گنجور

بخش ۳۱ - حکایت

جوانی که بود از می جهل مست
بزد سنگ وپای سگی را شکست
که ناگه سواری بیامد ز راه
ز حیرت مرا بود براونگاه
چنان زدلگد اسب بر آن جوان
که آویخت ازپای اواستخوان
ز حیرت پرید از سرم عقل وهوش
که رفت اسب پایش به سوراخ موش
هم آن اسب را پا به کیفر شکست
ز بد هر که بد کرد طرفی نبست
گر افتد کسی از کسی در بلا
هم او بر بلائی شود مبتلا
بروی جهان گر کسی ظالم است
من باور از کس که او سالم است
شود شاه را شیوه گر ظلم وکین
نماند به اوتخت وتاج ونگین
بود هر که راضی به ظلم وستم
همان به که گردد وجودش عدم
به عالم بزرگی است نامش خدا
که بر ظلم هرگز نگردد رضا
مکافات گیرد ز پیر وجوان
حذر کرد می باید از قهر آن

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جوانی که بود از می جهل مست
بزد سنگ وپای سگی را شکست
هوش مصنوعی: جوانی که به خاطر نادانی و بی‌خود بودن، به دیگران آسیب رساند و پای یک سگ را شکست.
که ناگه سواری بیامد ز راه
ز حیرت مرا بود براونگاه
هوش مصنوعی: یک ناگهان سواری از راه رسید و من از شدت حیرت و شگفتی، در آن لحظه دچار حیرت شدم.
چنان زدلگد اسب بر آن جوان
که آویخت ازپای اواستخوان
هوش مصنوعی: اسب جوانی را به شدت لگد می‌زند و او را به زمین می‌اندازد، به‌گونه‌ای که استخوان‌هایش آسیب می‌بیند.
ز حیرت پرید از سرم عقل وهوش
که رفت اسب پایش به سوراخ موش
هوش مصنوعی: از شدت حیرت و شگفتی، عقل و هوش من از سرم پرواز کرد و مانند اسبی که پاهایش در یک سوراخ موش گیر کرده باشد، در وضعیتی گیج و نابسامان قرار گرفتم.
هم آن اسب را پا به کیفر شکست
ز بد هر که بد کرد طرفی نبست
هوش مصنوعی: هر کس که بدی کند، سرانجام عاقبت کارش به خودش برمی‌گردد و خود را به زحمت می‌اندازد. در واقع، هر عمل زشتی که انجام دهد، به نوعی دچار عذاب و کیفر می‌شود.
گر افتد کسی از کسی در بلا
هم او بر بلائی شود مبتلا
هوش مصنوعی: اگر کسی به مشکل و سختی بیفتد، دیگری هم که به او مرتبط است، در آن مشکل درگیر خواهد شد.
بروی جهان گر کسی ظالم است
من باور از کس که او سالم است
هوش مصنوعی: اگر در دنیا کسی ظالم باشد، من نمی‌توانم به کسی که او را سالم می‌داند، ایمان بیاورم.
شود شاه را شیوه گر ظلم وکین
نماند به اوتخت وتاج ونگین
هوش مصنوعی: اگر پادشاه به ظلم و کینه‌توزی ادامه دهد، دیگر بر تخت و تاج و جواهراتش صفا و ارزشی نخواهد ماند.
بود هر که راضی به ظلم وستم
همان به که گردد وجودش عدم
هوش مصنوعی: هر کسی که به ظلم و ستم راضی باشد، بهتر است که وجودش از بین برود.
به عالم بزرگی است نامش خدا
که بر ظلم هرگز نگردد رضا
هوش مصنوعی: در این جهان، موجودی بزرگ و با عظمت وجود دارد که نامش خداوند است و او هیچ‌گاه ظلم و ستم را نخواهد پذیرفت.
مکافات گیرد ز پیر وجوان
حذر کرد می باید از قهر آن
هوش مصنوعی: هر فردی، چه پیر و چه جوان، باید از عواقب رفتارهای ناپسند خود بترسد و احتیاط کند تا از خشم و غضب ناشی از آن دور بماند.