گنجور

بخش ۲۸ - جواب گل به تاک

بگفتا گل ای تاک روی چمن
سیه گشته در پیش چشمان من
دلم بسکه سیر از گلستان شده است
گلستان به پیشم چو زندان شده است
برآنم که بیرون روم از چمن
خوش است ار نباشم در این انجمن
ز سیاره بدهد منجم خبر
نه از ثابت آن اختران دیگر
شنیدم که فرموده پندی حکیم
که شادان بود روح او در نعیم
به هر جا که گشتی بر خلق خوار
به عزم سفر خیز وبربندبار
درخت ار نمی داشت یک جا مقر
کی ازاره وتیشه بودش خطر
وگر آب می بود جاری به جو
نمی شد بدوگنده از رنگ و بو
چرا رنگ وبو راکنم گند و زشت
شوم از چه دوزخ که هستم بهشت
بهل تا ز گلزار بیرون روم
ازین بیشتر از چه دل خون شوم
بلی در دیاری که کس گشت خوار
همان به که بیرون رود زآن دیار

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بگفتا گل ای تاک روی چمن
سیه گشته در پیش چشمان من
هوش مصنوعی: گفت: ای گل، تو همچون تاکی بر روی چمن، در برابر چشمان من تیره و سیاه شده‌ای.
دلم بسکه سیر از گلستان شده است
گلستان به پیشم چو زندان شده است
هوش مصنوعی: دل من از دیدن گلستان پر از گل خسته شده است و حالا برایم مانند زندان شده است.
برآنم که بیرون روم از چمن
خوش است ار نباشم در این انجمن
هوش مصنوعی: می‌خواهم از این باغ خارج شوم، چون بودن در این جمع برایم خوشایند نیست.
ز سیاره بدهد منجم خبر
نه از ثابت آن اختران دیگر
هوش مصنوعی: از ستاره‌شناسان خبری بیاید درباره ستاره‌های ثابت، نه از حرکات دیگر سیارات.
شنیدم که فرموده پندی حکیم
که شادان بود روح او در نعیم
هوش مصنوعی: شنیدم که حکیمی نصیحتی کرده است و روحش در خوشی و سعادت به سر می‌برد.
به هر جا که گشتی بر خلق خوار
به عزم سفر خیز وبربندبار
هوش مصنوعی: به هر مکان و جایی که رفتی، بر روی مردم بی‌محبت و بی‌احترامی برخورد کردی، بنابراین حالا برای سفر آماده شو و بار و بندالت را ببند.
درخت ار نمی داشت یک جا مقر
کی ازاره وتیشه بودش خطر
هوش مصنوعی: اگر درخت در یک مکان ثابت نمی‌بود، هیچگاه از تیشه و چکش در امان نبود.
وگر آب می بود جاری به جو
نمی شد بدوگنده از رنگ و بو
هوش مصنوعی: اگر آب در حال حرکت و جاری باشد، رنگ و بوی نامناسبی پیدا نمی‌کند و به حالت بدی دچار نمی‌شود.
چرا رنگ وبو راکنم گند و زشت
شوم از چه دوزخ که هستم بهشت
هوش مصنوعی: چرا باید خود را بد و زشت کنم؟ از چه دوزخی که در آن هستم، وقتی که بهشت در درونم وجود دارد؟
بهل تا ز گلزار بیرون روم
ازین بیشتر از چه دل خون شوم
هوش مصنوعی: اجازه بده تا از باغ بیرون بروم، زیرا اگر بیشتر بمانم، دلم به خاطر این جدایی خواهد شکست.
بلی در دیاری که کس گشت خوار
همان به که بیرون رود زآن دیار
هوش مصنوعی: بله، در جایی که کسی به ذلت و بی‌احترامی دچار می‌شود، بهتر است که از آن مکان خارج شود.