شمارهٔ ۱۵ - قطعه
دید روباهی که روباهی دگر
می دود گفت ای برادر حال چیست
گفت باشد خر بگیری گفت تو
نیستی خر روبهی بر جا بایست
گفت تا ثابت کنم خر نیستم
دیگر از من درجهان آثار نیست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دید روباهی که روباهی دگر
می دود گفت ای برادر حال چیست
هوش مصنوعی: روزی روباهی دیگر را دید که به سرعت میدود و از او پرسید: "ای برادر، حال تو چطور است؟"
گفت باشد خر بگیری گفت تو
نیستی خر روبهی بر جا بایست
هوش مصنوعی: گفت اگر میخواهی خر بگیری، پس خودت خر نیستی. به مانند روباه، برجا از توجه و تیزهوشی بایست.
گفت تا ثابت کنم خر نیستم
دیگر از من درجهان آثار نیست
هوش مصنوعی: میگوید برای اینکه ثابت کنم آدم بیعرضهای نیستم، دیگر از من در دنیا نشانی نخواهد ماند.
حاشیه ها
1404/08/12 02:11
محمدعلی نجفی
به تقلید از انوری ابیوردی است:
روبهی میدوید از غم جان
روبه دیگرش بدید چنان
گفت خیرست بازگوی خبر
گفت خر گیر میکند سلطان
گفت تو خر نیی چه میترسی
گفت آری ولیک آدمیان
میندانند و فرق مینکنند
خر و روباهشان بود یکسان
زان همی ترسم ای برادر من
که چو خر برنهندمان پالان
خر ز روباه میبنشناسند
اینت ...ن خران و بیخبران

بلند اقبال