بخش ۲۷ - در ترک علایق جسمانی
پیرهن باری گران باشد به تن
«بگذر از تن تا نخواهی پیرهن»
بگذر از تن تا سراپا جان شوی
بلکه از جان هم که تا جانان شوی
چیست تن تا کس شود پابست وی
چشم اگر داری گریز از دست وی
وای وای ار کس اسیر وی شود
گر شود مستخلص از وی کی شود
بهتر تن محتاج آب ونان شوی
ز آن رهین منت دونان شوی
بگذر ار تن تا نخواهی آب ونان
نه شوی محتاج دونان بهر آن
تن تو را محروم از جانان کند
و زغم اینت بری از جان کند
تن حجاب جان وجانان آمده است
فی الحقیقت آفت جان آمده است
چون پری از آهن از تن شو بری
جان من تا کی کنی تن پروری
این تنی کامروز از اوداری سرور
می شودفردا غذای مار و مور
تن به صد دردت نمایدمبتلا
بگذر ازتن تا نیفتی در بلا
ای که در عالم گرفتار تنی
آه من همچون تو تو همچون منی
ترسم آخر پایمال تن شویم
شرمسار از دوست زاین دشمن شویم
سعی کن تا وارهیم از قید تن
جان بریم از دست کین وکید تن
غافل است آن کس که تن می پرورد
زآنکه آخر مار ومورش می خورد
بخش ۲۶ - در رنجش از اهل زمانه: ز خلق جهان سخت رنجیده امبخش ۲۸ - فی النصیحت والتنبیه: بنام خدا رو به هر کار کن
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پیرهن باری گران باشد به تن
«بگذر از تن تا نخواهی پیرهن»
هوش مصنوعی: اگر پیراهنی سنگین بر تنت هست، برای اینکه از زحمت آن رها شوی، باید از آن عبور کنی و آن را کنار بگذاری.
بگذر از تن تا سراپا جان شوی
بلکه از جان هم که تا جانان شوی
هوش مصنوعی: از جسم خود عبور کن تا به تمام وجودت روحانی شوی، زیرا شاید از روح خود هم عبور کنی تا به محبوب واقعی خود برسی.
چیست تن تا کس شود پابست وی
چشم اگر داری گریز از دست وی
هوش مصنوعی: تن آدمی چیزی بیش از یک جسم مادی است و نمیتواند به هیچ چیزی وابسته شود. اگر چشمی باز داشته باشی، از این وابستگی و قید و بندها فرار کن.
وای وای ار کس اسیر وی شود
گر شود مستخلص از وی کی شود
هوش مصنوعی: اگر کسی در دام عشق گرفتار شود، حتی اگر از آن رها شود، باز هم تحت تأثیر آن قرار خواهد گرفت.
بهتر تن محتاج آب ونان شوی
ز آن رهین منت دونان شوی
هوش مصنوعی: بهتر است که به نیازهای اساسی خود مانند آب و نان توجه کنی و برای تامین آنها تلاش کنی، تا اینکه بخواهی به خاطر دیگران که ارزش کمتری دارند، خودت را در شرایط سخت قرار دهی.
بگذر ار تن تا نخواهی آب ونان
نه شوی محتاج دونان بهر آن
هوش مصنوعی: اگر از تن خود بگذری و از آب و نان که باید، گذشته باشی، دیگر نیازی به غذاهای پست و بیارزش نخواهی داشت.
تن تو را محروم از جانان کند
و زغم اینت بری از جان کند
هوش مصنوعی: بدن تو باعث شود که از محبوب دور بمانی و از غم آن، جانت به مشقت بیفتد.
تن حجاب جان وجانان آمده است
فی الحقیقت آفت جان آمده است
هوش مصنوعی: بدن به عنوان پوششی برای جان و روح انسان قرار گرفته و در واقع این بدن همانند آفتی برای زندگی روحی است.
چون پری از آهن از تن شو بری
جان من تا کی کنی تن پروری
هوش مصنوعی: ای جان من، وقتی که میخواهی از جسم خود آزاد شوی، چرا همچنان به این جسم وابستهای؟ مثل یک پرنده که از آهن رهایی مییابد، تو هم باید از قید و بندهایت رها شوی.
این تنی کامروز از اوداری سرور
می شودفردا غذای مار و مور
هوش مصنوعی: این بدن که امروز شاد و سرزنده است، فردا ممکن است غذای مار و مور باشد.
تن به صد دردت نمایدمبتلا
بگذر ازتن تا نیفتی در بلا
هوش مصنوعی: اگر دچار درد و رنجی شدم، بر آن غلبه میکنم و از آن عبور میکنم، تا از گرفتار شدن در مشکلات بزرگتر جلوگیری کنم.
ای که در عالم گرفتار تنی
آه من همچون تو تو همچون منی
هوش مصنوعی: ای کسی که در این دنیا به جسمی گرفتار شدهای، مانند من آه میکشی و من هم مانند تو هستم.
ترسم آخر پایمال تن شویم
شرمسار از دوست زاین دشمن شویم
هوش مصنوعی: نگرانم که در نهایت زیر پا گذاشته شویم و از دوست شرمنده گردیم و به خاطر این وضعیت، به دشمنی با او روی بیاوریم.
سعی کن تا وارهیم از قید تن
جان بریم از دست کین وکید تن
هوش مصنوعی: تلاش کن تا از بند جسم آزاد شویم و از دشمنیها و مشکلات رهایی یابیم.
غافل است آن کس که تن می پرورد
زآنکه آخر مار ومورش می خورد
هوش مصنوعی: آن کسی که فقط به پرورش و نگهداری بدن خود میپردازد، غافل است، زیرا در نهایت این بدن به مرگ و نابودی میانجامد.