بخش ۲ - نصایح
چونکه گفتی او خداوند است و بس
پیرو احکام او می باش وبس
چونکه گفتی بنده ام کن بندگی
تا نبینی خجلت و شرمندگی
در نماز و روزه کوتاهی مکن
کاین دو می باشند دین را بیخ و بن
این نماز و روزه مخصوص خداست
کار از بهر خداکردن رواست
درنماز خویشتن سستی مکن
در عبادت تندی و چستی مکن
در نماز و روزه گر کاهل شوی
رفته رفته از خدا غافل شوی
هرگز استهزاء میاور بر نماز
با کسی شوخی مکن اندر نماز
کوهلاک دین وهم دنیا بود
آفتی بر جان ز سر تا پا بود
با پدر مادر چنان باش ای پسر
که زفرزندان خود داری نظر
صبح ها بنگر به حال کهتران
تا ببینی خویش را از مهتران
تا که آید از خدا خشنودیت
وز خدا هر دم رسد بهبودیت
تا نپرسندت سخن چیزی مگو
تا به جا ماند برایت آبرو
هر که پنت نشنود پندش مده
رنجش از صفرا است گلقندش مده
تو ندانم بشنوی یا نشنوی
داری انشاء الله از دل پیروی
بر ملاکس را مه پند ای عزیز
آبرویش را به پیش کس مریز
تا توانی تخم نیکوئی فشان
تا که نیکوئی بری حاصل از آن
نیکوئی روزی ثمر نیکودهد
هر چه بدهی بر تو بهتر او هد
از غم و شادی مگوبا یار هیچ
خاصه ازغم زومکن اظهار هیچ
نیک و بد چون پیشت آید درجهان
نه غمین ز این زود شونه شاد از آن
کاین صفت باشد به حال کودکان
از برای نقل و مغز گردکان
گر ستیزد با تو کس خاموش شو
هر چه او گردد زبان تو گوش شو
باش خامش تا که خاموشش کنی
گوششو تا حلقه در گوشش کنی
احمقان را هست خاموشی جواب
ز احمق واز صحبتش کن اجتناب
حرمت از اقوام پیر خویش کن
ز آه پیران ای جوان تشویش کن
حرمت از اقوام پیر خویش کن
ز آه پیران ای جوان تشویش کن
خاصه ز آه پیر زن های فقیر
خاصه در آن نیم شب های چو قیر
آهشان سوزنده تر باشد ز برق
شعله ور از غرب گردد تا به شرق
کرد می باید حذر از آهشان
نیست پروائی به دل از شاهشان
گر به شیر آسمان تیر افکنند
شیر را ازآسمان زیر افکنند
نوک تیر آهشان از نه فلک
بگذرد چونانکه سوزن از قدک
از فساد تن برآید کاهلی
دور از خود کرد باید کاهلی
تن گر از فرمان تو بیرون رود
بنده فرمان تو جان چون شود
تن ندارد بر توچون فرمانبری
بایدش در زیر فرمان آوری
کن ستم بر تن که فرمانت برد
خسته اش کن تا اطاعت آورد
چون کلام با صلاحی باشدت
شرم ازگفتار باید نایدت
ای بسا شخصی که آمد شرم کیش
باز ماند از عرضهای حال خویش
تیزی وتندی مکن با هیچکس
هم مباش از حلم خالی یک نفس
نرم باش اما نه آن شدت که خلق
چون به حلوا بر تو بگشایند حلق
هر گروهی را موافق باش و یار
تا تو را مرغ مراد آید شکار
مشکلی هر گه تو را آید به پیش
گرچه حلش می توانی کرد خویش
مستبد بر رأی خود هرگز مباش
کان پشیمانت نماید زود فاش
مشورت را عیب وعار خود مدان
شور از پیران کن و از دوستان
راستگو شو راستجو شوراستکار
تا بگردی در دو دنیا رستگار
از دل وجان و زبان گرراستی
غم مخور دیگر که کار آراستی
خود خبر داده است رب العالمین
زاینکه ان الله یحب الصادقین
نیز فرمود آن رسول کائنات
ایها القوم ان فی الصدق النجات
راست آمد تیر وکج باشد کمان
دشمن از پا افتد از این یا از آن
شهره کن در راستگوئی خویش را
راست گو وزدل ببر تشویش را
کن حذر از مکر وبهتان ودروغ
گرهمی خواهی تو را باشد فروغ
راستی هم گر دروغ آسا بود
کس نمی باید بدوگویا شود
آن دروغ راست سان با فروغ
بهتر است از راست همچون دروغ
گر ز شخص محتشم با دوستان
عیب می بینی میاور بر زبان
چیزی ار بینی که با دین عوام
متفق نبودمگواز آن کلام
در عوان الناس غوغا می شود
زحمت از بهر تو پیدا می شود
رازی ار نیک وبدش هست ازتو دور
سعی در دانستنش نبود ضرور
راز پیش مردم ناکس مگو
زشت پندارد اگر گوئی نکو
سرد گفتاری مکن با این وآن
دشمنی ز این تخم روید در جهان
هر چه گوئی فکرناکرده مگو
تا پشیمانی نبینی بعد ازاو
باش هم کم گوهم بسیار دان
نه که نادان باشی وهی قصه خوان
گر خردمندی شود بسیار گو
مردمان بیزار می گردنداز او
چون سخن گوئی بباید بنگری
گوهرت را جوئی اول مشتری
مشتری گر هست شوگوهر فروش
ورنه بگذارش به جا بنشین خموش
دشمن هرکس که باشد دوستت
دوستت نبودکه دشمن اوستت
خویش را نادان چو دانا بشمرد
زوحذر میکن که باشد بی خرد
راز خود با دوست خودهم مگو
تا نگردد دشمنت آگه از او
هرکه زشتی از توگوید در غیاب
کز شنیدن افتی اندر پیچ وتاب
باید او را داشتن معذور تر
زآنکه ازبهر تو آرد این خبر
خواهی ار مردم بگویندت نکو
هم تو از مردم نکودایم بگو
خواهی ار زخمی نیفتد بر دلت
کزعلاجش کار گرددمشکلت
هیچ با نادان مشو پرخاشجو
زآنکه چاک دل نمی گردد رفو
بس زیان دارد به شب خوردن طعام
بر خلاف رأی خلق از خاص وعام
گر کسی رامیهمان خود کنی
حاضر او را چون به خوان خودکنی
خوردنی ها را مگو از خوب و بد
کاین خوش ونیکوست یا معیوب ورد
هی مگوز آن خور که نغز ودلکش است
یا چرا از این نخوردی این خوش است
یا نمی باشد تو را اینها سزا
یا نشد ممکن که خوب آرم بجا
عذر خواهی زومکن در خوردنی
تا نپندارند طبعت را دنی
این شعار مردم بازاری است
طبع عالی ز این سخنها عاری است
چاکران میهمان راکن نظر
تا برنداز تو نکونامی به در
چاکران تو خطایی گر کنند
که تو را از حوصله خوددر کنند
پیش مهمان جنگ با ایشان مکن
تلخکامی در بر مهمان مکن
هر کسی راهم مشوخود میهمان
کاین به حال حشمتت دارد زیان
هم مکن با چاکران میزبان
حکمرانی که فلان کن یا فلان
این طبق را درفلان جا جای ده
یا بیار آن کاسه را اینجا بنه
می شونداز میهمان هست ار فضول
میزبان وچاکران اوملول
هست نان وکاسه چون از دیگران
دیگران راتومکن مهمان بر آن
از مزاح ناخوش واز فحش دار
شرم تا هرگز نگردی خوار و زار
با کسی کوکمتر است از تومزاح
الحذر هرگز مکن نبود صلاح
تا بماندحشمت تو برقرار
ورنه از دستت رود بی اختیار
قدرها را خوار میسازد مزاح
نورها را نار میسازد مزاح
دوست ها را میکنددشمن مزاح
دشمن جان است وخصم تن مزاح
آنچه گوئی لابد آن را بشنوی
خوارتر گردی کنی چون پیروی
با کسی هرگز مکن جنگ ای جوان
کاین بود شغل زنان و کودکان
نیمروز فصل تابستان بخواب
خوابت ار ناید بخلوت کن شتاب
تا که گرما سستی از شدت کند
با توهر کس هست ناراحت کند
هر زمان بر اسب میگردی سوار
اسب کوچک زیر ران خودمیار
اسب کوچک مرد را سازد حقیر
گرچه میباشد سوار او امیر
بر بزرگ اسبی نشیند گر حقیر
مینماید از شکوه اوچون امیر
هرگز از مردن مشواندیشناک
زندگانی را ز پی باشد هلاک
هرکه شد زاییده روزی میرد او
آن که جان را داده جان را گیرد او
کن نگهداری نکوازمال خو
باش اندر فکر ماه وسال خود
گرچه کم باشد نگهدارش نکو
تا نگهداری فزون را همچواو
مال اگر ماند از اودشمن خورد
به که پیش دوست کس حاجت برد
از امانت داری خلق الحذر
هست این کاری عبث زو درگذر
گر کنی رد مال او را داده ای
مرحمی بر زخم اوننهاده ای
صاحبش ممنون نگردد ازتو هیچ
هست این بندی به پای خود مپیچ
ورنکردی مال اورا رد به او
خائنی وتیره روز وزرد رو
ورتلف کردی شوی بدنام شهر
زندگانیت شود ضایع به دهر
هیچگه سوگند درعالم مخور
گر رودمالت در این ره غم مخور
درخرید و در فروش اندر بها
تا توانی دقت وکوشش نما
زآنکه نیمی از تجارت باشداین
کس نگوید کز حقارت باشد این
صابری کن پیشه اندر کارها
صابران را دوست می دارد خدا
صابری گردیده دوم عاقلی
از صبوری گشته پیدا کاملی
در صبوری حاصل آید کام دل
صبرکن خواهی اگر آرام دل
شاخهای خشک تاک از صبر وتاب
غوره داد انگور شد آمد شراب
خانه گر خواهی خریدن بهر زیست
باید اول بنگری همسایه کیست
خانه جایی خر که از همسایگان
تو غنی تر باشی وبا عز وشان
یا تو را باشد از آنها کمتری
گرمساوی بشد مشقت میبری
ده طعام وهدیه بر همسایگان
محتشم تر تا شوی از این وآن
طفلهاشان را نوازش کن همی
از دل ایشان ببر هست ار غمی
بام را برتر کن از دیوارشان
تا نباشد سوی تو دیدارشان
چون زن از تومحتشم تر شد مگیر
تا که نشمارد توراخوار وحقیر
گرچه میری پیر باشد یا سیاه
زنگرش بیندمده درخانه راه
با برادرها وفرزندان خویش
باش با هیبت که ترسند از تو بیش
پیشه ای گر یاد فرزندان دهی
به که او را گنج در دامان نهی
عیب نبود پیشه میباشد هنر
یک هنر بهتر ز صد گنج گهر
گنج را گفتند از آن شه بود
و آن هنر هر جا روی همره بود
هر چه داری خرج کن بر دختران
کارشان را بین وده بر شوهران
تا که از اندوه ایشان وارهی
لیک دوشیزه به دوشیزه دهی
از تو دامادت بیاید ای پسر
هم به نعمت هم به حشمت پست تر
تا که فخر او به تو باشد همی
نهکه فخر تو به او آیددمی
دوستی بیحجت از تو گر گله
کرد میباید نمایی حوصله
دوستی او نباشد معتبر
باش ممنونش که خود دادت خبر
دوست شوبا نیکوان وبا بدان
لیک آن را با دل این را با زبان
گر کسی با دشمن تو دوست است
دوستیش مغز نبود پوست است
زنهار وصد هزاران زینهار
زومشو غافل ندارد اعتبار
گر تو را دشمن بود غمگین مشو
تنگدل آشفته حال از این مشو
هر که را دشمن نباشد قدر نیست
گر خسوف او رانگیرد بدر نیست
هرکه را دشمن دارد او شد با بها
فادخلوا الجنات من ابوابها
پیش دشمن باش با فر وشکوه
کاه اگر هستی نما خود را چوکوه
کن جسارت گرچه بس افتاده ای
نقش انگلیون شو ار چه ساده ای
دشمن ار همسایه یا خویشت بود
کن حذر دایم چودر پیشت بود
الحذر از دشمنان خانگی
ماندن آنجا بود دیوانگی
خویش را در دوستی یکدل مساز
دوستی کن لیک از روی اعجاز
از سفیهان و ز اوباش شریر
بردباری کن بر ایشان ره مگیر
گردن ار داری به گردنکش بکش
بر شه شطرنج اوهی کش بکش
چرب وآهسته سخن گو با کسان
دوست یا دشمن سخن را خوش رسان
هر چه گوئی با کسان از نیک وبد
چشم دار آن را که می خواهی رسد
بد نخواهی بشنوی هم مشنوآن
هم شوی خود چون کنی کس را نوان
هر چه نتوانی بگویی پیش کس
هم نمی شاید که تا گوئی ز پس
لاف بر ناکرده کار خودمزن
از کنم یا کرده ام کم گوسخن
آنکه بتواند زبان بر توگشاد
پس زبان تو به رویش بسته باد
از سخن چینان تو را اندیشه باد
خانه آنها خراب از ریشه باد
کم ستایش کن به بی قدران که گر
وقتی آیدنشمرندت بی خبر
هرکه می دانی به کارت آید او
همچوخر در زیر بارت آید او
ترسش از اعراض وخشم خودمده
گر گناهی کرده پا بر آن بنه
گر شنیدی از کسی حرفی توهیچ
اندر آن انگشت خود دیگرمپیچ
خشمگین کم شو ترش منمای رو
ور شدی پس خشم خود را بر فرو
جائی ار باید که عفو و عذر خواست
ننگ نبود خواه اگر بینی به جاست
گر شوی واعظ چو برمنبر روی
بایدت بی باک درگفتن شوی
حاضرین را همچو طفلان دان که تا
هر سخن را خوب بتوانی ادا
در سخن گر دربمانی زودتر
زاین سخن رودر سخن های دگر
بر سر منبر تروشروئی مکن
باک از هر چیز می گوئی مکن
ای پسر گر قاضی ومفتی شوی
بایدت حق گوئی وحق بشنوی
ترشرو بی خنده میباش وهیوب
استعانت جو زعلام الغیوب
گر شوی تاجر چه بالا وچه پست
بایدت داد وستدبا زیر دست
طالب بیع و شری گر می شوی
با کسی کز رتبه هست از توقوی
با دیانت رحمش ار در دل بود
باک نبود ورنه بی حاصل بود
نسیه کاری تا که بتوانی مکن
خانه ها را نسیه کند از بیخ وبن
قیمت ار نقد است و نفع کم نمود
بهتر است از نسیه وبسیار سود
آنچه را تاجر به سنگ و من خرد
زوبه مثقال و درم هر کس برد
درتجارت بهترین چیزهاست
اینچنین چیزی تجارت را رواست
آنچه میرد یا بود بشکستنی
نیستتاجرا را به اودل بستنی
تاجر اینها را نمی باید خرد
ور خرد آخر پشمانی برد
تاجران باید چودر شهری روند
از اراجیف جهان ساکت شوند
از خبرهای نکو گویندو بس
هیچ ندهند اطلاع از موت کس
در سفر تا راحتت گرددزیاد
کنمکاری را زخودخشنود وشاد
تاجر از شهری چودرشهری رود
با سه صنف او آشنا باید شود
با توانگریهای صاحب اعتبار
با جوانمردان عیار بکار
هم به رهبان وشناسایان یوم
صرفه دارد دوستی این سه قوم
نسیه کاری را اگر کردی هوس
الحذر نسیه مده بر چندکس
لاف زنها وکسان بی درم
قاضی ومفتی وشخص محترم
کودک ونوکیسه ونواب وصدر
الحذر نسیه مده شان هیچ قدر
هیچ خطی را به خودحجت مساز
از برای خویشتن زحمت مساز
معنی اواینکه بنویسی چوخط
برتواز آن خط نگیردکس غلط
با کسی کاندر میان داری حساب
زودتر می کن حساب ورخ متاب
دوست بسیار ار تو را باشد کم است
دوست بهتر ز آنچه اندر عالم است
دوستی از نو همی در دست آر
دوستان کهنه را هم دوست دار
گر شوی دهقان به عالم ای پسر
زآنچه می کاری اگر خواهی ثمر
سعی کن تا نگذرد از وقتکار
آنچه باید کاشت پیش از وقت کار
خواهی ار کشتی کنی در سال نو
در پی تدبیر آن امسال رو
زودکاری را شعار خویش کن
کار را از وعده خود پیش کن
کاسب ار گردی واز اهل هنر
کن بهمزد کم قناعت ای پسر
تا کنی ده یازده یکبار کار
در دوباره پس به کف ده نیم آر
از لجاجت درگذر در روزگار
ورنهمردم را دهی ازخودفرار
پادشاهی را مقرب گر شوی
رأی شه را کرد باید پیروی
برخلاف رأی شه حرفی مگو
بی ضرورت جز رضای اومجو
پادشاهان صاحب تختند وتاج
غایت جهل است با شاهان لجاج
عیب کس را در حضورشه مگو
تا کهبدنفست نخواند کینه جو
غیر نیکوئی مکن از بیم شاه
هم مکن جز نیکوئی تعلیم شاه
نان از آن سفره که خوردی بد مکن
بلکه بد تا خوب میباشد مکن
کن جوانمردی که تا مردم شوی
بلکه وقتی داروی دردی شوی
آنچه مذکور است از اهل تمیز
آمده است اصل جوانمردی سه چیز
هر چه را گوئی کنم کن بی خلاف
راست گوخامش شو از لاف وگزاف
کن شعار خویشتن صبرو شکیب
ای خوشا آنکس که دارد این نصیب
مال خود را هیچگه ضایع مدار
گرچه باشد پوست نارنج ونار
درنظر چیزی که خوار آید تورا
شاید آن روزی به کار آید تورا
گر بود برگ درختان یا که سنگ
کار می آید تو را در روز تنگ
کن قناعت پیشه که اصل پندهاست
هر که قانع شد رها از بندهاست
بی طمع شو ورنه خواهی شد ذلیل
شوقناعت پیشه تا گردی جلیل
طامعان مردند دل پر آرزو
قانعان راکم نگردید آبرو
بخش ۱ - نصایح: حمد بی حد و ثنای بی عددبخش ۳ - در مقاومت با امیران ومصاحبت با فقیران: اگر پهلوانی ومرددغا
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چونکه گفتی او خداوند است و بس
پیرو احکام او می باش وبس
هوش مصنوعی: وقتی که گفتی او تنها خداوند است، پس فقط باید پیرو دستورات و قوانین او باشی.
چونکه گفتی بنده ام کن بندگی
تا نبینی خجلت و شرمندگی
هوش مصنوعی: وقتی گفتی که من بندهام، مرا در مقام بندگی قرار بده تا از شرم و خجالت دور بمانم.
در نماز و روزه کوتاهی مکن
کاین دو می باشند دین را بیخ و بن
هوش مصنوعی: در انجام نماز و روزه کوتاهی نکن، زیرا این دو اعمال، پایه و اساس دین هستند.
این نماز و روزه مخصوص خداست
کار از بهر خداکردن رواست
هوش مصنوعی: نماز و روزه تنها برای خداوند است و انجام کارها باید به نیت خدا باشد.
درنماز خویشتن سستی مکن
در عبادت تندی و چستی مکن
هوش مصنوعی: در هنگام نماز باید بسیار جدی و متمرکز باشی و در عبادت خود بیتوجهی نکن.
در نماز و روزه گر کاهل شوی
رفته رفته از خدا غافل شوی
هوش مصنوعی: اگر در انجام نماز و روزه سستی کنی، به تدریج از یاد خدا فاصله میگیری.
هرگز استهزاء میاور بر نماز
با کسی شوخی مکن اندر نماز
هوش مصنوعی: هرگز درباره نماز کسی را مسخره نکن و در زمان نماز با کسی شوخی نکن.
کوهلاک دین وهم دنیا بود
آفتی بر جان ز سر تا پا بود
هوش مصنوعی: کوهلاک نشانهای از درستی دین و فریب دنیا بود که آفتی بر جان انسان از سر تا پا سایه میافکند.
با پدر مادر چنان باش ای پسر
که زفرزندان خود داری نظر
هوش مصنوعی: با پدر و مادر خود با احترام و محبت رفتار کن، چون که آنها نیز به فرزندان خود توجه و اهمیت میدهند.
صبح ها بنگر به حال کهتران
تا ببینی خویش را از مهتران
هوش مصنوعی: صبحها به وضعیت و حال افرادی که از تو پایینتر هستند نگاه کن، تا خودت را بهترین افراد بشناسی و با آنها مقایسه کنی.
تا که آید از خدا خشنودیت
وز خدا هر دم رسد بهبودیت
هوش مصنوعی: تا زمانی که خوشنودی خدا به تو برسد و هر لحظه بهبود و پیشرفت از سوی او برایت حاصل شود.
تا نپرسندت سخن چیزی مگو
تا به جا ماند برایت آبرو
هوش مصنوعی: تا زمانی که از تو سوالی نمیشود، چیزی نگو، تا نام و آبرویت نزد دیگران حفظ بماند.
هر که پنت نشنود پندش مده
رنجش از صفرا است گلقندش مده
هوش مصنوعی: هر کسی که نصیحت و پند تو را نپذیرد، به او زحمت نده و از خواستهها و مشکلاتش نگران نباش، زیرا درد و رنج او ناشی از خشم و غم اوست.
تو ندانم بشنوی یا نشنوی
داری انشاء الله از دل پیروی
هوش مصنوعی: شما شاید ندانید که میشنوید یا نمیشنوید، ولی امیدوارم که از دل خود پیروی کنید.
بر ملاکس را مه پند ای عزیز
آبرویش را به پیش کس مریز
هوش مصنوعی: عزیزم، از مهارتها و شایستگیهای دیگران بهخوبی محافظت کن و آبرو و احترامشان را در برابر دیگران حفظ کن.
تا توانی تخم نیکوئی فشان
تا که نیکوئی بری حاصل از آن
هوش مصنوعی: تا جایی که میتوانی، کارهای خوب را انجام بده و بذری از نیکی بکار، تا بعدها از ثمرههای این کارهای خوب بهرهمند شوی.
نیکوئی روزی ثمر نیکودهد
هر چه بدهی بر تو بهتر او هد
هوش مصنوعی: کارهای نیک و خوبی که انجام میدهی، به زودی ثمرات خوب و مثبتی برایت به همراه خواهد آورد. هر چیزی که با نیکوکاری به دیگران بدهی، در نهایت بهتر و بیشتر به خودت برمیگردد.
از غم و شادی مگوبا یار هیچ
خاصه ازغم زومکن اظهار هیچ
هوش مصنوعی: از غم و شادی به یار نگو و هیچ وقت به خاطر غم، احساساتت را بروز نده.
نیک و بد چون پیشت آید درجهان
نه غمین ز این زود شونه شاد از آن
هوش مصنوعی: وقتی در زندگی به خوبیها و بدیها برخورد کردی، نه از خوبیها خوشحال باش و نه از بدیها غمگین. سعی کن از هر دو حالت درس بگیری و شادابی را حفظ کنی.
کاین صفت باشد به حال کودکان
از برای نقل و مغز گردکان
هوش مصنوعی: این ویژگی به حال کودکان مربوط است که مانند گردو، مغز و محتوا دارند و فقط ظاهرشان متفاوت است.
گر ستیزد با تو کس خاموش شو
هر چه او گردد زبان تو گوش شو
هوش مصنوعی: اگر کسی با تو درگیر شود، آرام بمان و هیچچیز نگو. هر چه آن شخص میگوید، تو فقط به حرفهای او گوش کن.
باش خامش تا که خاموشش کنی
گوششو تا حلقه در گوشش کنی
هوش مصنوعی: سکوت کن تا بتوانی او را ساکت کنی، به طوری که صدایش را از حلقهای که در گوشش است بیرون بیاوری.
احمقان را هست خاموشی جواب
ز احمق واز صحبتش کن اجتناب
هوش مصنوعی: با افراد نادان گفتگو نکن و تلاش کن که در برابرشان سکوت کنی، چون پاسخ به نادانی آنها تنها به نادانی بیشتر ختم میشود.
حرمت از اقوام پیر خویش کن
ز آه پیران ای جوان تشویش کن
هوش مصنوعی: ای جوان، به احترام و جایگاه خانوادههای قدیمی خود توجه کن و از ناراحتی و غم آنها دلگیر و نگران باش.
حرمت از اقوام پیر خویش کن
ز آه پیران ای جوان تشویش کن
هوش مصنوعی: ای جوان، احترام و ارزش قائل شو برای بزرگترها و قوم و خویش خود، زیرا از درد و رنج آنها عبرت بگیر و نگران باش.
خاصه ز آه پیر زن های فقیر
خاصه در آن نیم شب های چو قیر
هوش مصنوعی: به ویژه از صدای آه و ناله زنان سالخورده و فقیر، به ویژه در آن شبهای تاریک و غمانگیز.
آهشان سوزنده تر باشد ز برق
شعله ور از غرب گردد تا به شرق
هوش مصنوعی: آه و ناله آنها تندتر و سوزانتر است از درخشش شعلهای که از غرب به شرق میوزد.
کرد می باید حذر از آهشان
نیست پروائی به دل از شاهشان
هوش مصنوعی: باید از درد و آه آنها دوری کرد، زیرا قلب نباید از قدرت و نفوذ آنان هراس داشته باشد.
گر به شیر آسمان تیر افکنند
شیر را ازآسمان زیر افکنند
هوش مصنوعی: اگر به شیر آسمان تیر پرتاب کنند، شیر را از آسمان به زیر خواهند آورد.
نوک تیر آهشان از نه فلک
بگذرد چونانکه سوزن از قدک
هوش مصنوعی: تیر عشق مردم از هر مانعی فرا میگذرد، مانند سوزنی که به راحتی از پارچه عبور میکند.
از فساد تن برآید کاهلی
دور از خود کرد باید کاهلی
هوش مصنوعی: از فساد جسم باید خود را دور نگهداریم، زیرا کاهلی و بیتحرکی برای ما ضرر دارد و باید از آن پرهیز کنیم.
تن گر از فرمان تو بیرون رود
بنده فرمان تو جان چون شود
هوش مصنوعی: اگر جسم من از دستورات تو خارج شود، چگونه میتواند جان من مطیع تو باشد؟
تن ندارد بر توچون فرمانبری
بایدش در زیر فرمان آوری
هوش مصنوعی: شما باید به گونهای عمل کنید که در زیر فرمان دیگران باشید، زیرا بدون این نوع اطاعت، وجودی نخواهید داشت.
کن ستم بر تن که فرمانت برد
خسته اش کن تا اطاعت آورد
هوش مصنوعی: بر تن خود سختی و زحمت بگذار تا بتواند از تو اطاعت کند و تسلیم شود.
چون کلام با صلاحی باشدت
شرم ازگفتار باید نایدت
هوش مصنوعی: اگر سخن درست و مناسب باشد، نباید از بیان آن خجالت بکشی.
ای بسا شخصی که آمد شرم کیش
باز ماند از عرضهای حال خویش
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد هستند که به دلیل شرم و حیا نتوانستهاند درباره وضعیت و حال خود صحبت کنند.
تیزی وتندی مکن با هیچکس
هم مباش از حلم خالی یک نفس
هوش مصنوعی: هیچگاه با هیچکس تندخو و تیز برخورد نکن و از خویشتنداری یک لحظه هم غافل مشو.
نرم باش اما نه آن شدت که خلق
چون به حلوا بر تو بگشایند حلق
هوش مصنوعی: با لطافت برخورد کن، اما نه به شدت که مردم هنگام خوشحالی و لذت از تو همچون حلوا به تو نزدیک شوند.
هر گروهی را موافق باش و یار
تا تو را مرغ مراد آید شکار
هوش مصنوعی: با دیگران همفکر و همراه باش، تا موفقیت و آرزوها به سراغت بیاید.
مشکلی هر گه تو را آید به پیش
گرچه حلش می توانی کرد خویش
هوش مصنوعی: هر زمان که مشکلی برایت پیش بیاید، اگرچه توانایی حل آن را داری، اما بهتر است به خودت و تواناییهایت ایمان داشته باشی.
مستبد بر رأی خود هرگز مباش
کان پشیمانت نماید زود فاش
هوش مصنوعی: هیچگاه بر تصمیم خود بهطور بیدلیل اصرار نکن، زیرا ممکن است در آینده از تصمیمی که گرفتی پشیمان شوی و این پشیمانی به سرعت برملا شود.
مشورت را عیب وعار خود مدان
شور از پیران کن و از دوستان
هوش مصنوعی: به خودت نگو که مشورت کردن عیب و نقصی است، از افراد باتجربه و دوستانت کمک بگیر.
راستگو شو راستجو شوراستکار
تا بگردی در دو دنیا رستگار
هوش مصنوعی: به راستی و صداقت رفتار کن و به دنبال حقیقت باش، تا در این دنیا و آن دنیا به نیکی و موفقیت دست پیدا کنی.
از دل وجان و زبان گرراستی
غم مخور دیگر که کار آراستی
هوش مصنوعی: از دل و جان و زبان خود، اگر واقعاً راست بگویی، دیگر نگران غم نباش؛ زیرا که کارهایت به سامان آمده است.
خود خبر داده است رب العالمین
زاینکه ان الله یحب الصادقین
هوش مصنوعی: خداوند جهان به ما اعلام کرده که او راستگویان را دوست دارد.
نیز فرمود آن رسول کائنات
ایها القوم ان فی الصدق النجات
هوش مصنوعی: آن پیامبر بزرگ فرمود: ای مردم، به شایستگی بدانید که حقیقت و راستگویی در زندگی، موجب نجات و کامیابی شما خواهد شد.
راست آمد تیر وکج باشد کمان
دشمن از پا افتد از این یا از آن
هوش مصنوعی: تیر بر هدف نشسته و هرچند کمان دشمن ممکن است کج باشد، اما آنچه مهم است این است که او از پا افتاده است، چه به خاطر این تیر و چه به خاطر چیز دیگری.
شهره کن در راستگوئی خویش را
راست گو وزدل ببر تشویش را
هوش مصنوعی: به دیگران شهرت و اعتبار خود را در راستگویی نشان بده و از دل خود نگرانیها و ترسها را دور کن.
کن حذر از مکر وبهتان ودروغ
گرهمی خواهی تو را باشد فروغ
هوش مصنوعی: مراقب فریب و دروغ باش، زیرا اگر خواهان روشنایی و موفقیت هستی، باید از این کلاهبرداریها و ناپاکیها دوری کنی.
راستی هم گر دروغ آسا بود
کس نمی باید بدوگویا شود
هوش مصنوعی: اگر واقعاً دروغگو باشد، هیچ کس نباید به او اعتماد کند و دروغ بگوید.
آن دروغ راست سان با فروغ
بهتر است از راست همچون دروغ
هوش مصنوعی: بهتر است دروغی زیبا و دلنشین بگویی تا اینکه راستگویی سرد و بیروح داشته باشی.
گر ز شخص محتشم با دوستان
عیب می بینی میاور بر زبان
هوش مصنوعی: اگر از شخص با شخصیت و محترم عیب و ایرادی را با دوستانت مشاهده کردی، آن را بر زبان نیاور.
چیزی ار بینی که با دین عوام
متفق نبودمگواز آن کلام
هوش مصنوعی: اگر چیزی ببینی که با باورهای عمومی مردم همسو نیست، از آن سخن نگو.
در عوان الناس غوغا می شود
زحمت از بهر تو پیدا می شود
هوش مصنوعی: در میان مردم شلوغی و سر و صدا به وجود میآید و زحمات برای تو و به خاطر تو آغاز میشود.
رازی ار نیک وبدش هست ازتو دور
سعی در دانستنش نبود ضرور
هوش مصنوعی: اگر رازی خوب یا بد وجود دارد، دانستن آن از تو دور است و نیازی به تلاش برای فهمیدنش نیست.
راز پیش مردم ناکس مگو
زشت پندارد اگر گوئی نکو
هوش مصنوعی: رازهایت را نزد افراد نادان فاش نکن، زیرا اگر بگویی، آنها کار زشتی خواهند پنداشت.
سرد گفتاری مکن با این وآن
دشمنی ز این تخم روید در جهان
هوش مصنوعی: با دیگران به طرز سرد و بیاحساس صحبت نکن و با آنها دشمنی نداشته باش. زیرا از این نوع رفتار، در دنیای اطراف تو بدی و مشکل به وجود میآید.
هر چه گوئی فکرناکرده مگو
تا پشیمانی نبینی بعد ازاو
هوش مصنوعی: هر چیزی که میخواهی بگویی، قبل از آن خوب فکر کن تا بعداً به خاطر آن پشیمان نشوی.
باش هم کم گوهم بسیار دان
نه که نادان باشی وهی قصه خوان
هوش مصنوعی: بیشتر از حد حرف نزن، اما دانایی خود را نشان بده. این طور نباشد که فقط به حرفهای بیمحتوا گوش فرادهی.
گر خردمندی شود بسیار گو
مردمان بیزار می گردنداز او
هوش مصنوعی: اگر فردی به دانش و خرد زیادی دست یابد، دیگران از او فاصله میگیرند و از او خوششان نمیآید.
چون سخن گوئی بباید بنگری
گوهرت را جوئی اول مشتری
هوش مصنوعی: وقتی صحبت میکنی، باید به ارزش و دقت کلماتت توجه کنی و نخست کیفیت حرفهایت را بسنجی.
مشتری گر هست شوگوهر فروش
ورنه بگذارش به جا بنشین خموش
هوش مصنوعی: اگر خریدار وجود دارد، پس بیا و جواهرات را بفروش؛ ولی اگر خریدار نیست، بهتر است در همانجا بنشینی و سکوت کنی.
دشمن هرکس که باشد دوستت
دوستت نبودکه دشمن اوستت
هوش مصنوعی: هر کسی که دشمن تو باشد، دشمنی او مانع دوستی من با تو نمیشود.
خویش را نادان چو دانا بشمرد
زوحذر میکن که باشد بی خرد
هوش مصنوعی: اگر کسی خود را دانا بداند در حالی که نادان است، باید از او دوری کرد؛ زیرا او بیخود و نادان خواهد بود.
راز خود با دوست خودهم مگو
تا نگردد دشمنت آگه از او
هوش مصنوعی: بهتر است که اسرارت را با دوستت در میان نگذاری، زیرا ممکن است دشمن تو از آن مطلع شود.
هرکه زشتی از توگوید در غیاب
کز شنیدن افتی اندر پیچ وتاب
هوش مصنوعی: هر کسی که در غیاب تو از تو بد بگوید، در واقع تحت تأثیر حرفهای خود قرار میگیرد و دچار سردرگمی و وقفه میشود.
باید او را داشتن معذور تر
زآنکه ازبهر تو آرد این خبر
هوش مصنوعی: باید او را بیشتر ببخشیم، زیرا او به خاطر تو این خبر را میآورد.
خواهی ار مردم بگویندت نکو
هم تو از مردم نکودایم بگو
هوش مصنوعی: اگر میخواهی مردم دربارهات خوب حرف بزنند، خودت هم با دیگران خوب رفتار کن و به خوبیها ارزش بده.
خواهی ار زخمی نیفتد بر دلت
کزعلاجش کار گرددمشکلت
هوش مصنوعی: اگر نمیخواهی دلت زخمی شود، باید به درمان دردها و مشکلاتت بپردازی.
هیچ با نادان مشو پرخاشجو
زآنکه چاک دل نمی گردد رفو
هوش مصنوعی: با فرد نادان مجادله نکن، زیرا دل جریحهدار هیچگاه به آسانی ترمیم نمیشود.
بس زیان دارد به شب خوردن طعام
بر خلاف رأی خلق از خاص وعام
هوش مصنوعی: خوردن غذا در شب، بر خلاف نظر مردم، چه خاص و چه عام، بسیار مضر است.
گر کسی رامیهمان خود کنی
حاضر او را چون به خوان خودکنی
هوش مصنوعی: اگر کسی را مانند خودت بخوانی و پذیرای او باشی، او نیز در مقابل، به تو احترام خواهد گذاشت و به محفل تو خواهد آمد.
خوردنی ها را مگو از خوب و بد
کاین خوش ونیکوست یا معیوب ورد
هوش مصنوعی: بهتر است درباره غذاها از خوب و بد صحبت نکنیم، زیرا برخی از آنها خوشمزه و خوب هستند و برخی دیگر نقص هایی دارند.
هی مگوز آن خور که نغز ودلکش است
یا چرا از این نخوردی این خوش است
هوش مصنوعی: هیچ چیز دیگری را نخور که این غذا بسیار خوشمزه و دلنشین است. یا چرا از این خوشمزگی بهره نبردی؟
یا نمی باشد تو را اینها سزا
یا نشد ممکن که خوب آرم بجا
هوش مصنوعی: این موضوع برای تو مناسب نیست یا اینکه نتوانستم به خوبی آن را انجام دهم.
عذر خواهی زومکن در خوردنی
تا نپندارند طبعت را دنی
هوش مصنوعی: از عذرخواهی در مورد خوردنیها پرهیز کن تا دیگران نپندارند که روحیهات مادی و دنیوی است.
این شعار مردم بازاری است
طبع عالی ز این سخنها عاری است
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که این نوع صحبتها و شعارها متعلق به افرادی است که زندگی ساده و عوامانهای دارند، و از طبع و روحیهای بلند و عالی بیبهرهاند.
چاکران میهمان راکن نظر
تا برنداز تو نکونامی به در
هوش مصنوعی: بخشی از مهماننوازی و احترام به مهمانان این است که به آنان توجه ویژهای داشته باشیم و تلاش کنیم تا از حضورشان بهرهمند شویم. به این ترتیب، باید مراقب باشیم که از خوبیهای خودمان چیزی را به مهمانان منتقل کنیم و آنها را در خاطر بسپاریم.
چاکران تو خطایی گر کنند
که تو را از حوصله خوددر کنند
هوش مصنوعی: اگر خدمتگزاران تو اشتباهی مرتکب شوند که موجب آزردگی خاطر تو شوند، این منجر به دوری تو از آنها میشود.
پیش مهمان جنگ با ایشان مکن
تلخکامی در بر مهمان مکن
هوش مصنوعی: در برابر مهمان، با دیگران به مشاجره نپرداز و از جدال و تلخی دوری کن.
هر کسی راهم مشوخود میهمان
کاین به حال حشمتت دارد زیان
هوش مصنوعی: هر فردی که به درستی مهمان تو باشد، به دلیل مقام و منزلتی که داری، برای تو به نفع نخواهد بود.
هم مکن با چاکران میزبان
حکمرانی که فلان کن یا فلان
هوش مصنوعی: با افرادی که به عنوان خدمتکار یا چاکر در کنار میزبان قرار دارند، نزدیک نشو و از آنها نخواه که رفتار خاصی داشته باشند یا کاری را انجام دهند.
این طبق را درفلان جا جای ده
یا بیار آن کاسه را اینجا بنه
هوش مصنوعی: این ظرف را در آن مکان قرار بده یا آن کاسه را اینجا گذاشته کن.
می شونداز میهمان هست ار فضول
میزبان وچاکران اوملول
هوش مصنوعی: اگر میزبان فضول باشد و به کارهای میهمان توجه نکند، خدمه و چاکران نیز بیمیل و بیعلاقه خواهند شد.
هست نان وکاسه چون از دیگران
دیگران راتومکن مهمان بر آن
هوش مصنوعی: اگر نان و کاسهای در دست داری، مهمانهای دیگر را فراموش نکن و به آنها هم توجه کن.
از مزاح ناخوش واز فحش دار
شرم تا هرگز نگردی خوار و زار
هوش مصنوعی: از آزار دیگران و فحاشی باید شرم کرد، تا هرگز بیارزش و ذلیل نشوی.
با کسی کوکمتر است از تومزاح
الحذر هرگز مکن نبود صلاح
هوش مصنوعی: هرگز با کسی که کمتر از تو اراده و احتیاط دارد، شوخی نکن که این کار به نفع تو نیست.
تا بماندحشمت تو برقرار
ورنه از دستت رود بی اختیار
هوش مصنوعی: برای اینکه شکوه و عظمت تو پایدار بماند، باید مراقب باشی؛ وگرنه بدون اینکه خودت بخواهی، از دستت میرود.
قدرها را خوار میسازد مزاح
نورها را نار میسازد مزاح
هوش مصنوعی: مزاحمت و کنجکاوی، ارزشها را کمارزش میکند و حضور نور، باعث ناراحتی و آزار میشود.
دوست ها را میکنددشمن مزاح
دشمن جان است وخصم تن مزاح
هوش مصنوعی: دوستها با رفتار نادرستشان، به دشمن تبدیل میشوند. همچنین، دشمنی که میتواند آسیب برساند، همچون درد و رنجی برای جان و بدن انسان است.
آنچه گوئی لابد آن را بشنوی
خوارتر گردی کنی چون پیروی
هوش مصنوعی: هر چیزی که بگویی، حتماً باید آن را بشنوی و در این صورت، تو خوارتر میشوی؛ پس مثل کسی که به دیگران پیروی میکند، نباش.
با کسی هرگز مکن جنگ ای جوان
کاین بود شغل زنان و کودکان
هوش مصنوعی: ای جوان، هرگز با کسی درگیر نشو، زیرا این کار ویژه زنان و کودکان است.
نیمروز فصل تابستان بخواب
خوابت ار ناید بخلوت کن شتاب
هوش مصنوعی: در وسط روزهای گرم تابستان، اگر خواب به چشمت نمیآید، سریعاً به مکانی خلوت برو و کمی استراحت کن.
تا که گرما سستی از شدت کند
با توهر کس هست ناراحت کند
هوش مصنوعی: تا وقتی که گرما باعث شود کسی آرامش خود را از دست بدهد، هر کسی میتواند به ناراحتی دیگران دامن بزند.
هر زمان بر اسب میگردی سوار
اسب کوچک زیر ران خودمیار
هوش مصنوعی: هر وقت سوار بر اسب هستی، به یاد داشته باش که اسب کوچک زیر پایت را به کار بگیر.
اسب کوچک مرد را سازد حقیر
گرچه میباشد سوار او امیر
هوش مصنوعی: اسب کوچک مرد را به شخصی بیارزش تبدیل میکند، حتی اگر سوار آن فرد، امیر باشد.
بر بزرگ اسبی نشیند گر حقیر
مینماید از شکوه اوچون امیر
هوش مصنوعی: اگر کسی بر روی اسب بزرگی نشسته باشد، حتی اگر خود را حقیر و کوچک احساس کند، باز هم شکوه و عظمت آن اسب به او حالت امیری میبخشد.
هرگز از مردن مشواندیشناک
زندگانی را ز پی باشد هلاک
هوش مصنوعی: هرگز نگران مرگ نباش، زیرا زندگی به دنبال آن نیست که به هلاکت برساند.
هرکه شد زاییده روزی میرد او
آن که جان را داده جان را گیرد او
هوش مصنوعی: هر کسی که به دنیا میآید، روزی خواهد مرد. کسی که روح را به انسان میدهد، در نهایت همان روح را میستاند.
کن نگهداری نکوازمال خو
باش اندر فکر ماه وسال خود
هوش مصنوعی: نگاهی به وضعیت و آیندهات داشته باش و از خواب و غفلت بیدار شو.
گرچه کم باشد نگهدارش نکو
تا نگهداری فزون را همچواو
هوش مصنوعی: اگرچه نگهداری او اندک است و نیکو، اما نگهداری بیشتر او به مانند نگهداری یک چیز دیگر خواهد بود.
مال اگر ماند از اودشمن خورد
به که پیش دوست کس حاجت برد
هوش مصنوعی: اگر ثروت و داراییای باقی بماند، بهتر است که به دشمن داده شود تا اینکه انسان در برابر دوستی، نیازمند باشد و از او درخواست کمک کند.
از امانت داری خلق الحذر
هست این کاری عبث زو درگذر
هوش مصنوعی: مراقب باشید که مردم امانتدار هستند، بنابراین از انجام کارهای بیهوده و بیفایده پرهیز کنید.
گر کنی رد مال او را داده ای
مرحمی بر زخم اوننهاده ای
هوش مصنوعی: اگر به او کمک کنی و نیازش را برطرف کنی، در واقع به زخمهای دل او مرهمی زدهای.
صاحبش ممنون نگردد ازتو هیچ
هست این بندی به پای خود مپیچ
هوش مصنوعی: اگر صاحبش از تو تشکر نکند، بدان که این وابستگی فقط برای خودت دردسر است؛ پس خودت را در این چاله گیر ننداز.
ورنکردی مال اورا رد به او
خائنی وتیره روز وزرد رو
هوش مصنوعی: اگر مال او را به او ندهی، بیتردید خیانت کردهای و روزگار تو تیره و چهرهات زرد خواهد شد.
ورتلف کردی شوی بدنام شهر
زندگانیت شود ضایع به دهر
هوش مصنوعی: اگر خرابکارانه رفتار کنی، نام نیک تو در بین مردم از بین میرود و زندگیات در این دنیا نادرست و نابود خواهد شد.
هیچگه سوگند درعالم مخور
گر رودمالت در این ره غم مخور
هوش مصنوعی: هرگز در دنیا سوگند مخور، اگر مال و داراییات در این مسیر از دست رفت، ناراحت نباش.
درخرید و در فروش اندر بها
تا توانی دقت وکوشش نما
هوش مصنوعی: در خرید و فروش، تا جایی که امکان دارد، دقت و تلاش خود را به کار ببر.
زآنکه نیمی از تجارت باشداین
کس نگوید کز حقارت باشد این
هوش مصنوعی: این شخص نمیگوید که از حقارت است، چرا که نیمی از کار تجارت به دست اوست.
صابری کن پیشه اندر کارها
صابران را دوست می دارد خدا
هوش مصنوعی: صبوری را در کارها پیشهی خود قرار بده زیرا خداوند صابران را دوست میدارد.
صابری گردیده دوم عاقلی
از صبوری گشته پیدا کاملی
هوش مصنوعی: صبوری انسان را به مرحلهای از عقل و درک میرساند که میتواند در سختیها و چالشها با تدبیر و آرامش رفتار کند. بنابراین صبر به فرد کمک میکند تا به کمال و پختگی دست یابد.
در صبوری حاصل آید کام دل
صبرکن خواهی اگر آرام دل
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به خواستههای قلبیات برسی، باید صبر داشته باشی؛ زیرا با صبر، آرامش درون به دست میآید.
شاخهای خشک تاک از صبر وتاب
غوره داد انگور شد آمد شراب
هوش مصنوعی: درختانی که خشک شدهاند، وقتی صبر و تحمل میکنند، میوهای میدهند که به شراب تبدیل میشود. این یعنی با صبر و تحمل، میتوان به نتایج شیرینی دست یافت.
خانه گر خواهی خریدن بهر زیست
باید اول بنگری همسایه کیست
هوش مصنوعی: اگر میخواهی خانهای برای زندگی بخری، نخست باید به همسایهها و افرادی که در آن اطراف هستند توجه کنی.
خانه جایی خر که از همسایگان
تو غنی تر باشی وبا عز وشان
هوش مصنوعی: خانه جایی است که اگر از همسایگان خود مالی و برتری بیشتری داشته باشی، زندگی با عزت و احترام خواهی داشت.
یا تو را باشد از آنها کمتری
گرمساوی بشد مشقت میبری
هوش مصنوعی: شاید تو نسبت به آنان کمتر تحت فشار و زحمت قرار گرفتی و به راحتی از سختیها عبور کردی.
ده طعام وهدیه بر همسایگان
محتشم تر تا شوی از این وآن
هوش مصنوعی: برای اینکه از دیگران در امان بمانی و محبوبیت بیشتری کسب کنی، غذا و هدیههای باارزشتری به همسایگان خود بده.
طفلهاشان را نوازش کن همی
از دل ایشان ببر هست ار غمی
هوش مصنوعی: کودکانشان را به نرمی محبت کن تا غم و اندوه را از دلهایشان بزدایی.
بام را برتر کن از دیوارشان
تا نباشد سوی تو دیدارشان
هوش مصنوعی: بام را از دیوارهای آنها بالاتر کن تا دیگر نتوانند به تو دسترسی داشته باشند.
چون زن از تومحتشم تر شد مگیر
تا که نشمارد توراخوار وحقیر
هوش مصنوعی: وقتی زن از تو بافت و زیباییاش بیشتر شد، احتیاط کن و به کسی که تو را پایین میآورد و کوچک میشمارد، اهمیت نده.
گرچه میری پیر باشد یا سیاه
زنگرش بیندمده درخانه راه
هوش مصنوعی: هرچند ممکن است لباسی که میپوشی کهنه یا تیره باشد، ولی زیبایی و جذابیت تو را نخواهد کاست و همیشه در خانهات میتوانی راهی برای درخشش و بودن داشته باشی.
با برادرها وفرزندان خویش
باش با هیبت که ترسند از تو بیش
هوش مصنوعی: با برادران و فرزندان خود در کنار هم باشید و به گونهای رفتار کنید که از شما بترسند و به شما احترام بگذارند.
پیشه ای گر یاد فرزندان دهی
به که او را گنج در دامان نهی
هوش مصنوعی: اگر شغلی را به فرزندان خود آموزش دهی، مانند این است که گنجی را در دستانشان قرار دادهای.
عیب نبود پیشه میباشد هنر
یک هنر بهتر ز صد گنج گهر
هوش مصنوعی: عیب نیست که شغل انسان به هنر مربوط میشود، زیرا یک هنر میتواند ارزشمندتر از صد گنج باشد.
گنج را گفتند از آن شه بود
و آن هنر هر جا روی همره بود
هوش مصنوعی: گنج را میگویند که متعلق به آن پادشاه است و هر هنری که باشد، همیشه با او همراه است.
هر چه داری خرج کن بر دختران
کارشان را بین وده بر شوهران
هوش مصنوعی: هرچه دارایی داری، برای دختران خرج کن و کارهای آنها را ببین و به زوجهایشان هم رسیدگی کن.
تا که از اندوه ایشان وارهی
لیک دوشیزه به دوشیزه دهی
هوش مصنوعی: تا زمانی که بتوانی از غم آنها رهایی یابی، اما باید توجه داشته باشی که بر دوشیزههای دیگر هم اجحاف نکنی.
از تو دامادت بیاید ای پسر
هم به نعمت هم به حشمت پست تر
هوش مصنوعی: پسر، دامادت از تو به نعمت و ثروت کمتر خواهد آمد.
تا که فخر او به تو باشد همی
نهکه فخر تو به او آیددمی
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو به او افتخار کنی، هرگز او به تو افتخار نخواهد کرد.
دوستی بیحجت از تو گر گله
کرد میباید نمایی حوصله
هوش مصنوعی: اگر دوستی بدون دلیل از تو شکایت کند، باید صبوری و شکیبایی نشان دهی.
دوستی او نباشد معتبر
باش ممنونش که خود دادت خبر
هوش مصنوعی: اگر دوستی او اهمیت ندارد، باید از او تشکر کنی که تو را از وضعیت خود آگاه کرده است.
دوست شوبا نیکوان وبا بدان
لیک آن را با دل این را با زبان
هوش مصنوعی: دوست خوب را با دل دوست بد را با زبان قابل درک است. یعنی باید به طور قلبی و واقعی با دوستان خوب ارتباط برقرار کرد، اما برای برخورد با افراد بد باید مراقب و با احتیاط بود.
گر کسی با دشمن تو دوست است
دوستیش مغز نبود پوست است
هوش مصنوعی: اگر کسی با دشمن تو دوستی کند، این دوستی واقعی نیست و تنها ظاهری و سطحی است.
زنهار وصد هزاران زینهار
زومشو غافل ندارد اعتبار
هوش مصنوعی: حواست را جمع کن و مراقب باش، زیرا با بیتوجهی اعتماد تو آسیب خواهد دید.
گر تو را دشمن بود غمگین مشو
تنگدل آشفته حال از این مشو
هوش مصنوعی: اگر کسی با تو دشمنی کند، نگران نباش و دلت را شاد نگهدار. از این موضوع ناراحت و آشفته نشو.
هر که را دشمن نباشد قدر نیست
گر خسوف او رانگیرد بدر نیست
هوش مصنوعی: هر کسی که دشمنی در کارش نباشد، ارزش و مرتبهاش زیاد نیست و اگر سیاهی بر او سایه بیفکند، مانند ماه کامل نمیتواند درخشان باشد.
هرکه را دشمن دارد او شد با بها
فادخلوا الجنات من ابوابها
هوش مصنوعی: هر کس که دشمنی دارد، با عظمت و ارزشمندی وارد بهشتها خواهد شد. پس به بهشتها از درهایشان وارد شوید.
پیش دشمن باش با فر وشکوه
کاه اگر هستی نما خود را چوکوه
هوش مصنوعی: با دشمن خود با افتخاری و بزرگی رفتار کن، حتی اگر در پایینترین موقعیتها قرار داری، چون میتوانی خود را بالا و بزرگ نشان دهی.
کن جسارت گرچه بس افتاده ای
نقش انگلیون شو ار چه ساده ای
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است حالا در شرایط بدی قرار داشته باشی، اما جسارت به خرج بده و کاری کن که مانند انگل یکنواخت و ساده به نظر نیایی.
دشمن ار همسایه یا خویشت بود
کن حذر دایم چودر پیشت بود
هوش مصنوعی: اگر دشمن همسایه یا خودیات باشد، همیشه مراقب باش، چون ممکن است او در نزدیکی تو باشد.
الحذر از دشمنان خانگی
ماندن آنجا بود دیوانگی
هوش مصنوعی: از دشمنان خودت احتیاط کن؛ ماندن در جایی که آنها وجود دارند، دیوانگی است.
خویش را در دوستی یکدل مساز
دوستی کن لیک از روی اعجاز
هوش مصنوعی: دوستی را با قلبی یکسان برقرار نکن، بلکه از روی قدرت و شگفتی به دوستی بپرداز.
از سفیهان و ز اوباش شریر
بردباری کن بر ایشان ره مگیر
هوش مصنوعی: بر تو لازم است که با نادانان و افراد شرور مدارا کنی و اجازه ندهی که بر تو تسلط پیدا کنند.
گردن ار داری به گردنکش بکش
بر شه شطرنج اوهی کش بکش
هوش مصنوعی: اگر گردنکشی داری، به جنگ او برو و پشت سرش را بکش. در دنیای شطرنج، هر حرکتی که میکنی، باید با دقت و تفکر باشد.
چرب وآهسته سخن گو با کسان
دوست یا دشمن سخن را خوش رسان
هوش مصنوعی: به آرامی و با لطافت با دیگران صحبت کن، چه آنها دوستان تو باشند و چه دشمنان. باید سخن را به گونهای بیان کنی که خوشایند و دلنشین باشد.
هر چه گوئی با کسان از نیک وبد
چشم دار آن را که می خواهی رسد
هوش مصنوعی: هر چه در مورد نیک و بد با دیگران صحبت کنی، مراقب باش که به آن چیزی که میخواهی، برسیدی.
بد نخواهی بشنوی هم مشنوآن
هم شوی خود چون کنی کس را نوان
هوش مصنوعی: اگر به دیگران بد نرسانی، هیچ بدی را نخواهی شنید. اگر به کسی آسیب برسانی، خودت نیز مانند او خواهی شد.
هر چه نتوانی بگویی پیش کس
هم نمی شاید که تا گوئی ز پس
هوش مصنوعی: هر آنچه که نمیتوانی بگویی، نمیتوانی به کسی بگویی که از تو خواهش کند تا این موضوع را بیان کنی.
لاف بر ناکرده کار خودمزن
از کنم یا کرده ام کم گوسخن
هوش مصنوعی: به خود نبالید و از کارهایی که نکردهاید، سخن نرانید؛ زیرا ممکن است آنچه انجام دادهاید نیز کم ارزش باشد.
آنکه بتواند زبان بر توگشاد
پس زبان تو به رویش بسته باد
هوش مصنوعی: کسی که بتواند با تو سخن بگوید، امیدوارم که تو دیگر نتوانی با او صحبت کنی.
از سخن چینان تو را اندیشه باد
خانه آنها خراب از ریشه باد
هوش مصنوعی: از سخن چینان دوری کن، چون افکار و حرفهای آنان میتواند به زندگی تو آسیب برساند و باعث نابودی روابط و دوستیها شود.
کم ستایش کن به بی قدران که گر
وقتی آیدنشمرندت بی خبر
هوش مصنوعی: زیاد کسی را به خاطر چیزی که ارزش ندارد ستایش نکن، چون اگر روزی به پشیمانی بخواهند برگردند، ممکن است بدون توجه به احساسات و بیخبر از تو، تو را کنار بگذارند.
هرکه می دانی به کارت آید او
همچوخر در زیر بارت آید او
هوش مصنوعی: هر کس که در کارت به تو کمک میکند، مانند اسب که زیر سوار میآید، به خدمتت در میآید.
ترسش از اعراض وخشم خودمده
گر گناهی کرده پا بر آن بنه
هوش مصنوعی: اگر از مخالفت و خشم خود دچار ترس هستی، باید بدانی که اگر گناهی هم کردهای، آن را فراموش کن و بر آن پا نگذار.
گر شنیدی از کسی حرفی توهیچ
اندر آن انگشت خود دیگرمپیچ
هوش مصنوعی: اگر از کسی حرفی شنیدی، به هیچ عنوان در آن دست خود را بیشتر نپیچان.
خشمگین کم شو ترش منمای رو
ور شدی پس خشم خود را بر فرو
هوش مصنوعی: عصبانی نشو و چهرهات را عبوس نکن، چون وقتی اینطور میشوی، باید خشم خود را کنترل کنی.
جائی ار باید که عفو و عذر خواست
ننگ نبود خواه اگر بینی به جاست
هوش مصنوعی: اگر جایی نیاز به عذرخواهی و بخشش است، نباید این کار ننگ باشد؛ حتی اگر به نظر میرسد این اقدام مناسب و به جاست.
گر شوی واعظ چو برمنبر روی
بایدت بی باک درگفتن شوی
هوش مصنوعی: اگر به مقام وعظ و preaching برسید و در منبر قرار بگیرید، باید در گفتارتان شجاع و بیپروا باشید.
حاضرین را همچو طفلان دان که تا
هر سخن را خوب بتوانی ادا
هوش مصنوعی: حاضران را مانند بچهها بدان، تا هر سخنی را بتوانی به خوبی بیان کنی.
در سخن گر دربمانی زودتر
زاین سخن رودر سخن های دگر
هوش مصنوعی: اگر در گفتار خود نکتهای را بیان کنی، بهتر است که آن را سریعتر از اینجا بگویی تا به گفتارهای دیگر کشیده نشود.
بر سر منبر تروشروئی مکن
باک از هر چیز می گوئی مکن
هوش مصنوعی: بر روی منبر، از گفتن حقیقت خودداری نکن و نترس؛ هر چیزی که نیاز است را بگو.
ای پسر گر قاضی ومفتی شوی
بایدت حق گوئی وحق بشنوی
هوش مصنوعی: اگر تو قاضی یا مفتی شوی، باید حق را بگویی و حق را بشنوی.
ترشرو بی خنده میباش وهیوب
استعانت جو زعلام الغیوب
هوش مصنوعی: بدون خنده و دلگیر نباش و از آن کسی که به همه چیز آگاه است، کمک بخواه.
گر شوی تاجر چه بالا وچه پست
بایدت داد وستدبا زیر دست
هوش مصنوعی: اگر تاجر شوی، خواه مقام بلند داشته باشی و خواه پایین، باید با کسانی که در وضعیت پایینتری قرار دارند، تجارت کنی و داد و ستد داشته باشی.
طالب بیع و شری گر می شوی
با کسی کز رتبه هست از توقوی
هوش مصنوعی: اگر خواهان خرید و فروش هستی، با کسی معامله کن که از نظر تقوا و ایمان در رتبه بالایی قرار دارد.
با دیانت رحمش ار در دل بود
باک نبود ورنه بی حاصل بود
هوش مصنوعی: اگر در دل انسان دیانت و محبت وجود داشته باشد، هیچ نگرانی و ترسی نیست؛ وگرنه زندگی بیهدف خواهد بود.
نسیه کاری تا که بتوانی مکن
خانه ها را نسیه کند از بیخ وبن
هوش مصنوعی: تا جایی که میتوانی، کارهای غیرضروری را به تعویق نینداز. خانهها را از ریشه نادیده نگیر و خراب نکن.
قیمت ار نقد است و نفع کم نمود
بهتر است از نسیه وبسیار سود
هوش مصنوعی: بهتر است که چیزی را نقد و به قیمت پایینتر بخرم تا اینکه منتظر بمانم و سود بیشتری به دست آورم. در واقع، همین که چیزی را به طور فوری و با کیفیت کمتر به دست میآورم، از انتظار کشیدن برای سود بیشتر ارزشمندتر است.
آنچه را تاجر به سنگ و من خرد
زوبه مثقال و درم هر کس برد
هوش مصنوعی: هر چیزی را که تاجر با سنگ وزن میزند، من با اندازهای کوچکتر و دقیقتر میسنجم؛ هر کسی به اندازهی خود چیزی را برداشت میکند.
درتجارت بهترین چیزهاست
اینچنین چیزی تجارت را رواست
هوش مصنوعی: در کار تجارت، بهترین چیزها مورد احترام و پسند هستند و این نوع امور در تجارت جایز و معتبر است.
آنچه میرد یا بود بشکستنی
نیستتاجرا را به اودل بستنی
هوش مصنوعی: هر چیزی که وجود دارد و یا از بین میرود، شکستهشدنی نیست. آنچه اهمیت دارد، این است که دل خود را به او که همیشه هست، بسپاریم.
تاجر اینها را نمی باید خرد
ور خرد آخر پشمانی برد
هوش مصنوعی: تاجر نباید این موارد را به راحتی بپذیرد؛ چون در آخر ممکن است که از تصمیم خود پشیمان شود.
تاجران باید چودر شهری روند
از اراجیف جهان ساکت شوند
هوش مصنوعی: تاجران باید با خبرهای بیمورد و دروغهای دنیا به آرامش برسند و در سکوت به شهر بروند.
از خبرهای نکو گویندو بس
هیچ ندهند اطلاع از موت کس
هوش مصنوعی: از اخبار خوب صحبت میکنند، اما هیچکس از مرگ کسی خبری نمیدهد.
در سفر تا راحتت گرددزیاد
کنمکاری را زخودخشنود وشاد
هوش مصنوعی: در سفر، برای اینکه تو راحت باشی، کارهایی را از جانب خود انجام میدهم تا تو خوشحال و شاد باشی.
تاجر از شهری چودرشهری رود
با سه صنف او آشنا باید شود
هوش مصنوعی: تاجر باید از شهری به شهری دیگر برود و با سه نوع از محصولات یا کالاها آشنا شود تا بتواند در تجارت خود موفق باشد.
با توانگریهای صاحب اعتبار
با جوانمردان عیار بکار
هوش مصنوعی: با ثروتمندان معتبر و جوانمردان قابل دست به کار شو.
هم به رهبان وشناسایان یوم
صرفه دارد دوستی این سه قوم
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که دوستی بین سه گروه از مردم، هم برای راهبان و هم برای دانایان روزهای سخت، ارزشمند است.
نسیه کاری را اگر کردی هوس
الحذر نسیه مده بر چندکس
هوش مصنوعی: اگر در کارهای خود وعدهای به کسی دادی، مراقب باش که این وعده را به هر کسی ندهی.
لاف زنها وکسان بی درم
قاضی ومفتی وشخص محترم
هوش مصنوعی: افراد بیپول و لافزن نمیتوانند قاضی یا مفتی و یا شخص محترمی باشند.
کودک ونوکیسه ونواب وصدر
الحذر نسیه مده شان هیچ قدر
هوش مصنوعی: کودک، معصوم و بیتجربه است و باید مراقب بود که او را به حال خود واگذار نکرد. نبایست او را دستکم گرفت یا در موردش بیتوجه بود.
هیچ خطی را به خودحجت مساز
از برای خویشتن زحمت مساز
هوش مصنوعی: هیچ خطی را بهانهی توجیه خود نکن و برای خودت زحمت مضاعف ایجاد نکن.
معنی اواینکه بنویسی چوخط
برتواز آن خط نگیردکس غلط
هوش مصنوعی: باید بکوشی تا مانند خط زیبایی که مینویسی، هیچکس نتواند آن را به اشتباه بنویسد یا تغییر دهد.
با کسی کاندر میان داری حساب
زودتر می کن حساب ورخ متاب
هوش مصنوعی: با کسی که رابطهات با او مشخص است، سریعتر تسویهحساب کن و از روی او نگذری.
دوست بسیار ار تو را باشد کم است
دوست بهتر ز آنچه اندر عالم است
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است دوستان زیادی داشته باشی، اما دوستی که از همه بهتر باشد، به مراتب ارزشمندتر از هر چیز دیگری در این دنیا است.
دوستی از نو همی در دست آر
دوستان کهنه را هم دوست دار
هوش مصنوعی: دوستیهای جدید را به دست آور و همچنین با دوستان قدیمیات نیز مهربان باش.
گر شوی دهقان به عالم ای پسر
زآنچه می کاری اگر خواهی ثمر
هوش مصنوعی: اگر به عنوان کشاورز تلاش کنی و دانش لازم را به دست آوری، میتوانی از زحماتت به ثمر برسید و میوه خوبی برداشت کنی.
سعی کن تا نگذرد از وقتکار
آنچه باید کاشت پیش از وقت کار
هوش مصنوعی: تلاش کن تا از زمان بهرهبرداریات عقب نمانی و کارهایی را که باید انجام دهی، پیش از فرا رسیدن زمان مناسب، انجام دهی.
خواهی ار کشتی کنی در سال نو
در پی تدبیر آن امسال رو
هوش مصنوعی: اگر میخواهی در سال جدید به موفقیت برسی، باید از هماکنون برای آن برنامهریزی کنی.
زودکاری را شعار خویش کن
کار را از وعده خود پیش کن
هوش مصنوعی: سریع و به موقع عمل کن و کارها را قبل از آنکه قول دادهای، انجام بده.
کاسب ار گردی واز اهل هنر
کن بهمزد کم قناعت ای پسر
هوش مصنوعی: اگر تو تاجر هستی و اهل هنر را در کنار خود قرار دهی، سعی کن کمتر قناعت کنی، ای پسر.
تا کنی ده یازده یکبار کار
در دوباره پس به کف ده نیم آر
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که اگر بخواهی به یک نتیجه یا هدف برسی، باید بتوانی کارهایت را به دقت و با تکرار مناسب انجام دهی. در واقع، برای دستیابی به موفقیت نیاز به صبر و ممارست داری و نباید از تلاش دست بکشی.
از لجاجت درگذر در روزگار
ورنهمردم را دهی ازخودفرار
هوش مصنوعی: از لجبازی خود دست بکش، زیرا در دنیای امروز اگر این کار را نکنی، مردم از تو دور خواهند شد.
پادشاهی را مقرب گر شوی
رأی شه را کرد باید پیروی
هوش مصنوعی: اگر به مقام و نزدیکی پادشاهی دست یابی، باید از نظرات و تصمیمات او پیروی کنی.
برخلاف رأی شه حرفی مگو
بی ضرورت جز رضای اومجو
هوش مصنوعی: جز در موارد ضروری، چیزی را که بر خلاف نظر فرمانرواست، نگو و سعی کن رضایت او را جلب کنی.
پادشاهان صاحب تختند وتاج
غایت جهل است با شاهان لجاج
هوش مصنوعی: پادشاهان بر تخت سلطنت نشستهاند، اما تاجی که بر سر دارند، نشاندهندهی نادانی و لجاجت آنهاست.
عیب کس را در حضورشه مگو
تا کهبدنفست نخواند کینه جو
هوش مصنوعی: عیب کسی را در حضور او بیان نکن، زیرا ممکن است دشمنی و کینهای ایجاد کند که به خودت آسیب بزند.
غیر نیکوئی مکن از بیم شاه
هم مکن جز نیکوئی تعلیم شاه
هوش مصنوعی: از ترس شاه، کار نیکو انجام نده و جز کار نیکو چیزی یاد نده به شاه.
نان از آن سفره که خوردی بد مکن
بلکه بد تا خوب میباشد مکن
هوش مصنوعی: نان را از سفرهای که خوردهای خراب نکن، زیرا بد بودن کارها به خوبیها صورت نمیگیرد.
کن جوانمردی که تا مردم شوی
بلکه وقتی داروی دردی شوی
هوش مصنوعی: به جوانمردی بپرداز که وقتی برای دیگران به کمک بیایی و دردهایشان را التیام بخشی، به انسانی بزرگ مبدل میشوی.
آنچه مذکور است از اهل تمیز
آمده است اصل جوانمردی سه چیز
هوش مصنوعی: آنچه که در اینجا بیان شده، از افرادی که دارای درک و فهم بخصوصی هستند، گرفته شده و به طور کلی جوانمردی به سه چیز اصلی وابسته است.
هر چه را گوئی کنم کن بی خلاف
راست گوخامش شو از لاف وگزاف
هوش مصنوعی: هر چیزی که بگویی انجام میدهم، بدون هیچگونه خلافی. راستش را بگو و از دروغ و بزرگنمایی بپرهیز.
کن شعار خویشتن صبرو شکیب
ای خوشا آنکس که دارد این نصیب
هوش مصنوعی: ای کسی که صبر و شکیبایی را سرلوحه زندگی خود قرار دادهای، خوش به حال کسی که این ویژگی را در خود دارد و از آن بهرهمند است.
مال خود را هیچگه ضایع مدار
گرچه باشد پوست نارنج ونار
هوش مصنوعی: ثروت و منابع خود را هرگز هدر نده، حتی اگر آنچه در دست داری بیاهمیت به نظر برسد.
درنظر چیزی که خوار آید تورا
شاید آن روزی به کار آید تورا
هوش مصنوعی: آنچه در نظر تو بیارزش و کماهمیت به نظر میرسد، ممکن است روزی برایت سودمند و مفید باشد.
گر بود برگ درختان یا که سنگ
کار می آید تو را در روز تنگ
هوش مصنوعی: اگر برگ درختان یا سنگی در دست داشته باشی، در روزهای سخت به کار میآید.
کن قناعت پیشه که اصل پندهاست
هر که قانع شد رها از بندهاست
هوش مصنوعی: قناعت را در زندگی پیشه کن، زیرا این خود یکی از اصول مهم آموزههاست. هر کس که قناعت کند، از زنجیرهها و محدودیتها آزاد میشود.
بی طمع شو ورنه خواهی شد ذلیل
شوقناعت پیشه تا گردی جلیل
هوش مصنوعی: اگر بدون تمایل به سود و منفعت زندگی کنی، دیگر به ذلت نخواهی افتاد. اگر قناعت را برای خود انتخاب کنی، به مقام بلندتری خواهی رسید.
طامعان مردند دل پر آرزو
قانعان راکم نگردید آبرو
هوش مصنوعی: طمعکاران درگذشتند، اما افرادی که قناعت پیشه کردهاند، هنوز هم نام و محبوبیتشان کم نشده است.