بخش ۳۳ - آمدن گلچین به باغ و چیدن گل و بردن او را
سحر پیشتر ز انکه از کوهسار
شود چهر مهر منیر آشکار
به تخت زمرد گل اندرفراغ
که ناگاه گلچین درآمد به باغ
به گل چیدن افتاد از هر کنار
نپرداخت بر حال زار هزار
که بیچاره خواهد شد اندوهناک
شود آخر از غصه وغم هلاک
همی پر زگل کرد جیب وکنار
همی آفت گل شد از هر کنار
سرانگشت هر دم که بر گل زدی
تو گفتی که تیری به بلبل زدی
نه اوزخم می زد همی بر هزار
که خودزخمها خوردی از نوک خار
نمی بودش از حال بلبل خبر
نمی کرد ز آه دل او حذر
چو غارتگران غارت گل نمود
نه رحمی به گل نه به بلبل نمود
بدانگونه خالی شد ازگل چمن
که ازعشق جانان تن من زمن
غرض گل ز رفتن به مطلب رسید
کس از درگه حق نشد ناامید
بخش ۳۲ - مناجات کردن گل: ز بس گل ز بلبل بد اندوهناکبخش ۳۴ - رفتن گل از باغ واندوه ریاحین: چو گل رفت از باغ گل های باغ
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سحر پیشتر ز انکه از کوهسار
شود چهر مهر منیر آشکار
هوش مصنوعی: صبح زود پیش از آنکه خورشید در آسمان نمایان شود، چهره نورانی من آشکار میشود.
به تخت زمرد گل اندرفراغ
که ناگاه گلچین درآمد به باغ
هوش مصنوعی: در باغی که گلها به زیبایی میدرخشند و همهجا را با رنگ و عطر خود پر کردهاند، ناگهان کسی وارد میشود که میتواند این زیباییها را جمعآوری و انتخاب کند. در اینجا، زیبایی و دلباختگی به فراغ و انتظار اشاره شده است.
به گل چیدن افتاد از هر کنار
نپرداخت بر حال زار هزار
هوش مصنوعی: از هر طرف مشغول جمعآوری گل بود و به خوشیهای زندگی توجهی به حال زار و نزار بیشمار نداشت.
که بیچاره خواهد شد اندوهناک
شود آخر از غصه وغم هلاک
هوش مصنوعی: کسی که غم و اندوه در دل دارد، در نهایت به سرنوشت بدی دچار خواهد شد و از ناراحتی و درد رنج خواهد برد.
همی پر زگل کرد جیب وکنار
همی آفت گل شد از هر کنار
هوش مصنوعی: جیب و کنارهها پر از گل شده و در هر گوشه، زیبایی گلها افزایش یافته است.
سرانگشت هر دم که بر گل زدی
تو گفتی که تیری به بلبل زدی
هوش مصنوعی: هر بار که تو با سرانگشتت بر گلها نواختی، گویی تیر به دل بلبل نشاندهای.
نه اوزخم می زد همی بر هزار
که خودزخمها خوردی از نوک خار
هوش مصنوعی: او دیگر زخمها را بر تن نمیزد، چرا که خود پیش از این زخمها را از نوک خاری خورده بود.
نمی بودش از حال بلبل خبر
نمی کرد ز آه دل او حذر
هوش مصنوعی: اگر حال بلبل نبود، هیچ کس از وضعیت او با خبر نمیشد و کسی به دلتنگیهایش توجه نمیکرد.
چو غارتگران غارت گل نمود
نه رحمی به گل نه به بلبل نمود
هوش مصنوعی: وقتی غارتگران به گل حمله میکنند، نه به گل رحم میکنند و نه به بلبل.
بدانگونه خالی شد ازگل چمن
که ازعشق جانان تن من زمن
هوش مصنوعی: به طرز عجیبی چمن از گلها خالی شد، مانند اینکه عشق محبوب، جان مرا از بدنم گرفته است.
غرض گل ز رفتن به مطلب رسید
کس از درگه حق نشد ناامید
هوش مصنوعی: هدف گل از رفتن به سوی خدا این است که به مقصود خود برسد و هیچکس از درگاه حق ناامید نمیشود.