گنجور

شمارهٔ ۶

شب سیاه بدان زلفکان تو ماند
سپید روز به پاکی رخان تو ماند
عقیق را چو بسایند نیک سوده‌گران
که آبدار بود، با لبان تو ماند
به بوستان ملوکان هزار گشتم بیش
گل شکفته به رخسارگان تو ماند
دو چشم آهو و دو نرگس شکفته ببار
درست و راست بدان چشمکان تو ماند
کمان بابلیان دیدم و طرازی تیر
که بر کشیده شود، به ابروان تو ماند
ترا به سرو این بالا قیاس نتوان کرد
که سرو را قد و بالا بدان تو ماند

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شب سیاه بدان زلفکان تو ماند
سپید روز به پاکی رخان تو ماند
هوش مصنوعی: شب تیره و تار بر زلف‌های تو شباهت دارد، در حالی که روز روشن و پاکی به زیبایی صورت تو می‌ماند.
عقیق را چو بسایند نیک سوده‌گران
که آبدار بود، با لبان تو ماند
هوش مصنوعی: شکوه و زیبایی عقیق وقتی به خوبی صیقل داده شود، همچون لبان توست که جلوه‌ای خاص و دلربا دارند.
به بوستان ملوکان هزار گشتم بیش
گل شکفته به رخسارگان تو ماند
هوش مصنوعی: بسیاری از باغ‌های زیبا را گشته‌ام و گل‌های فراوانی را دیده‌ام، اما هیچ‌کدام زیبایی صورت تو را ندارند.
دو چشم آهو و دو نرگس شکفته ببار
درست و راست بدان چشمکان تو ماند
هوش مصنوعی: دو چشم تو همانند دو چشم آهو و گل‌های نرگس زیبا هستند و در سلامت و زیبایی به چشم می‌آیند.
کمان بابلیان دیدم و طرازی تیر
که بر کشیده شود، به ابروان تو ماند
هوش مصنوعی: چشم‌اندازی از کمان بابلیان را دیدم و طرح تیری که وقتی کشیده می‌شود، به شکل ابروهای تو شباهت دارد.
ترا به سرو این بالا قیاس نتوان کرد
که سرو را قد و بالا بدان تو ماند
هوش مصنوعی: تو را نمی‌توان با این درختان بلند مقایسه کرد، زیرا قامت و زیبایی تو از آنها فراتر است.

حاشیه ها

1400/12/20 17:03
احمد آذرکمان ۰۴۹۰۳۰۰۶۶۹.a@gmail.com

● به بوستان ملوکان هزار گشتم بس

بوستان ملوکان، یعنی بوستان های پُرگُل و بزرگ

● عقیق را چو بسایند نیک سوده گران

سوده گران یعنی کسانی که می سایند

 

از کتاب رودکی تا بهار ج۱ محمدعلی اسلامی ندوشن، چاپ بهار ۱۳۸۳

 

 

1402/05/14 20:08
عبدالرضا ناظمی

سلام   بیت آخر بدینگونه مشهور است :  

تو را به سرو این بالا قیاس نتوان کرد
 که سرو را قد و بالا بدان تو ماند

1402/05/14 20:08
عبدالرضا ناظمی

ابومنصور محمد بن احمد دقیقی بلخی از شاعران بزرگ دوره سامانی ست که زردشتی مذهب بوده و در نیمه اول قرن چهارم هجری به دنیا آمد. از اشعار او هزار بیت در شاهنامه فردوسی با عنوان “سلطنت گشتاسب” و برخی قصاید و قطعات و غزل و ابیات پراکنده در تذکره ها و کتب لغت ذکر شده است و از همین آثار می توان به دقت خیال و استادی و مهارت او در شعر گفتن پی برد.

 او در ایام جوانی توسط غلامی قتل رسید  و کشته شدن دقیقی قبل از سال 370 و بعد از سال 365 اتفاق افتاده است، زیرا در آغاز سلطنت نوح بن منصور(365 ه.ق) به امر او شروع به نظم شاهنامه کرد و پیش از آنکه فردوسی سرایش شاهنامه را در سال 370 آغاز کند، او به قتل رسیده بود و این اتفاق ممکن است در حدود سال 368 یا 369 روی داده باشد.