گنجور

شمارهٔ ۲۸ - قطعه

مشورت کردم از خرد که نهم
با دل خسته گام در گلزار
گفت اگرچه روند در این فصل
مرد وزن خاص وعام درگلزار
گرچه فصل گل است چون بلبل
کرد باید مقام در گلزار
گرچه باید ز ساقی گلچهر
رفت و بگرفت جام در گلزار
گرچه باشد بهار و باید خورد
باده لعل فام درگلزار
لیک دلخسته را چه عیش وطرب
گر بودصبح و شام در گلزار
چه روی با کلاه بر منبر
چه روی با زکام در گلزار

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مشورت کردم از خرد که نهم
با دل خسته گام در گلزار
هوش مصنوعی: با عقل و خرد خود مشورت کردم تا با دل خسته‌ام وارد باغی شوم.
گفت اگرچه روند در این فصل
مرد وزن خاص وعام درگلزار
هوش مصنوعی: گفت اگرچه در این فصل، مردان و زنان از خاص و عام در گلزار حاضر هستند،
گرچه فصل گل است چون بلبل
کرد باید مقام در گلزار
هوش مصنوعی: با اینکه فصل گل است و بلبل باید در میان گل‌ها آواز بخواند، اما باید همواره در مکان مناسب و شایسته خود قرار گیرد.
گرچه باید ز ساقی گلچهر
رفت و بگرفت جام در گلزار
هوش مصنوعی: هرچند که باید از ساقی زیبا دل بکنیم و در میان گل‌ها جام را بگیریم.
گرچه باشد بهار و باید خورد
باده لعل فام درگلزار
هوش مصنوعی: با وجود اینکه بهار است و زیبایی طبیعت فراوان، باید از نوشیدن شراب قرمز در میان گل‌ها لذت برد.
لیک دلخسته را چه عیش وطرب
گر بودصبح و شام در گلزار
هوش مصنوعی: اما برای دل‌خسته چه فرقی دارد که روز و شب در باغ و خوشی باشد؟
چه روی با کلاه بر منبر
چه روی با زکام در گلزار
هوش مصنوعی: هر ظاهری که داشته باشی، چه در حال سخنرانی باشی و چه در حال بیماری، در نهایت زیبایی تو را نمی‌کاهد و به ارزش تو لطمه‌ای وارد نمی‌کند.