گنجور

شمارهٔ ۴۰ - قطعه

خونین جگرم ز گردش چرخ
افسرده دلم ز دور ایام
شام است همی که می شودصبح
صبح است همی که می شود شام
وآگاه نشد کسی به دوران
کآغاز چه بوده چیست انجام

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خونین جگرم ز گردش چرخ
افسرده دلم ز دور ایام
هوش مصنوعی: دل من از آزارهایی که روزگار به من می‌زند، غمگین و افسرده است و جگرم به خاطر زخم‌هایی که زندگی به من زده، خونین و رنجور است.
شام است همی که می شودصبح
صبح است همی که می شود شام
هوش مصنوعی: شب در حال نزدیک شدن است که صبح می‌شود و صبح نیز در حال فرا رسیدن است که شب می‌شود.
وآگاه نشد کسی به دوران
کآغاز چه بوده چیست انجام
هوش مصنوعی: هیچ‌کس از این موضوع آگاه نشد که آغاز و شروع چه بوده و پایان و نتیجه آن چیست.