گنجور

بخش ۴۱ - شکایت از دوستانی ریائی

رفیقی ندیدم که باشد شفیق
ز اکسیر نایاب تر شد رفیق
تو راکیسه وکاسه تا پر بود
سخن های تو خوشتر از در بود
رفیقان همه یار غار تواند
همه بنده خاکسار تواند
چو گرددتهی این ز می آن ز زر
نگیرنددیگر ز حالت خبر
رفیقان خود را شناسی عیار
بدانی که بوند بهر چه کار
اگر خوار گردی وبی اعتبار
همه یارهای تو گردند مار
رفیقی که میگفت روحی فداک
گزد آنچنانک که گردی هلاک
مرا شب رفیقند شمع ولگن
رفیقم به روزند رنج ومحن
از اینخلق دوری خوش است ای عزیز
همی تا توانی از ایشان گریز
خوش آنکس که از مردم روزگار
چو فرار از آتش نماید فرار
رفیقی شفیق ار به دست آیدت
به دست آنچه در دهر هست آیدت

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رفیقی ندیدم که باشد شفیق
ز اکسیر نایاب تر شد رفیق
هوش مصنوعی: هیچ دوستی را ندیدم که به اندازه یک دوست واقعی و مهربان نایاب باشد؛ دوستی چون اکسیر گرانبها و کمیاب.
تو راکیسه وکاسه تا پر بود
سخن های تو خوشتر از در بود
هوش مصنوعی: شما مانند کیسه و کاسه‌ای هستید که وقتی پر می‌شوند، صحبت‌های شما بهتر و دلنشین‌تر از حالت خالی خواهد بود.
رفیقان همه یار غار تواند
همه بنده خاکسار تواند
هوش مصنوعی: دوستان همگی به مانند همراهانی وفادار هستند و به نوعی همگی در برابر بزرگی و مقام متواضع و خاکسار هستند.
چو گرددتهی این ز می آن ز زر
نگیرنددیگر ز حالت خبر
هوش مصنوعی: وقتی که این ظرف از می و شراب تهی شود، دیگر از زر و طلا هیچ خبری نخواهد بود.
رفیقان خود را شناسی عیار
بدانی که بوند بهر چه کار
هوش مصنوعی: دوستان واقعی خود را بشناس و بدان که هر کس برای چه هدفی در زندگی وجود دارد.
اگر خوار گردی وبی اعتبار
همه یارهای تو گردند مار
هوش مصنوعی: اگر که دچار هیچ ارزشی نشوی و مورد تحقیر قرار بگیری، در آن صورت همه نزدیکان و دوستانت هم از تو فاصله خواهند گرفت و مانند مار به تو آسیب خواهند زد.
رفیقی که میگفت روحی فداک
گزد آنچنانک که گردی هلاک
هوش مصنوعی: دوستی که همیشه می‌گفت جانم فدای تو، حالا به گونه‌ای دچار مشکل شده که به فنا رفته و نابود شده است.
مرا شب رفیقند شمع ولگن
رفیقم به روزند رنج ومحن
هوش مصنوعی: من شب‌ها با دوستانم، که شمع و چراغ هستند، رفیق می‌شوم و در روز فقط با درد و مشقت‌ها دوست هستم.
از اینخلق دوری خوش است ای عزیز
همی تا توانی از ایشان گریز
هوش مصنوعی: دور بودن از این مردم برایت خوب است، عزیزم، تا جایی که می‌توانی از آن‌ها فاصله بگیر.
خوش آنکس که از مردم روزگار
چو فرار از آتش نماید فرار
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که از مردم و دنیای زمانه به گونه‌ای دوری می‌کند که گویی از آتش می‌گریزد.
رفیقی شفیق ار به دست آیدت
به دست آنچه در دهر هست آیدت
هوش مصنوعی: اگر دوستی صمیمی بیابی، به دست می‌آوری هر چه در این دنیا وجود دارد.