‌الله علیه و سلم «افضل الذکر لااله‌الاالله و افضل الدعاء الحمد لله».

بدانک حجب روندگان نتیجه نسیان است و نیستان بدان سبب بود که در بدایت فطرت چون وجود روح پدید آمد عین وجود او دو گانگی ثابت کرد میان او و حضرت تا اگرچه روح حق را دران مقام به یگانگی دانست اما به یگانگی نشناخت زیراک شناخت از شهود خیزد و شهود از وجود درست نیاید که شهود ضد وجودست «وا لضدان لایجتمعان».

تعلق روح بقالب از برای آن بود تا دو خلف چون نفس و دل حاصل کند تا در مقام شهود چون روح بذل وجودکند که «جا الحق و ز هق الباطل» او را خلیفتی باشد که قایم مقامی او کند و این سری بزرگ است فهم هر کس اینجا نرسد پس چنانک روح دران عالم حق را به کمال وحدانیت نشناخت نیز دران مقام ذکر بی‌شرکت نتوانست کرد که هم ذاکر خویش بودهم ذاکر حق و این ذکر بشرکت بود و حق تعالی میفرماید «واذکر ربک اذانسیت» یعنی بعد از نسیان ماسوای من مرا یاد کن تا بشرکت نبود.

و چندانک روح بر عالم ملک و ملکوت گذر میکرد تا بقالب پیوست هر چیز که مطالعه میکرد ازان ذکری باوی میماند و بدان مقدار از ذکر حق باز میماند تا آنگه که جمعی را چندان حجب از ذکر اشیا مختلف پدید آمد که بکلی حق را فراموش کردند حق تعالی از یاد عنایت ایشان را هم فراموش کرد که «نسوا الله فنسیهم».

پس چون حجب از نسیان پدید آمد و سبب بیماری «فی قلوبهم مرض» این بود لاجرم در مقام معالجت بحکم آنک گفته‌اند «العلاج باضدادها» از شفاخانه قرآن این شربت میفرماید که «اذکروا الله ذکرا کثیرا» تا باشد که از حجب نسیان و مرض آن خلاص یابند که «لعلکم تفلحون».

اما اختصاص بذکر «لااله‌الاالله» آن است که میفرماید «الیه یصعد الکم الطیب» و آن کلمه لااله‌الاالله است یعنی این کلمه را بحضرت عزت راه تواند بود که درین کلمه نفی و اثبات است و مرض نسیان را بشربت نفی و اثبات دفع توان کرد زیرا که نسیان مرکب است از نفی و اثبات نفی ذکر حق و اثبات ذکر اغیار پس شربت سکنجبین وار از سرکه نفی و شکر اثبات میباید تا ماده صفرای نسیان را قلع کند به لا‌اله نفی ماسوای حق میکند و به الاالله اثبات حضرت عزت میکند تا چون برین مداومت و ملازمت نماید بتدریج تعلقات روح از ماسوای حق بمقراض لااله منقطع شود و جمال سلطان الاالله از پس تتق عزت متجلی گردد و بر حکم وعده «واذکرو نی اذکرکم» از لباس حرف و صوت مجرد شود و در تجلی نور عظمت الوهیت خاصیت «کل شی هالک الا وجهه» آشکار گردد ذکر روح با وجود روح در بحر ذاکری فاذکرونی مستهلک شود اذکرکم نیابت ذاکری روح کند ذکر بی‌شرکت اینجا دست دهد.

تا ز خود بشنود نه از من و تو
لمن الملک واحد القهار

حقیقت «شهد الله انه لا اله الاهو» اینجا ظاهر شود.

اشارت یوسف حسین رازی که گفت «ما قال احد الله الا الله» اینجا مفهوم گردد و معلوم شود که بنای مسلمانی چرا بر کلمات دیگر نیست الا برکلمه لااله‌الاالله از بهر آنک خلاص از شرک معنوی جز بتصرف معنی این کلمه حاصل نمیآید پس شرک صورتی هم جز بصورت این کلمه منتفی نگردد. چنانک میگوید.

آفرینش را همه پی کن به تیغ لااله
تا جهان صافی شود سلطان الا‌الله را

صلی‌الله علی محمد و آله.

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قال الله تعالی «فاذکرونی اذ کرکم» و قوله «واذکر وا الله کثیرا لعلکم تفلحون».
هوش مصنوعی: خدای متعال فرموده است: «به یاد من باشید تا به یاد شما باشم» و همچنین فرموده: «به یاد خدا باشید بسیار، شاید که رستگار شوید».
و قال النبی صلی‌الله علیه و سلم «افضل الذکر لااله‌الاالله و افضل الدعاء الحمد لله».
هوش مصنوعی: نبی مکرم اسلام، صلی‌الله علیه و سلم، فرموده‌اند: بهترین ذکر، بیان «لا اله الا الله» است و بهترین دعا، گفتن «الحمد لله» می‌باشد.
بدانک حجب روندگان نتیجه نسیان است و نیستان بدان سبب بود که در بدایت فطرت چون وجود روح پدید آمد عین وجود او دو گانگی ثابت کرد میان او و حضرت تا اگرچه روح حق را دران مقام به یگانگی دانست اما به یگانگی نشناخت زیراک شناخت از شهود خیزد و شهود از وجود درست نیاید که شهود ضد وجودست «وا لضدان لایجتمعان».
هوش مصنوعی: بدان که حجاب‌ها و موانع در راه رسیدن به حقیقت، ناشی از فراموشی و نسیان هستند. این موانع به خاطر این است که در ابتدا و سرآغاز وجود، زمانی که روح پدید آمد، دوگانگی میان خود و حقیقت ایجاد شد. اگرچه در آن مقام، روح حق را به عنوان واحد می‌شناسند، اما در واقع به یگانگی آن پی نمی‌برند. چرا که شناخت در اثر شهود حاصل می‌شود و این شهود تنها از وجود واقعی به دست نمی‌آید، زیرا شهود به نوعی با وجود در تضاد است و این دو نمی‌توانند همزمان وجود داشته باشند.
تعلق روح بقالب از برای آن بود تا دو خلف چون نفس و دل حاصل کند تا در مقام شهود چون روح بذل وجودکند که «جا الحق و ز هق الباطل» او را خلیفتی باشد که قایم مقامی او کند و این سری بزرگ است فهم هر کس اینجا نرسد پس چنانک روح دران عالم حق را به کمال وحدانیت نشناخت نیز دران مقام ذکر بی‌شرکت نتوانست کرد که هم ذاکر خویش بودهم ذاکر حق و این ذکر بشرکت بود و حق تعالی میفرماید «واذکر ربک اذانسیت» یعنی بعد از نسیان ماسوای من مرا یاد کن تا بشرکت نبود.
هوش مصنوعی: روح به جسم تعلق دارد تا دو جانشین یعنی نفس و دل را به وجود آورد و به این ترتیب خود را در مقام شهود نشان دهد. اینجا به این ترتیب است که حقیقت به وجود می‌آید و بی‌تردید، در این زمینه از مقام Divine، کسی وجود دارد که وظیفه‌دار و جانشین او باشد. این نکته بسیار عمیق است و درک آن برای هر کسی ممکن نیست. به همین شکل که روح در آن عالم حقیقت را به تمام معنا نشناخته است، نمی‌تواند در آن مقام ذکر بی‌نقصی داشته باشد، زیرا همواره خود را یادآوری می‌کند و همزمان خداوند را نیز یاد می‌کند، که این حالت وابسته به هم است. خداوند می‌فرماید: "و اذکر ربک اذا نسیت"، یعنی وقتی فراموش کردی، فقط من را یاد کن تا وابستگی از بین برود.
و چندانک روح بر عالم ملک و ملکوت گذر میکرد تا بقالب پیوست هر چیز که مطالعه میکرد ازان ذکری باوی میماند و بدان مقدار از ذکر حق باز میماند تا آنگه که جمعی را چندان حجب از ذکر اشیا مختلف پدید آمد که بکلی حق را فراموش کردند حق تعالی از یاد عنایت ایشان را هم فراموش کرد که «نسوا الله فنسیهم».
هوش مصنوعی: روح در حال عبور از عالم مادی و معنوی، هر چیزی را که مورد مطالعه قرار می‌داد، ذکری از آن بر او باقی می‌ماند. اما به تدریج، حجاب‌ها و پرده‌هایی از یاد اشیاء مختلف بر او پدید آمد و در نتیجه، او به کلی خداوند را فراموش کرد. خداوند نیز از یاد ایشان غافل شد و به فرموده‌ای در قرآن، «آنگونه که آنها خدا را فراموش کردند، خداوند نیز آن‌ها را فراموش کرد».
پس چون حجب از نسیان پدید آمد و سبب بیماری «فی قلوبهم مرض» این بود لاجرم در مقام معالجت بحکم آنک گفته‌اند «العلاج باضدادها» از شفاخانه قرآن این شربت میفرماید که «اذکروا الله ذکرا کثیرا» تا باشد که از حجب نسیان و مرض آن خلاص یابند که «لعلکم تفلحون».
هوش مصنوعی: وقتی که فراموشی و حجاب در انسان‌ها ظهور می‌کند و این امر باعث به وجود آمدن آسیب‌هایی در دل‌ها می‌شود، باید برای درمان آن اقدام کرد. بر اساس این نظریه که درمان با ضدها انجام می‌شود، قرآن به ما توصیه می‌کند که خدا را با یاد و ذکر زیاد به یاد آوریم تا از این حجاب‌های فراموشی و آسیب‌ها رهایی یابیم و به موفقیت برسیم.
اما اختصاص بذکر «لااله‌الاالله» آن است که میفرماید «الیه یصعد الکم الطیب» و آن کلمه لااله‌الاالله است یعنی این کلمه را بحضرت عزت راه تواند بود که درین کلمه نفی و اثبات است و مرض نسیان را بشربت نفی و اثبات دفع توان کرد زیرا که نسیان مرکب است از نفی و اثبات نفی ذکر حق و اثبات ذکر اغیار پس شربت سکنجبین وار از سرکه نفی و شکر اثبات میباید تا ماده صفرای نسیان را قلع کند به لا‌اله نفی ماسوای حق میکند و به الاالله اثبات حضرت عزت میکند تا چون برین مداومت و ملازمت نماید بتدریج تعلقات روح از ماسوای حق بمقراض لااله منقطع شود و جمال سلطان الاالله از پس تتق عزت متجلی گردد و بر حکم وعده «واذکرو نی اذکرکم» از لباس حرف و صوت مجرد شود و در تجلی نور عظمت الوهیت خاصیت «کل شی هالک الا وجهه» آشکار گردد ذکر روح با وجود روح در بحر ذاکری فاذکرونی مستهلک شود اذکرکم نیابت ذاکری روح کند ذکر بی‌شرکت اینجا دست دهد.
هوش مصنوعی: ذکر «لا اله الا الله» به این خاطر ویژه است که می‌فرماید: «الیه یصعد الکم الطیب» که منظور همان کلمه «لا اله الا الله» است. این عبارت شامل نفی و اثبات است و می‌تواند انسان را از فراموشی نجات دهد. فراموشی از ترکیب نفی و اثبات به وجود می‌آید؛ یعنی نفی خداوند و اثبات غیر او. بنابراین، برای درمان فراموشی باید از ترکیب نفی و اثبات استفاده کرد. ذکر «لا اله» به معنای نفی هر چیزی جز خداست و «الا الله» به معنای اثبات خداوند است. با ادامه این ذکر، روح انسان به تدریج از وابستگی به غیر خدا آزاد می‌شود و زیبایی و عظمت خداوند نمایان می‌گردد. همچنین، با پیروی از وعده «واذکرو نی اذکرکم»، ذکر از محدودیت‌های زبانی فراتر می‌رود و در درخشش نور الوهیت، خاصیت «کل شی هالک الا وجهه» نمایان می‌شود. در این حالت، ذکر روح به طور کامل در حقیقت وجودی‌اش محو می‌شود و یاد خدا به عنوان نماینده‌ای از ذکر به وجود می‌آید.
تا ز خود بشنود نه از من و تو
لمن الملک واحد القهار
هوش مصنوعی: برای اینکه به خود برسد و نه به من و تو، زیرا ملک تنها و پیروز فقط از آن اوست.
حقیقت «شهد الله انه لا اله الاهو» اینجا ظاهر شود.
هوش مصنوعی: حقیقت این جمله که «خداوند گواهی می‌دهد که هیچ معبودی جز او نیست» در اینجا نمایان می‌شود.
اشارت یوسف حسین رازی که گفت «ما قال احد الله الا الله» اینجا مفهوم گردد و معلوم شود که بنای مسلمانی چرا بر کلمات دیگر نیست الا برکلمه لااله‌الاالله از بهر آنک خلاص از شرک معنوی جز بتصرف معنی این کلمه حاصل نمیآید پس شرک صورتی هم جز بصورت این کلمه منتفی نگردد. چنانک میگوید.
هوش مصنوعی: یوسف حسین رازی اشاره کرده است که تنها سخن خداوند «لا اله الا الله» است. این موضوع به ما این نکته را می‌آموزاند که اساس دین اسلام بر این کلمه بنا شده و هیچ کلمه دیگری نمی‌تواند جایگزین آن شود. دلیل این امر این است که تنها با فهم صحیح این کلمه می‌توان از شرک معنوی رهایی یافت و هر گونه شرک ظاهری نیز تنها با فهم این کلمه از بین می‌رود.
آفرینش را همه پی کن به تیغ لااله
تا جهان صافی شود سلطان الا‌الله را
هوش مصنوعی: تمامی آفرینش را به شناخت و درک توحید متصل کن تا جهان برای فرمانروایی خداوند پاک و خالص شود.
صلی‌الله علی محمد و آله.
هوش مصنوعی: درود بر محمد و خاندان او.