گنجور

بخش ۵ - شگفتن گل در گلشن

پس از فرودین آمد اردیبهشت
گلستان ز گل گشت رشک بهشت
به امر خدا گل به گلشن شکفت
چوگل در چمن روح در تن شکفت
به تخت زمرد شه گل نشست
در باغ را باغبان سخت بست
که هر کس نباید بر شه رود
کز اسرار شه شاید آگاه شود
بلی کس اگر محرم شاه شد
چه باک ار ز راز شه آگاه شد
چو در پیش گل گشت سوسن کنیز
کنیزش بنفشه شد از شوق نیز
چو بر سرو حکم غلامی بداد
به یک پا برش چون غلام ایستاد
به نرگس که از درد بیمار بود
به دردش دمادم پرستار بود
به گلزار زن خیمه در نوبهار
در آنجا مکان گیر همچون هزار
مشودرشبستان دگر منزوی
بباید که سوی گلستان روی
بهار وگلستان شراب ونگار
خوش است ار میسر شود این چهار

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پس از فرودین آمد اردیبهشت
گلستان ز گل گشت رشک بهشت
هوش مصنوعی: پس از ماه فروردین، اردیبهشت فرا رسید و گلستان پر از گل شد و بهشتی را که در روی زمین آرزویش را داریم به یاد می‌آورد.
به امر خدا گل به گلشن شکفت
چوگل در چمن روح در تن شکفت
هوش مصنوعی: به دستور خدا گل در باغ شکفت، مانند اینکه روح در بدن جان می‌گیرد و شکوفا می‌شود.
به تخت زمرد شه گل نشست
در باغ را باغبان سخت بست
هوش مصنوعی: در باغ، گل زیبایی بر تختی از سنگ زمردی نشسته است و باغبان با دقت در ورودی باغ را بسته است.
که هر کس نباید بر شه رود
کز اسرار شه شاید آگاه شود
هوش مصنوعی: هر کسی نباید به حاکم نزدیک شود، زیرا ممکن است از رازهای او باخبر شود.
بلی کس اگر محرم شاه شد
چه باک ار ز راز شه آگاه شد
هوش مصنوعی: اگر کسی به مقام و دوستی پادشاه نزدیک شود، هیچ اشکالی ندارد که از اسرار او باخبر شود.
چو در پیش گل گشت سوسن کنیز
کنیزش بنفشه شد از شوق نیز
هوش مصنوعی: زمانی که گل در برابر سوسن قرار گرفت، سوسن به کنیز او تبدیل شد و از شوق، بنفشه‌ای شد.
چو بر سرو حکم غلامی بداد
به یک پا برش چون غلام ایستاد
هوش مصنوعی: وقتی که به درخت سرو دستور دادند که مانند یک غلام بایستد، آن درخت با یک پای خود به حالت ایستاده درآمد.
به نرگس که از درد بیمار بود
به دردش دمادم پرستار بود
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به اینکه نرگس، که در حالتی بیمار و رنجور به سر می‌برد، مدام تحت مراقبت و حمایت کسی قرار دارد که به او اهمیت می‌دهد و در تلاش است تا درد او را تسکین دهد. به عبارت دیگر، این تصویر بیانگر رابطه‌ای عاطفی و مراقبتی است که در آن شخصی دائماً در کنار کسی است که در رنج و درد به سر می‌برد.
به گلزار زن خیمه در نوبهار
در آنجا مکان گیر همچون هزار
هوش مصنوعی: در باغ گل در فصل بهار، خیمه بزن و در آنجا اسکان بگیر، مثل هزاران دیگر.
مشودرشبستان دگر منزوی
بباید که سوی گلستان روی
هوش مصنوعی: شبی که دیگر باید تنها بمانی، باید به سوی گلستان بروی.
بهار وگلستان شراب ونگار
خوش است ار میسر شود این چهار
هوش مصنوعی: اگر بهار و گلستان، شراب و زیبایی در دسترس باشد، این چهار نعمت بسیار دلپذیر و خوشایند است.