گنجور

شمارهٔ ۴۹ - قطعه

پی سواری خود مردمان خرندخری
برای صرفه که جونیم من دهند به او
به اسب تازی مایل کسی نمی گردد
که خرج اوبودا فزون اگر چه هست نکو
اگر چه اسب مر او را دهد نجات ازخصم
اگر چه خر کند او را فرو به گل درجو

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پی سواری خود مردمان خرندخری
برای صرفه که جونیم من دهند به او
هوش مصنوعی: مردم برای سوار شدن بر مرکب خود، خر می‌خرند تا به صرفه‌جویی کمک کنند و جان خود را به او بسپرند.
به اسب تازی مایل کسی نمی گردد
که خرج اوبودا فزون اگر چه هست نکو
هوش مصنوعی: هیچ‌کس به اسب تازی علاقه‌مند نمی‌شود اگر هزینه نگهداری او زیاد باشد، هرچند که او از نظر زیبایی و خوبی قابل توجه است.
اگر چه اسب مر او را دهد نجات ازخصم
اگر چه خر کند او را فرو به گل درجو
هوش مصنوعی: اگرچه اسب او را از دشمن نجات می‌دهد، اما اگر که او سوار بر الاغ باشد، در گل فرو می‌رود.