گنجور

شمارهٔ ۴۲ - قطعه

آوخ آوخ که قدردانی نیست
تا هنرهای خویش بشمارم
شوره زاری است من کجا نگرم
تخم امید در کجا کارم

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آوخ آوخ که قدردانی نیست
تا هنرهای خویش بشمارم
هوش مصنوعی: چه حسرتی که هیچ قدردانی وجود ندارد تا بتوانم هنرها و استعدادهایم را بشمارم و به نمایش بگذارم.
شوره زاری است من کجا نگرم
تخم امید در کجا کارم
هوش مصنوعی: من مانند دشت خشک و بیابانی هستم که هیچ امیدی در آن وجود ندارد و نمی‌دانم کجا باید نگاه کنم تا نشانه‌ای از امید یا راهی برای بهتر شدن پیدا کنم.