شمارهٔ ۴۴ - قطعه
نبود درهمه رویزمین چو کشورفارس
به ملک فارس نبودند گر مشیر وقوام
بسی حرام خدا را که این نمودحلال
بسی حلال خدا را که آن نمودحرام
هم این شکست دل خلق را ز پیر وجوان
هم آن ببست در رزق را به خاص وعام
سفارشی که از این است بدتر از فحش است
نوازشی که از آن است بدتر از دشنام
خدای لم یزلی هر دو را کند نابود
به جاه قرب علی هر دورا کند گمنام
الهی آنکه رسد روز عمر این را شب
الهی آنکه شودصبح عزت او راشام
شمارهٔ ۴۳ - قطعه: گرچه به ملک سخنوری شهم اماشمارهٔ ۴۵ - قطعه: کاش با تو آسمان میکرد یک کار از دو صورت
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نبود درهمه رویزمین چو کشورفارس
به ملک فارس نبودند گر مشیر وقوام
هوش مصنوعی: در هیچ کجای دنیا به اندازه کشور فارس، سرزمین و مردمانی با عظمت و فرماندهانی چون مشیر و قوام وجود نداشته است.
بسی حرام خدا را که این نمودحلال
بسی حلال خدا را که آن نمودحرام
هوش مصنوعی: بسیار اتفاق افتاده که خداوند چیزی را حرام قرار داده، اما مردم آن را حلال جلوه دادهاند. همچنین، بسیاری از چیزهای حلال در نظر خداوند وجود دارد که مردم آن را حرام میدانند.
هم این شکست دل خلق را ز پیر وجوان
هم آن ببست در رزق را به خاص وعام
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که دلهای مردم، اعم از پیر و جوان، به راحتی میشکند و همچنین این مشکل به نوعی بر سر روزی و رزق آنها نیز تاثیر میگذارد؛ یعنی وضعیت ناپایدار احساسات مردم بر زندگی معیشتی و مالی آنها نیز تأثیر میگذارد، چه برای افراد خاص و چه برای عموم.
سفارشی که از این است بدتر از فحش است
نوازشی که از آن است بدتر از دشنام
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده است که اگر دستوری یا خواهشی به طوری به شخصی برسد که بیاحترامی و تحقیر به نظر بیاید، بدتر از توهین به او خواهد بود. همچنین، محبت یا نوازشهایی که واقعی نباشند و فقط به خاطر ظاهرسازی بیان شوند، به مراتب زشتتر از دشنام و بیانی آشکار از تنفر هستند.
خدای لم یزلی هر دو را کند نابود
به جاه قرب علی هر دورا کند گمنام
هوش مصنوعی: خدای جاودانه هر دو را از بین میبرد و به خاطر مقام نزدیک علی، هر دو را ناشناخته میکند.
الهی آنکه رسد روز عمر این را شب
الهی آنکه شودصبح عزت او راشام
هوش مصنوعی: خداوندا، روزی که عمر این فرد به پایان برسد، شب او را در بر نگیرد؛ و روزی که صبح عزت و بزرگی او فرا رسد، شام او نیز با نور و روشنی باشد.