گنجور

شمارهٔ ۲۹ - قطعه

ای امیری که چون تو در بخشش
نیست در زیر گنبد دوار
گر بگویم کفت بود چون ابر
اب رگاهی نگشته گوهر بار
ور بگویم قدت بود چون سرو
سروگاهی نباشدش رفتار
ور بگویم رخت بود چون ماه
ماه گاهی نمی کند گفتار
نیست ما را بضاعتی که خوریم
سود ازمال خویش چون تجار
نیست ما را شقاوتی که بریم
مال کس رابه کوچه وبازار
نیست ما را مواجبی که شود
مددی بر معاش لیل و نهار
هم نداریم ایل وطایفه ای
تا که غارتگری کنیم شعار
شغل خود را نموده جو کاری
تا به نان جوی کنیم مدار
نگذارند نان جو را هم
کرد باید به آب سرد افطار
هر کس از دست ترک مینالد
ما ز بیداد رهزنان کوار

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.