گنجور

بخش ۹ - در قناعت

کسانی که قانع به نان جو اند
به تخت قناعت چوکیخسرواند
چو قیداست گندم مده دل به قید
بخورجو مکش منت از عمر وزید
نداری اگر قید گندم به دل
نخواهی شد از کس به دوران خجل
هنر چون به رنج است شورنج جو
عطا چون ز گنج است شوگنج جو
مشو غافل از لذت نان جو
که هر دم دهد نان جو جان نو
کسی را که نان جو اندر کف است
چنان دان که اندر کفش مصحف است
به نان جو ار کس قناعت کند
چنان دان که پیوسته طاعت کند
اگر در کف آید مرا نان جو
وگر جامه کهنه گر نیست نو
نباشد دگر در دلم آرزو
نه دیگر کنم جستجو کوبه کو
نیرزد دوجو این جهان پیش من
که شدنان جو مرهم ریش من
ندارم به عالم دگر احتیاج
که هست از قناعت مرا تخت وتاج

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کسانی که قانع به نان جو اند
به تخت قناعت چوکیخسرواند
هوش مصنوعی: افرادی که به زندگی ساده و میانه‌رو راضی هستند، مانند پادشاهان در برابر ثروت، آرامش و رضایت دارند.
چو قیداست گندم مده دل به قید
بخورجو مکش منت از عمر وزید
هوش مصنوعی: به دنیا دل نبند و به لذت‌های زودگذر توجه نکن، چون این‌ها فریبنده‌اند و عمر آدمی را تلف می‌کنند. در عوض، به ارزش‌ها و چیزهای با دوام تر اهمیت بده.
نداری اگر قید گندم به دل
نخواهی شد از کس به دوران خجل
هوش مصنوعی: اگر چیزی نداری و به آنچه که دوست داری دلبسته نیستی، از دیگران هم خجالت نکش.
هنر چون به رنج است شورنج جو
عطا چون ز گنج است شوگنج جو
هوش مصنوعی: هنر چیزی است که با درد و سختی به دست می‌آید، اما وقتی به دست آید، شیرینی و لذت خاصی دارد که ارزش آن رنج‌ها را دارد.
مشو غافل از لذت نان جو
که هر دم دهد نان جو جان نو
هوش مصنوعی: از لذت نان جو غافل نشو، زیرا هر لحظه این نان به تو جان تازه‌ای می‌بخشد.
کسی را که نان جو اندر کف است
چنان دان که اندر کفش مصحف است
هوش مصنوعی: کسی که نان جو در دست دارد، باید بدانی که او همچون کسی است که قرآن را در دست دارد.
به نان جو ار کس قناعت کند
چنان دان که پیوسته طاعت کند
هوش مصنوعی: اگر کسی به نان جو (غذای ساده و کم‌هزینه) قناعت کند، بدان که او همواره در مسیر اطاعت و بندگی قرار دارد.
اگر در کف آید مرا نان جو
وگر جامه کهنه گر نیست نو
هوش مصنوعی: اگر نانی از جو در دستم باشد، برایم کافی است، حتی اگر لباس کهنه‌ای هم به تن داشته باشم، نیازی به نو بودن آن ندارم.
نباشد دگر در دلم آرزو
نه دیگر کنم جستجو کوبه کو
هوش مصنوعی: دیگر آرزویی در دلم نیست و دیگر به دنبال چیزی نمی‌روم.
نیرزد دوجو این جهان پیش من
که شدنان جو مرهم ریش من
هوش مصنوعی: این دنیا برای من ارزشی ندارد، چه برود و چه بماند، چون دردهای من تنها با رفتن به آرامش نمی‌رسند.
ندارم به عالم دگر احتیاج
که هست از قناعت مرا تخت وتاج
هوش مصنوعی: من به هیچ چیز دیگری در این دنیا نیاز ندارم، زیرا قناعت و رضایت من از زندگی، برایم همچون تخت و تاج ارزشمند است.