شمارهٔ ۲۸
کاشکی اندر جهان شب نیستی
تا مرا هجران آن لب نیستی
زخم عقرب نیستی بر جان من
گر ورا زلف معقرب نیستی
ور نبودی کوکبش در زیر لب
مونسم تا روز کوکب نیستی
ور مرکب نیستی از نیکویی
جانم از عشقش مرکب نیستی
ور مرا بییار باید زیستن
زندگانی کاش یارب نیستی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کاشکی اندر جهان شب نیستی
تا مرا هجران آن لب نیستی
هوش مصنوعی: ای کاش در این دنیا شب وجود نداشت، تا من به خاطر دوری از آن لب با غم و اندوه مواجه نشوم.
زخم عقرب نیستی بر جان من
گر ورا زلف معقرب نیستی
هوش مصنوعی: زخم عقرب به معنای درد و رنجی عمیق و تلخ است، اما این درد برای من بر جانم نمینشیند اگر تو زلفهای زیبا و پیچیدهای نداشته باشی. در واقع، این جمله به رابطهای عاطفی اشاره دارد که زیبایی و جذابیت محبوب، توانایی تحمل دردها و رنجها را ایجاد میکند.
ور نبودی کوکبش در زیر لب
مونسم تا روز کوکب نیستی
هوش مصنوعی: اگر ستارهاش در زیر لبم نبود، تا امروز که ستارهای وجود ندارد.
ور مرکب نیستی از نیکویی
جانم از عشقش مرکب نیستی
هوش مصنوعی: اگر تو در مسیر خوبیها سوار بر اسب نباشی، جان من از عشقش همچنان سوار بر آن نیست.
ور مرا بییار باید زیستن
زندگانی کاش یارب نیستی
هوش مصنوعی: اگر مجبور باشم زندگی کنم بدون همراه و یاری، ای کاش که اصلاً وجود نداشتم.