گنجور

شمارهٔ ۴

زلفکان تومگر عطارند
کاینهمه مشک به دامان دارند
مشت موئی نه فزونند از بو
گوئی از مشک دو صد خروارند
گر بگوئیم که مشکند خطاست
که به هر تار دوصدتاتارند
شب هجران تو یا بخت منند
که چنین تیره بدین سان تارند
شرح آشفتگی حال مرا
از ازل تا به ابد طومارند
اوفتندت ز یمین و ز یسار
گاه چون رشته گهی زنارند
نوشدارو طلبند از لب تو
مگرازعشق رخت بیمارند
از درازی چو شب یلدایند
وز سیاهی چو دل کفارند
برده اند از کف خلقی دل ودین
بوالعجب حیله گر وسحارند
گر نه طاووس چرا در خلدند
گر سمندر نه چرا در نارند
گرنه عقرب زچه در جولانند
ورنه افعی ز چه پر آزارند
گزنه دزدند چرا دربندند
از چه لرزند نه گر عیارند
گرنه مشکند چرا مشک افشان
ورنه عنبر ز چه عنبر بارند
مارکانند که در بستانند
زاغکانند که درگلزارند
زنگیانند که از زنگ به روم
ارمغان در بر قیصر آرند
یادو هندوست که در باغ ارم
گاه گلچین وگهی گلکارند
گنج حسن است رخ وزلفینت
زده چنبر به سرش چون مارند
پی تاراج دل وغارت دین
سپه حسن تو را سالارند
سر ز ایشان مبر ای یار ارچه
سرکش وراهزن و طرارند
که غلامی ز غلامان شهند
سایه افکن به سر مهر ومهند

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زلفکان تومگر عطارند
کاینهمه مشک به دامان دارند
هوش مصنوعی: زلف‌های تو انگار که عطارانی هستند که این همه عطر و خوشبویی به همراه دارند.
مشت موئی نه فزونند از بو
گوئی از مشک دو صد خروارند
هوش مصنوعی: کمی از مو را در نظر بگیر، که حتی اگر به اندازه‌ای اندک باشد، بویی مانند مشک دارد که تبدیل به دو صد خروار می‌شود. این به ما نشان می‌دهد که گاهی چیزهای کوچک نیز می‌توانند ارزش و اهمیتی بزرگ داشته باشند.
گر بگوئیم که مشکند خطاست
که به هر تار دوصدتاتارند
هوش مصنوعی: اگر بگوییم که مشکند (درد مشترک) نادرست است، چرا که در هر تار (ابزار یا وسیله) دو صد درد وجود دارد.
شب هجران تو یا بخت منند
که چنین تیره بدین سان تارند
هوش مصنوعی: شب جدایی تو یا شانس من است که اینقدر تاریک و غم‌انگیز شده است.
شرح آشفتگی حال مرا
از ازل تا به ابد طومارند
هوش مصنوعی: آنها از آغاز تا همیشه، داستان پریشان حالی من را نوشتند.
اوفتندت ز یمین و ز یسار
گاه چون رشته گهی زنارند
هوش مصنوعی: گاهی از راست و چپ به تو حمله می‌کنند، مانند رشته‌ای که گاه محکم و گاه شل می‌شود.
نوشدارو طلبند از لب تو
مگرازعشق رخت بیمارند
هوش مصنوعی: از لب تو دارویی نمی‌جویند، چرا که آنها از عشق تو بیمارند.
از درازی چو شب یلدایند
وز سیاهی چو دل کفارند
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف شب یلدا و تاریکی آن پرداخته است. شب یلدا به عنوان طولانی‌ترین شب سال، نمادی از تاریکی و بلندی شب است. همچنین، به دل‌های کافران اشاره دارد که ممکن است تیره و تار باشند. در مجموع، بیت بر روی مفاهیم تاریکی و سختی در زندگی تأکید دارد.
برده اند از کف خلقی دل ودین
بوالعجب حیله گر وسحارند
هوش مصنوعی: مردم را با حقه‌ها و ترفندهای عجیب و غریبشان از ایمان و دل‌باختگی دور کرده‌اند.
گر نه طاووس چرا در خلدند
گر سمندر نه چرا در نارند
هوش مصنوعی: اگر طاووس نبود، چرا در بهشت هستند؟ و اگر سمندر نیست، پس چرا در آتش‌اند؟
گرنه عقرب زچه در جولانند
ورنه افعی ز چه پر آزارند
هوش مصنوعی: اگر نیش عقرب در جستجوی هدف است، یا اگر افعی به دنبال آزار دیگران می‌باشد، دلیل این رفتارها چیست؟
گزنه دزدند چرا دربندند
از چه لرزند نه گر عیارند
هوش مصنوعی: چرا گزش گزنه را دزد می‌نامند و در بندش می‌کنند؟ از چه چیزی می‌ترسند، مگر اینکه عیاری در کار است؟
گرنه مشکند چرا مشک افشان
ورنه عنبر ز چه عنبر بارند
هوش مصنوعی: اگر مشک نمی‌ریزد، پس چرا مشک را پخش می‌کنند؟ اگر عطر خوشبو نیست، پس چرا عطر می‌زنند؟
مارکانند که در بستانند
زاغکانند که درگلزارند
هوش مصنوعی: مارها در باغ‌ها حضور دارند و زاغ‌ها در گلزارها زندگی می‌کنند.
زنگیانند که از زنگ به روم
ارمغان در بر قیصر آرند
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که گروهی از زنگیان (چنین افرادی) با زنگ‌ها و صداهای خاصی از سرزمین خود به روم می‌آیند و هدایایی را برای قیصر به ارمغان می‌آورند. این هدایای خاص می‌تواند نمادی از فرهنگ و آداب و رسوم آن‌ها باشد که به روم عرضه می‌شود.
یادو هندوست که در باغ ارم
گاه گلچین وگهی گلکارند
هوش مصنوعی: گاهی در باغ ارم، یاد هندوستی می‌افتد که گاهی گل‌ها را می‌چینند و گاهی گل‌آرایی انجام می‌دهند.
گنج حسن است رخ وزلفینت
زده چنبر به سرش چون مارند
هوش مصنوعی: زیبایی تو مانند گنجی است که در چهره و موهایت نهفته است و حلقه‌ای که بر سرت نهادیده، همچون ماری در آن می‌پیچد.
پی تاراج دل وغارت دین
سپه حسن تو را سالارند
هوش مصنوعی: در پی ویران کردن دل و نابودی دین، سپاهیان به تو، ای حسن، رهبری می‌کنند.
سر ز ایشان مبر ای یار ارچه
سرکش وراهزن و طرارند
هوش مصنوعی: ای دوست، حتی اگر افرادی که اطراف تو هستند سرکش، راهزن و فریبکار باشند، از آن‌ها رویت را برنگردان.
که غلامی ز غلامان شهند
سایه افکن به سر مهر ومهند
هوش مصنوعی: سخن از یک بنده یا خدمتکاری است که از جان و دل به آقا یا ارباب خود احترام می‌گذارد و سایه‌اش را بر سر او می‌افکند، نماد محبت و ارادت به اوست. این فرد با عشق و ادب به مقام و شخصیت اربابش ارزش می‌دهد.