گنجور

بخش ۶۰ - حکایت

یکی را که گفتند دارد گناه
گرفتندناگه غلامان شاه
نهادند زنجیر بر گردنش
که شدخسته در زیر آهن تنش
ندیدم به رخسار اوگردغم
نه بشنیدم او نالد از درد وغم
به خوشروئی وخرمی هر زمان
همی گفتگو داشت با این وآن
من اورا بگفتم چه سان است حال
که هیچت به دل نیست بیم وملال
بگفتا ندارم غم گیر و دار
که دانم نجاتم دهدکردگار
به طفلی به بازی بدم صبح و شام
یکی صعوه روزی گرفتم بدام
دل اندر بر او ز بس میطپید
منش کردم آزاد واز کف پرید
نکشتم من او را رها کردمش
رها از باری خدا کردمش
به قدری که کردم به منکرده اند
فزونتر مکافات ناورده اند
شه اورا ببخشید وانعام داد
به رویش در عفو و رحمت گشاد

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یکی را که گفتند دارد گناه
گرفتندناگه غلامان شاه
هوش مصنوعی: وقتی به کسی که گفته بودند مرتکب گناه شده، اتهام زدند، ناگهان غلامان شاه به او حمله کردند.
نهادند زنجیر بر گردنش
که شدخسته در زیر آهن تنش
هوش مصنوعی: زنجیری بر گردن او گذاشتند که به خاطر بار سنگین آن، بدنش خسته و رنجور شد.
ندیدم به رخسار اوگردغم
نه بشنیدم او نالد از درد وغم
هوش مصنوعی: من هیچگاه غم را در چهره او ندیدم و نشنیدم که او از درد و اندوهی ناله کند.
به خوشروئی وخرمی هر زمان
همی گفتگو داشت با این وآن
هوش مصنوعی: او همیشه با چهره‌ای شاد و روحیه‌ای شاداب با دیگران صحبت می‌کند.
من اورا بگفتم چه سان است حال
که هیچت به دل نیست بیم وملال
هوش مصنوعی: من به او گفتم حال تو چگونه است، در حالی که هیچ نگرانی یا ناراحتی در دل نداری.
بگفتا ندارم غم گیر و دار
که دانم نجاتم دهدکردگار
هوش مصنوعی: گفت که من هیچ غمی ندارم، زیرا می‌دانم که خداوند نجاتم خواهد داد.
به طفلی به بازی بدم صبح و شام
یکی صعوه روزی گرفتم بدام
هوش مصنوعی: من هر روز صبح و شام به کودکی بازی می‌دهم و یک روز به دام یک پرنده‌ای به نام صعوه افتادم.
دل اندر بر او ز بس میطپید
منش کردم آزاد واز کف پرید
هوش مصنوعی: دل به شدت برای او می‌تپید و من تصمیم گرفتم خودم را رها کنم که در این حالت کنترل را از دست دادم.
نکشتم من او را رها کردمش
رها از باری خدا کردمش
هوش مصنوعی: من او را از بین نبردم، بلکه او را رها کردم؛ رها از هر گونه فشاری که بر دوشش بود. از سوی خدا به او آزادی بخشیدم.
به قدری که کردم به منکرده اند
فزونتر مکافات ناورده اند
هوش مصنوعی: به اندازه‌ای که من تلاش کرده‌ام، دیگران نسبت به من بدی کرده‌اند و درواقع عذاب و پاداشی که نصیب من شده، بیشتر از آن چیزی است که به آن‌ها کرده‌ام.
شه اورا ببخشید وانعام داد
به رویش در عفو و رحمت گشاد
هوش مصنوعی: پادشاه او را مورد بخشش قرار داد و با روی خوشی به او پاداش داد و در دلسوزی و مهربانی خود فراخ-hearted بود.