بخش ۴ - بهاریه
بهار آمد و رفت فصل خزان
جهان بازگردید از سر جوان
چمن گشت از سبزه چون خط یار
همه دامن کوه شدلاله زار
زمین گشت خاکش ز بس عنبرین
تو گوئی زمین شدبهشت برین
نسیم سحر شد ز بس مشکبار
سراسر جهان گشت دشت تتار
به امر اللهی شکوفه شکفت
شنیدم که با بی زبانی بگفت
که درخانه منشین چو فصل گل است
گلستان بهشت از گل و بلبل است
دگر جا به کنج شبستان مگیر
مکان جز به باغ و گلستان مگیر
که شاید نبینی دگر نوبهار
مجو یکدم از عمر خود اعتبار
غنیمت شمر عمر را یک نفس
به کاری برس تا بود دسترس
بسی روز و شب هفته وماه و سال
بیاید که باشد گل ما سفال
بیاید گل اندر گلستان بسی
که آثاری از ما نبیند کسی
بخش ۳ - در وصف مولای متقیان علی (ع): زبان ها به وصف علی الکن استبخش ۵ - شگفتن گل در گلشن: پس از فرودین آمد اردیبهشت
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بهار آمد و رفت فصل خزان
جهان بازگردید از سر جوان
هوش مصنوعی: بهار آمد و فصل خزان به پایان رسید و دوباره زندگی و جوانی به دنیا بازگشت.
چمن گشت از سبزه چون خط یار
همه دامن کوه شدلاله زار
هوش مصنوعی: چمن به خاطر سبزهها زیبایی خاصی پیدا کرد، گویی که این سبزهها خطوط زیبای محبوبم هستند و دامن کوه به مانند دشت پر از گل لاله شده است.
زمین گشت خاکش ز بس عنبرین
تو گوئی زمین شدبهشت برین
هوش مصنوعی: زمین به خاطر عطر و بوی خوش تو به قدری دلانگیز شده که گویی بهشتی برین شده است.
نسیم سحر شد ز بس مشکبار
سراسر جهان گشت دشت تتار
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی با عطر خوش مشک، تمام جهان را پر کرده و دشت تاتار را فرا گرفته است.
به امر اللهی شکوفه شکفت
شنیدم که با بی زبانی بگفت
هوش مصنوعی: به فرمان خدا، شکوفهای باز شد و شنیدم که این شکوفه با وجود نداشتن زبان، سخن گفت.
که درخانه منشین چو فصل گل است
گلستان بهشت از گل و بلبل است
هوش مصنوعی: در خانه نمان که مانند فصل بهار، محیط اطراف پر از زیبایی و خوشبوئی است و بهشت از گل و بلبل تشکیل شده است.
دگر جا به کنج شبستان مگیر
مکان جز به باغ و گلستان مگیر
هوش مصنوعی: به جایی جز باغ و گلستان نرو و در اتاق تاریک نمان.
که شاید نبینی دگر نوبهار
مجو یکدم از عمر خود اعتبار
هوش مصنوعی: شاید دیگر نوبهاری را نبینی، بنابراین هر لحظه از عمر خود را بیارزش نگذار.
غنیمت شمر عمر را یک نفس
به کاری برس تا بود دسترس
هوش مصنوعی: عمر خود را ارزشمند بدان و از هر لحظهاش بهره ببر، زیرا ممکن است فرصتها محدود باشند.
بسی روز و شب هفته وماه و سال
بیاید که باشد گل ما سفال
هوش مصنوعی: روزها و شبها و هفتهها و ماهها و سالها بارها و بارها میآیند، اما گل زیبای ما در واقع خاک خام است.
بیاید گل اندر گلستان بسی
که آثاری از ما نبیند کسی
هوش مصنوعی: دعوتم میکنم که به یک باغ پر از گل بیایید، زیرا دیگر کسی آثار ما را نخواهد دید.