بخش ۱۹ - شرح حال گفتن بلبل به تاک
چو بلبل ز تاک این تفقد بدید
یکی آه سرد از جگر برکشید
بگفتا که ای تاک والا تبار
که هستی ز جم در جهان یادگار
تو از دست پروردگان جمی
مرا زنده فرما که عیسی دمی
گل ازمن دلش سخت رنجیده است
که حق دارد و بد ز من دیده است
مرا فاخته داد ازکین فریب
شود تیری از غیب او را نصیب
هلاکم ز نادانی خویشتن
مبادا کسی درجهالت چومن
پشیمانم از گفتگوهای خود
بده دشنه تا خود برم نای خود
کن ای تاک فکری که گشتم هلاک
شوی چاره جو گر به دردم چه باک
دل گل ز گفتار من رنجه است
دل من هم ازغم در اشکنجه است
به درد من از مهر شو چاره جو
که تا بر سر التفات آید او
نخواهد کس ار درد وآزار خود
دلی را نرنجاند از کار خود
بخش ۱۸ - ناله کردن بلبل و پرسیدن تاک شرح حال او را: ز گل بلبل این بی وفائی چو دیدبخش ۲۰ - نصیحت کردن تاک به بلبل: به بلبل نصیحت کنان گفت تاک
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو بلبل ز تاک این تفقد بدید
یکی آه سرد از جگر برکشید
هوش مصنوعی: بلبل وقتی از درخت تاک محبت و توجه را احساس کرد، یک آه عمیق و سرد از دلش کشید.
بگفتا که ای تاک والا تبار
که هستی ز جم در جهان یادگار
هوش مصنوعی: گفت: ای تاک با اصالت و نجیب، تو یادگاری از جمشید در این دنیا هستی.
تو از دست پروردگان جمی
مرا زنده فرما که عیسی دمی
هوش مصنوعی: از کسانی که تحت تربیت من بودهاند، مرا حیات دوباره بخشی، مانند عیسی که به یک لحظه آدمی را زنده میکرد.
گل ازمن دلش سخت رنجیده است
که حق دارد و بد ز من دیده است
هوش مصنوعی: دل گل از من به شدت ناراحت و آزرده است و حق هم دارد چرا که از من رفتار ناخوشایندی دیده است.
مرا فاخته داد ازکین فریب
شود تیری از غیب او را نصیب
هوش مصنوعی: یک فاخته به من داد که از کینه و فریب دچار شده است و تیری از غیب نصیب او شده است.
هلاکم ز نادانی خویشتن
مبادا کسی درجهالت چومن
هوش مصنوعی: من به خاطر نادانی خود در حال نابودی هستم، ای کاش هیچکس در جهالت من نغلطد.
پشیمانم از گفتگوهای خود
بده دشنه تا خود برم نای خود
هوش مصنوعی: من از حرفهای خود پشیمانم، به من دشنه بده تا خودم را به سختی بکشم.
کن ای تاک فکری که گشتم هلاک
شوی چاره جو گر به دردم چه باک
هوش مصنوعی: ای تاک، بیاندیش که به خاطر تو در درد و سختی هستم. اگر تو هم برای درمان درد من تدبیری پیدا کنی، نگران چه چیزی باشم؟
دل گل ز گفتار من رنجه است
دل من هم ازغم در اشکنجه است
هوش مصنوعی: دل گل از حرفهای من ناراحت است و دل من نیز به خاطر غم در عذاب و شکنجه به سر میبرد.
به درد من از مهر شو چاره جو
که تا بر سر التفات آید او
هوش مصنوعی: به دنبال راه حلی برای درد من از محبت و عشق تو باش، زیرا زمانی که محبتت به من توجه کند، مشکل من نیز حل خواهد شد.
نخواهد کس ار درد وآزار خود
دلی را نرنجاند از کار خود
هوش مصنوعی: هیچکس نمیخواهد به خاطر درد و زحمت خود، دل کسی را ناراحت کند یا از دست او آزار ببیند.