بخش ۵۸ - باده عارفانه
ساقی از آن باده گلرنگ ده
بر سر من دانش و فرهنگ ده
در بر من از در یاری درا
مست کن از باده گلگون مرا
باده هی از ساغر خود ده به من
میدهی ار باده ده اما به من
چیست من ازمی به من اریم دهی
کم دهی وکم دهی وکم دهی
خوش بودانده گرم از دل بری
خیز و کن از غم دل ما را بری
از دل ما ریشه غم را بکن
در دل ما عشرتی از سر فکن
می ده وهی ده که دل افسرده ام
زنده ام اما به مثل مرده ای
می بده ای ساقی فرخنده پی
نور کن این ظلمت ما را زمی
تا همی از طبع در افشان شوم
مادح آن خواجه ذیشان شوم
اول وآخر علی آمد علی
باطن وظاهر علی آمد علی
غایب وحاضر علی آمد علی
قادر وقاهر علی آمدعلی
لحمک لحمی شده با مصطفوی
جسمک جسمی شده او را صفا
قدرت او قدرت یزدان بود
هر چه از اونیست به او آن بود
شد اگر اوقاتل هر شیرزن
توشه کش آمد بر هر پیرزن
طرح نه افلاک کی اوبرکشید
حکم از او آمد وقنبر کشید
ذات وی آئینه یزدان نماست
نی گنه ار گفت کس او راخداست
ای علی اقبال من آمد بلند
طالع من آمد از اوارجمند
مختصر او در بر یکتا آله
آمده مختار که روحی فداه
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ساقی از آن باده گلرنگ ده
بر سر من دانش و فرهنگ ده
هوش مصنوعی: ای ساقی، از آن شراب خوش رنگ به من بده و به من دانایی و فرهنگ عطا کن.
در بر من از در یاری درا
مست کن از باده گلگون مرا
هوش مصنوعی: مرا در آغوش خود بگیری و با شراب قرمز سرمست کنی.
باده هی از ساغر خود ده به من
میدهی ار باده ده اما به من
هوش مصنوعی: به من میگویی بادهای از ساغر خودت بده، اما اگر فقط نمیتوانی، بهتر است که فقط باده را به من بدهی.
چیست من ازمی به من اریم دهی
کم دهی وکم دهی وکم دهی
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی اشاره به وجود و هویت شاعر دارد. شاعر در تلاش است تا درک کند که حقیقت خودش چیست و چرا در زندگی به چیزهای مختلفی احتیاج دارد. همچنین، او به کمبودهایی که در زندگیاش احساس میکند اشاره میکند و از احساساتی چون تنهایی و نیاز به عشق و توجه صحبت میکند. به طور کلی، این بیانگر جستجوی انسان برای فهمیدن خود و تأمل بر محدودیتها و نیازهایش است.
خوش بودانده گرم از دل بری
خیز و کن از غم دل ما را بری
هوش مصنوعی: با دل گرم و شاد، از غمهای ما بگذر و ما را از ناراحتیهایمان آزاد کن.
از دل ما ریشه غم را بکن
در دل ما عشرتی از سر فکن
هوش مصنوعی: غم را از دل ما بیرون کن و به جای آن شادی و خوشحالی وارد کن.
می ده وهی ده که دل افسرده ام
زنده ام اما به مثل مرده ای
هوش مصنوعی: شراب مینوشم و میخواهم که دل افسردهام را زنده کند؛ اگرچه همچنان حس میکنم مثل یک مرده هستم.
می بده ای ساقی فرخنده پی
نور کن این ظلمت ما را زمی
هوش مصنوعی: ای ساقی خوشبخت، شراب بده و نور این تاریکی ما را روشن کن.
تا همی از طبع در افشان شوم
مادح آن خواجه ذیشان شوم
هوش مصنوعی: من تا وقتی که شعر میسرایم و از استعداد خود بهره میبرم، ستایشگر آن بزرگوار خواهم بود.
اول وآخر علی آمد علی
باطن وظاهر علی آمد علی
هوش مصنوعی: علی هم در آغاز و هم در پایان وجود دارد، و هم در باطن و هم در ظاهر حضور دارد.
غایب وحاضر علی آمد علی
قادر وقاهر علی آمدعلی
هوش مصنوعی: علی، همواره حاضر و غایب است؛ او توانمند و قدرتمند است و همواره در دسترس ما قرار دارد.
لحمک لحمی شده با مصطفوی
جسمک جسمی شده او را صفا
هوش مصنوعی: پوست و گوشت تو با گوشت پیامبر پیوند خورده و بدن تو تجلی او شده است.
قدرت او قدرت یزدان بود
هر چه از اونیست به او آن بود
هوش مصنوعی: قدرت او همانند قدرت خداوند است و هر چیزی که از او نیست، به او تعلق دارد.
شد اگر اوقاتل هر شیرزن
توشه کش آمد بر هر پیرزن
هوش مصنوعی: اگر هر شیرزن در سختیها و مشکلات زندگی به کمک برسد، مسلماً بر هر پیرزنی تاثیر مثبت میگذارد و او را یاری میدهد.
طرح نه افلاک کی اوبرکشید
حکم از او آمد وقنبر کشید
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که چگونه طرح و نقشهای که خداوند برای آفرینش و جهان خارج میسازد، فراتر از امکانات انسانی و افکار ماست. فرمان و تدبیر از سوی او به وجود میآید و به دنبال آن، عالم وجود شکل میگیرد و به حرکت درمیآید.
ذات وی آئینه یزدان نماست
نی گنه ار گفت کس او راخداست
هوش مصنوعی: وجود او همچون آئینهای است که جلوههای الهی را منعکس میکند. حتی اگر کسی او را گناهکار پندارد، در واقع او خداوند را به نمایش میگذارد.
ای علی اقبال من آمد بلند
طالع من آمد از اوارجمند
هوش مصنوعی: مژده میدهم که ای علی، من به اوج خود رسیدم و سرنوشت خوبی به سراغم آمده است.
مختصر او در بر یکتا آله
آمده مختار که روحی فداه
هوش مصنوعی: او را به اختصار میتوان در وجود یکتای او شناخت، و به همین خاطر، جانم فدای اوست.

بلند اقبال